افتخار استفاده از رأی اپوزسیون و قشر سیاه جامعه و بسیج آن، برای نظام اسلامی است چرا که در ادبیات سیاسی جهان، نظام و سیستمی موفق تعریف میشود که بتواند نیروی اپوزسیون و مخالف خود را به حرکت وادارد و در مسیر پیشرفت خود و پشتوانه مردمی خویش به کار گیرد
انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری کشور با مشارکت بیش از 70 درصدی مردم برگزار شد و نتیجه آن انتخاب رئیسجمهور مستقر برای یک دوره چهار ساله بعدی بود. میزان شرکت مردم و سبد آرای هر کدام از دو حزب اصولگرا و اصلاح طلب در این انتخابات، همچون انتخاباتهای گذشته بحثهای فراوانی را به خود اختصاص داده است. با توجه به مبانی فکری و نظری هر کدام از این دو جریان و تأثیری که این مبانی بر سیاستگذاریها و جهتدهیهای دولتهای مستقر دارد، و همچنین دلیل گرایش افکار عمومی به هر کدام از این دو جریان موضوعی است که نباید از آن غافل شد. از این رو پایگاه بصیرت برای بررسی کارشناسی سبد آرای هر کدام از این دو جناح در انتخابات اخیر و سیاستهای احتمالی حاکم در دولت آینده گفتگوی صمیمانهای با دکتر حسین عبدالهیفر، استاد جریانشناسی سیاسی و تحلیلگر مسائل داخلی، انجام داده است که متن این گفتگو در ادامه میآید.
پایگاه بصیرت: به عنوان نخستین سؤال بفرمایید آیا با توجه به نتیجه انتخابات میتوان گفت اصلاحطلبان در این انتخابات پیروز شدند؟ این ادعا تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
در پاسخ به این که اصلاحطلبان تا چه حد پیروز انتخابات هستند باید اذعان داشت که اصلاح طلبان به خوبی میدانند که توان بسیج 24 میلیون رأی را نه در دورههای گذشته و در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نداشتهاند. آنالیز آرای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری ثابت میکند که این 23 میلیون رأی ریخته شده در سبد آقای روحانی، نه متعلق به شخص ایشان و نه گفتمان اعتدال و نه اصلاحات است. به نظر میرسد که بهترین عبارت در مورد پایگاه رأی واقعی رئیس جمهور فعلی همان عبارتی است که مرحوم هاشمی از آن به سه درصد یاد کرد که این آرا نسبت به سال 92 افزایشی نداشته است، زیرا کارنامه دولت برای جلب افکار عمومی و افزایش رأی خود کارنامه موفقی نبود. جریان اعتدال هم که محصول روی کار آمدن دولت یازدهم بود، وزن آرایی در حد 24 میلیون را ندارد. لذا میتوان گفت حدود هشت میلیون رأی داده شده به آقای روحانی (حدود یک سوم آرا) متعلق به اصلاحطلبان است و این جریان توان بسیج رأیی در این حدود را نیز دارد که البته توان بسیج امکانات دولت و رسانههای وابسته به این جریان نقش زیادی در این زمینه ایجاد کردند. لذا حدود دو سوم آرای داده شده به آقای روحانی محصول تلاش دو جریان اعتدال و اصلاحات است که البته زمانی توان بسیج این میزان از آرا را دارند که در قدرت باشند و معلوم نیست در خلأ قدرت هم همین توان را داشته باشند یا خیر. اما یک سوم مابقی این آرا یعنی حدود هشت میلیون رأی، محصول تلاش ماهوارهها، شبکههای اجتماعی و جهت پیدا کردن ادبیات آقای روحانی در دوره تبلیغات انتخاباتی به سمت جذب آرای خاکستری، تیره و سیاه بوده است.
درصد قابل توجهی از آرای ریخته شده در سبد رئیس جمهور پیروز نیز تحت تأثیر رقیب هراسی و ترسیم سایه جنگ و تخلفات و اقدامات نامتعارفی که صورت گرفت، بدست آمد. لذا این که عدهای بخواهند 24 میلیون رأی آقای روحانی را به نفع خودشان مصادره بکنند فقط یک ادعا است و کسب این رقم رأی نیز نه شگفتآور است و نه موجب افتخار، زیرا به خاطر داریم در سال 88 که سران اصلاحات قائله فتنه را به پا کردند، نامزد اصولگرایان هم همین تعداد رأی را توانسته بود به خودش اختصاص دهد. البته با همه تفاوتهایی که میان سبد رأی دو طرف وجود دارد این نتیجه در سال 88 رقم خورد. در سال 88 اکثریت آرای رئیس جمهور پیروز یک رأی تودهای، ارزشی و متعلق به طبقه محروم جامعه بود اما در انتخابات اخیر رأی طبقه متوسط شهری به بالا، آرای تودههای هراسیده از سایه جنگ و رقیب هراسی و یک رأی غیرقابل پیشبینی متعلق به اپوزسیون و قشر سیاه جامعه سبد آرای آقای روحانی را تشکیل میدهد.
البته این را باید متذکر شویم که افتخار استفاده از رأی اپوزسیون و قشر سیاه جامعه و بسیج آن، برای نظام اسلامی است چرا که در ادبیات سیاسی جهان، نظام و سیستمی موفق تعریف میشود که بتواند نیروی اپوزسیون و مخالف خود را به حرکت وادارد و در مسیر پیشرفت خود و پشتوانه مردمی خویش به کار گیرد لذا وجود اپوزسیون در همه سیستمهای سیاسی اجتنابناپذیر است و درصد آن هم به تناسب چالشها و مسائلی که نظام سیاسی دارد در نوسان است. البته از عوارض این آرا این است که ممکن است مطالباتی از سوی این قشرها متوجه سیستم شود که اینجا آن درایت و هوشمندی منتخب برآمده از رأی ملت میتواند آن را مهار بکند. قابل پیشبینی است که به سرعت و در آینده بسیار نزدیک اقشار سیاه شرکت کننده در انتخابات امکان نرسیدن به اهداف و نیات سوئشان که به خاطر آن بر سر صندوق آمدهاند را متوجه خواهند شد و کسانی هم که با رجزخوانی فکر میکنند میتوانند افراطیگری را به کشور برگردانند متوجه اشتباه خودشان خواهند شد و به ضعف توان پایگاه واقعی خودشان پی خواهند برد.
پایگاه بصیرت: چه اهدافی از ادعای پیروزی جریان اصلاح طلب در انتخابات اخیر دنبال میشود؟
هدف از این بزرگنمایی، تحمیل مطالبات به دولت و ریلگذاری برای انتخابات 1400 است که ظرف روزهای آینده میزان توفیق آنها مشخص خواهد شد و نشان خواهد داد که آنها تا چه حد میتوانند خواستههای خودشان را به دولت تحمیل کنند. آنچه مسلم است این است که رویه دولت یازدهم ثابت کرده نه تنها تحت تأثیر این فشارها قرار نمیگیرد بلکه واکنش هم نشان خواهد داد و به احتمال خیلی زیاد میشود پیش بینی کرد که انتظارات اصلاطلبان محقق نخواهد شد و دولت از این که مرتب مورد سرزنش یک جریان قرار بگیرد استقبال نخواهد کرد و رویه گذشته هم نشان داده که دولت از این که توسط عدهای تحقیر بشود و یا بخواهند پایگاه رأیشان را به رخ دولت بکشند ناخرسند است. البته مفهوم این سخن این نیست که آقای روحانی در مقابل اصلاحات خواهد ایستاد لیکن او میداند که رأی اصلاحات آن میزانی که ادعا میشود نیست و آنها در این زمینه مبالغه میکنند، اگر چه در این زمینه روحانی بدون اصلاحات هم امکان پیروزی در هیچکدام از دورهها را نداشت. لذا پرواضح است که بزرگنمایی در این زمینه با اهداف خاصی صورت میگیرد و سهمخواهی بزرگترین پیام این مانور تبلیغاتی است.
پایگاه بصیرت: تأثیر نتایج انتخابات اخیر بر جریان اصولگرایی و جبهه مردمی نیروهای انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
متقابلاً این تصور که جبهه مردمی و اصولگرایان بازنده اصلی این انتخابات هستند تصور باطلی است چرا که آنها توانستند رکورد بی سابقهای را در جذب رأی به جا بگذارند. کسب 16 میلیون رأی با تلاشی کمتر از 6 ماه یک رکورد بی سابقه است و این در حالی است که سایه سنگین اختلافات و مصادره بخشهایی از اصواگرایی توسط عدهای اصولگرا نما و همچنین گذشته این جریان بویژه آوارهای سنگینی که عملکرد دولت احمدینژاد بر سر این جریان فرود آورده، کسب این میزان رأی در مقابل رئیس جمهور در قدرت و دولت مستقر که همه امکانات کشور را در اختیار دارد و ضمن این که برای ماندن در قدرت به هر تلاشی دست زده و البته از تخلف و اقدامات نامتعارف هم ابا نداشته، یک پیروزی بزرگ میتواند باشد. رقابت انتخاباتی جبهه منا در شرایطی بسیار نابرابر و ناعادلانه با دولت مستقر صورت گرفت و با حضور نفر کمکی جریان اصلاحات در کنار رئیسجمهور اعتدال، عملاً شاهد رقابت یک نامزد از سوی جبهه مردمی نیروهای انقلاب در رقابت با نامزدهای دو جریان (اصلاحات و اعتدال) که دولت را در دست داشتند بودیم. در کنار این دشواری و سختی رقابت، این میزان اقبال عمومی به کاندیدای جبهه مردمی نیروهای انقلاب یک موفقیت معجزه آسا و بیسابقه محسوب میشود؛ لذا بر خلاف تصویری که از شکست این جریان نشان داده میشود، به نظر میرسد جریان اصولگرا به نمایندگی از جبهه مردمی توفیق بسیار قابل توجهی را کسب کرده و در این زمینه کاملاً امیدوارانه به فعالیت خودش ادامه خواهد داد و قطعاً اگر در شرایط برابری این رقابت صورت بگیرد این جریان میتواند توفیق خودش را تکمیل کند و به پیروزی هم نائل شود.
لذا از لحاظ جریانشناختی، انتخابات 29 اردیبهشت بر هر دو جریان تأثیر بسزایی داشته و در آن یک جریان کاملاً منزوی، تخریب شده، متشتت و پراکنده موفق شد با آوردن یک چهره جوان و نامزد بکری که تا چند روز پیش از ثبت نامها اسمی از او به میان نیامده بود به یک باره موجی از تحرک اجتماعی را در کشور ایجاد کند و موفق شود نامزد خود را با 16 میلیون رأی بسیج کند. این پایگاه رأی، بسیار مهم و این حرکت، قابل استمرار و یک سکوی پرش برای آینده خواهد بود و به هیچ وجه به معنای باخت این جریان محسوب نمیشود. در حقیقت در یک طرف ترازوی سبد آراء انتخابات اخیر، رأی جریان اطلاح طلبی، اعتدال، اپوزیسیون داخلی و خارجی و آراء حاصل از اعمال قدرت دولت مستقر قرار دارد و در طرف دیگر فقط رأی جریان اصولگرایی. واضح است که کسب 16 میلیون رأی در این رقابت نابرابر نیز موفقیت نسبی برای جریان اصولگرایی محسوب می شود.
با تشکر از دکتر عبدالهیفر بابت قبول زحمت این پایگاه و شرکت در گفتگوی فوق.
مصاحبه: اکبر کریمی