عقلانیت حاکم بر جمهوری اسلامی در ارتباط با مسألهی فلسطین یک عقلانیت نتیجهگرا و مبتنی بر بده بستانهای رایج در دنیا که میان بازیگران سیاسی مختلف صورت میگیرد نیست، بلکه جمهوری اسلامی براساس یک نگاه دینی و انسانی و از سر احساس تکلیف از مظلومان فلسطین حمایت میکند.
حمایت از نهضتهای رهاییبخش، اعم از اسلامی و غیراسلامی، و حمایت از مظلومان و مستضعفان از مهمترین اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی جایگاه مهمی در تعیین سیاستها و رفتار خارجی این نظام داشته است. یکی از مهمترین مسائلی که تجلیبخش عمل به این اصول بوده است، مسألهی فلسطین و حمایت جمهوری اسلامی از آرمان قدس شریف و مبارزات مردم فلسطین بوده است. درواقع، جمهوری اسلامی مسألهی فلسطین و حمایت از مقاومت مردم این کشور در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی را مسألهای انسانی - اسلامی میداند و تاکنون در چندین محور به ایفای نقش در این زمینه پرداخته است:
1- مخالفت با موجودیت رژیم صهیونیستی و شکلدهی به محور مقاومت اسلامی در برابر تجاوزهای این رژیم
2- حمایت از مبارزات مردم فلسطین و جنبشهای اسلامی این کشور مانند جهاد و حماس
3- مخالفت با هرگونه سازشی که سبب خدشهدار شدن مبارزات مردم فلسطین و فراموشی آرمان قدس شود
4- انواع کمکهای مادی و معنوی دیگر
با این حال و علیرغم همه حمایتهای جمهوری اسلامی و کشورهای محور مقاومت، بویژه سوریه، از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس)، با شروع بحران سوریه، این جنبش نه تنها به نفع رژیم سوریه و حمایت از جبهه مقاومت اقدامی نکرد و موضعی نگرفت، بلکه از سوریه به قطر نقل مکان کرد. با این حال، حتی در همین بحبوحه، جمهوری اسلامی به هیچوجه حمایتهای خود را از حماس قطع نکرد؛ به گونهای که در جریان حملهی رژیم صهیونیستی به نوار غزه در سال 2014، حماس را به حال خود رها نکرد و سیل کمکهای خود را به سمت نوار غزه سرازیر کرد. درواقع، با شروع تحولات 2011 دنیای عرب، حماس که شاخه اخوانالمسلمین در فلسطین محسوب میشود، درصدد نزدیکی با شاخهی این جنبش در سوریه و حمایت از معارضین سوریه برآمد و با این اقدام خود، تمام کمکهای محور مقاومت به خود و مردم فلسطین را نادیده گرفت. اما علیرغم این موضوع، محور مقاومت، بویژه جمهوری اسلامی، آنگونه که حماس برخورد کرد، با این جنبش برخورد نکرد. حتی درست بعد از این اتفاقات بود که مقام معظم رهبری در سخنانی که خطوط هندسهی انقلاب اسلامی را برمیشمردند، حمایت از مقاومت اسلامی و بویژه مسألهی فلسطین را یکی از این خطوط دانستند و بر مسألهی اول بودن فلسطین برای جهان اسلام تأکید کردند و یا اینکه در دیدارهایی که از آن زمان به بعد با سران مقاومت فلسطین داشتهاند، همواره بر سیاست راستین و مداوم جمهوری اسلامی در حمایت از مقاومت فلسطین تأکید کردهاند.
در شرایط کنونی نیز که بیشتر کشورهای منطقه، ازجمله کشورهای عربی مانند دولت سعودی که داعیهی رهبری جهان اسلام را نیز دارد، به آرمان فلسطین خیانت میکنند و به طور آشکار و پنهان با رژیم صهیونیستی رابطه برقرار میکنند و هیچ ابایی از علنی شدن ارتباط خود با این رژیم ندارند، این تنها جمهوری اسلامی و محور مقاومت اسلامی در منطقه است که همچنان راسخانه بر دفاع از منافع مشروع مردم مظلوم فلسطین در برابر تجاوگریهای اشغالگران تأکید دارد.
مجموعهی موارد مذکور نشان میدهد که عقلانیت حاکم بر جمهوری اسلامی در ارتباط با مسألهی فلسطین یک عقلانیت نتیجهگرا و مبتنی بر بده بستانهای رایج در دنیا که میان بازیگران سیاسی مختلف صورت میگیرد نیست، بلکه جمهوری اسلامی براساس یک نگاه دینی و انسانی و از سر احساس تکلیف از مظلومان فلسطین حمایت میکند. درواقع، حمایت جمهوری اسلامی از آرمان فلسطینیها فراتر و راهبردیتر از حمایت و یا عدمحمایت گروههایی مانند حماس از جمهوری اسلامی است؛ زیرا اولاً حمایت از مسألهی فلسطین برای جمهوری اسلامی، یک موضوع آرمانی و حرکت در راستای آرمانهای این نظام محسوب میشود. ثانیاً جمهوری اسلامی این اقدام خود را زمینهای برای وحدت جهان اسلام و اتحاد آن در برابر اشغالگران میداند و ثالثاً همین حمایت، زمینهای برای تقویت قدرت نرم جمهوری اسلامی و شکلدهی افکار عمومی جهانیان برای حمایت از جمهوری اسلامی به عنوان یک بازیگر طرفدار مظلومان در جهان فراهم میکند.