(روزنامه جوان – 1396/02/11 – شماره 5078 – صفحه 8)
خيلي خوب نيست اينكه در خيابان ايستاده باشيم و صحنههايي را ببينيم كه شايسته يك ايراني با فرهنگ نباشد. ديدن اينكه فردي با ماشين مدل آنچناني يا اينچناني از ميان انبوه ماشينها لايي بكشد و خود را به ماشيني برساند كه خانمي سرنشين آن است و با وقاحت تمام بخواهد شماره تلفنش را به او بدهد حال آدم را بد ميكند. اصلاً حال جامعه را بد ميكند. اين رفتارها و رفتارهاي مشابه كه بارها همه ما در خيابانها و مراكز خريد ديدهايم مسلما نشانه خوبي نيست و نميشود با هيچ عذر و بهانهاي آن را توجيه كرد. مگر ميشود آدم براي ارتباط با شخصي محترم لودگي را به عنوان روش و شيوه ارتباط انتخاب كند و با اصرار بخواهد به هدفش كه معمولا هم وقيحانه و شرمآور است برسد.
يادم است روزگاري نه چندان دور برخي به بهانههاي واهي از اينگونه رابطهها حمايت ميكردند غافل از اينكه همان رفتارها اگر شيوه درستش آموزش داده ميشد و خانوادهها مسير درست را انتخاب ميكردند الان نبايد شاهد رفتارها و رابطههاي مجهول الهويه در جامعه بودیم. رواج اصطلاحاتي نظير دوستي اجتماعي و غيره از جنس روابط دوطرفه مشروع نيست و عاقبت بخيري در برندارد. اين نوع از دوستيها به دليل ماهيت متفاوتي كه به خودشان ميگيرند، به اشتباه راحتتر از دوستيهاي عاشقانه دو نفره توسط افراد جامعه پذيرفته ميشوند، اما آثار مخرب بيشتري را هم در پي دارند و اين پيامد منفي ناشي از استفادههاي نادرست از فضاي مجازي است.
شهر جاي رابطههاي مجازي نيست
از هر منظري كه به رواج شبكههاي اجتماعي نگاه كنيم و آن را مورد بررسي قرار دهيم به اين نكته ميرسيم كه ما براي زندگي در اين شبكه آماده نيستيم، به عبارتي ديگر آموزشهاي لازم چه از طرف خانواده و چه از جانب مراكز ذي صلاح به ما براي استفاده از فضاي مجازي داده نشده است.
استفاده از شبكههاي مجازي در كشور ما خلاصه شده است در برقراري روابط ناسالم يا انتشار فيلم، عكس و مطالبي كه يا سنديت ندارند يا اينكه ارزشهاي لازم را براي مطالعه هم ندارند. در چنين شرايطي كه هنوز آماده نيستيم و استفاده و زندگي در اين فضاهاي مجازي را فرانگرفتيم چه ميشود كه فكر ميكنيم جامعه همان فضاي مجازي است كه دلمان هر چه بخواهد ميتوانيم انجام دهيم.
تب استفاده از شبكههاي اجتماعي باعث شده است آسيبهاي جديدي در جامعه بروز پيدا كند كه همين آسيبهاي جديد مشكلات اجتماعي و رواني زيادي را به دنبال خود آورده است. اگر در روزگاري با هزار ترس و لرز ناشي از عرف، شرع، حيا و قانون به خانمي در گوشه و كنار كوچه و خيابان نگاه ميشد الان رفتارهاي گستاخانه جايگزين شده است كه فرد بدون هيچ ترس و واهمهاي خواستار دوستي اجتماعي(!) است و اين سوغات فضاي مجازي است كه خيلي آن را ساده گرفتيم و از كنارش با چشمان بسته در حال گذر هستيم.
رابطههاي ارزان مجازي گران تمام ميشود!
بيشك يكي از هدفگذاريهاي اين ابزار ارتباطي حريم مقدس خانواده و رابطههاي مقدس است. در گذشته بحث ارزش خانواده و صيانت از محيط خانه بسيار مهم و اساسي بود، اما امروز با وارد شدن وسايل ارتباط جمعي جديد در كانون خانوادهها، صداقت، سلامت روحي و جسمي، وفاداري و اعتماد متقابل كمرنگ شده و كانون خانواده را دچار مشكل كرده است.
اعضاي خانواده هر كدام درگير شبكههاي اينترنتي و ماهوارهاي شدهاند به طوري كه حتي اين مشغوليت در خيابانها نيز مشهود است. افراد در خيابان هر كدام تلفن همراهي در دست دارند كه با آن ميتوانند وارد شبكههاي اينترنتي شوند، با افراد گوناگون چت كنند و باعث اذيت و آزار ديگران با فرستادن پيامهاي منافي عفت عمومي شوند.
فراموش نكنيم اگر آرامش رواني جامعه به هم بريزد و امنيت اجتماعي هر يك از اعضاي خانواده ما در شهر به مخاطره بيفتد مطمئناً ما هم به آتش آن خواهيم سوخت. بنابراين بايد ياد بگيريم فضاي مجازي فضايي است كه بايد اصول رفتار در آن را فرابگيريم و به معناي بيبند و باري نيست و نميتوانيم هر رفتاري كه در اين شبكههاي اجتماعي بروز ميدهيم را به جامعه واقعي تسري دهيم.
سبك زندگيمان در تيررس شبكههاي اجتماعي
چه بخواهيم و چه نخواهيم وقتي بيمحابا و بدون آموزشهاي لازم به گشت و گذار در شبكههاي اجتماعي ميپردازيم بايد منتظر باشيم كه زندگيمان دچار اختلال و تناقض شود. بايد منتظر باشيم سبك زندگيمان تغيير كند و رنگ و بويي به خود بگيرد كه نه ايراني است و نه اسلامي و نه هر آنچه هست كه فكرش را كنيم. استفاده نادرست از اين وسيله ارتباطي ارزان است که برايمان گران تمام ميشود!
در حال حاضر همه ما سرمان در داخل گوشي است و از مطالب بيپايه و اساس شبكههاي اجتماعي راهكارهاي زندگي را برداشت ميكنيم. دوستيهايمان را در ميان هزاران نفري كه نقاب بر چهره زدهاند و در فضاي مجازي ميلولند جستوجو ميكنيم و حتي برخي از ما پا را فراتر گذاشته و در ميان اين شبكهها به دنبال زندگي واقعي هستيم. تغيير سبك زندگي ايراني – اسلامي به اينها منتهي نميشود ولي همينها بخش عظيمي از تزلزل ريشهاي سبك زندگي در كشور ماست.
جامعهاي كه سالهاي طولاني عكسهاي خصوصي و زندگي خانوادگي و روابطش را با حريم مشخص و فاصله از ديگران حفظ ميكرد و وارد شدن غريبه به حريم خانه و خانواده را بد ميدانست، حالا حتي خصوصيترين مسائل زندگياش و حتي لحظههاي خودمانياش را در شبكههاي اجتماعي منتشر ميكند و جالب است كه انتظار هم داريم حريم خانوادهمان امن باقي بماند. نه، اين امكان ندارد با فرهنگ وارداتي، هويتمان همچنان مصون بماند و در اين آشفته بازار انتظار داشته باشيم زندگي روي خوبش را نشانمان بدهد. بايد تعريفي درست از شبكههاي اجتماعي و حد و حدودشان ارائه شود و زندگي را اسير آنها نكنيم.
همانطور كه الان حسرت خيلي از عشقهاي قديمي، دوستيهاي خالص و ناب گذشته، روابط اجتماعي پاك و خاطره انگيز خانواده ايراني را به معناي واقعي ميخوريم اگر دير بجنبيم و واقع بينانه با فضاي مجازي برخورد نكنيم بايد حسرت همين روابط و ارتباطات اجتماعي نصفه و نيمه را در آيندهاي نه چندان دور بخوريم. آن روزحسرت روزهايي كه دغدغه هر كدام از ما داشتن جامعه دلنشين با رعايت فرهنگ ايراني در ذره ذره بنيانش باشد را خواهيم خورد. ضربههاي نرم مجازي، آرام آرام هويتمان را خرد ميكند، پس بياييم تكهتكهها و خرده تركشهاي آسيبهاي فضاي مجازي را جدي بگيريم.
http://www.javanonline.ir/fa/news/849061
ش.د9600725