(روزنامه شرق ـ 1396/03/08 ـ شماره 2876 ـ صفحه 7)
در طول تاريخ جمهوري اسلامي ايران، ما دو انتخابات رقابتي را شاهد بوديم؛ رياستجمهوري ۷۶ و ۹۶ که در فاصله ٢٠ سال از يکديگر اتفاق افتادند. حال اين سؤال پيش ميآيد که چرا اين دو انتخابات رقابتي هستند؟ پاسخ روشن است؛ هر دو جريان اصلي سياسي کشور کانديداي خودشان را داشتند و متحد پشت آنها ايستادند.
وقتي ميگويم اين انتخابات رقابتي بود، به خاطر دلايلي است که در طول روند برگزاري انتخابات رخ داد، جناح اصولگرا از همه امکانات خود استفاده کرد تا پيروز ميدان باشد که يکي از آنها صداوسيماست، تريبوني که بايد فراجناحي عمل کند. البته فقط صداوسيما هم نبود؛ به طور مثال برخي اعضاي شوراي نگهبان در گردهمايي آقاي رئيسي شرکت کردند، برخي ائمه جمعه پشت تريبون نماز جمعه به صراحت مواضع حزبي خود را اعلام ميکردند.
به هرحال با کارهايي که صداوسيما انجام ميدهد، مردم به اين نتيجه ميرسند که صداوسيما هم جزء جناحي است که در انتخابات شکست خورده و در حقيقت جفايي که صورت ميگيرد به خود رسانه ملي بازميگردد و باعث ميشود اين سازمان در چشم مردم بد جلوه کند.
معتقدم اتفاقات سال ۹۲ از سال ۹۶ مهمتر است. چون آن زمان يک جريان بسيار ضعيف شده بوديم که هيچکس فکر نميکرد جان دوباره بگيرد، ميگفتند مرگ اصلاحات فرا رسيده؛ ولي همين مرده کاري کرد که صد نفر زنده هم نميتوانستند انجام دهند.
۱۶ ميليون رأي را کسي نميتواند به نفع خودش مصادره کند. اين تعداد رأي به عوامل و علل مختلفي تقسيم ميشود؛ بخشي از آنها بر اساس عقايدشان پاي صندوقهاي رأي آمدند و بخشي ديگر اعتقادي به آقاي رئيسي نداشتند اما نسبت به عملکرد آقاي روحاني موضع داشتند و ميگفتند هرکسي بيايد بهتر از رئيسجمهور چهار سال گذشته است. به هر تقدير کساني که به غير از روحاني رأي دادند، مشکلات اقتصادي دولت را ميديدند و به آن اعتراض داشتند پس نميتوانيم اين آرا را يکدست و يکپارچه بدانيم.
روحاني ميتواند با عملکرد خودش بخش درخورتوجهي از اين رأيها را جذب کند. ما در مسائل اقتصادي پيشرفتهاي خوبي داشتيم که اگر ادامه پيدا کند قسمت عظيمي از ۱۶ميليونرأيي که به گفته دوستان به آقاي رئيسي داده شده، به سمت روحاني خواهند آمد. رشد اقتصادي، کاهش مشکلات معيشتي، تشنجزدايي، صلح و پيشرفت مسائل بينالملل، قدمهاي مؤثري بود که برداشته شد که اگر ادامه پيدا کند، درصد عظيمي از جامعه با روحاني همراه خواهند شد.
روحاني بايد اين ۱۶ ميليون رأي را به رسميت بشناسد. ما حتي براي اقليت يکدرصدي هم حقوق قائل هستيم، چه برسد به اينکه ۳۵ درصد افراد به كسي غير از آقاي روحاني رأي دادهاند. بايد حقوقشان رعايت شود.
اساس اصلاحطلبي بهرسميتشناختن مخالف است. شعار ما زندهباد مخالف من است. ما نه مرگ ميخواهيم و نه حذف؛ اين را هم در عمل نشان دادهايم و باز هم نشان خواهيم داد. آقاي روحاني بايد بداند برخورد با اين ۱۶ ميليون بسيار مهم است. هنگامي که رفتار و منش ما در برابر اين ۱۶ ميليون مشخص و معين باشد، آن وقت ميتوان عيار اين افراد را سنجيد.
ما بايد راه را براي ورود جوانان در مديريتهاي کشور باز کنيم اما باز هم بايد تأکيد کنيم اگر فردا کابينه آقاي روحاني با متوسط سن ۶۰ سال بسته شد، نبايد ايراد بگيريم زيرا کشور مشکلات خطير و مهمي دارد که به مديران باتجربه و شجاع نياز دارد. در کنار چنين مديراني نيروي جوان نيز لازم است. جوان ما بايد مشق مديريتي کند تا در آينده بعد از چهار سال يعني سال ۱۴۰۰ ما نسل مديريتي جواني داشته باشيم که بتواند جايگزين نيروهاي مديران فعلي شود.
من قصد ندارم براي رئيسجمهور تعيين تکليف گفتم ولي اگر بخواهم بگويم فکر ميکنم حدود دوسوم کابينه بايد عوض شوند. وزيران فعلي بسيار انسانهاي شريف و باشخصيتي هستند اما شايد مديران دوره خاصي نباشند که بتوانند شعارهايي که آقاي روحاني داده و توقعاتي که در مردم ايجاد کرده را برآورده کند. به هرحال اختيار با آقاي روحاني و مجلس است اما توقع اصلاحطلبان اين است که تغييرات اساسي در سطح کابينه صورت بگيرد. درست است که زنان بايد در کابينه حضور داشته باشند اما بيشترين تأکيد ما حضور زنان در سطوح مياني است. ما ميتوانيم فرماندار، استاندار و مشاوران وزراي زن داشته باشيم.
معتقدم بيشتر از روحاني نهادهاي ديگر هم بايد توجه کنند که در گردهماييها چه گذشت. بايد آنها به شعارها و مطالبات مردم نگاه کنند. خود من در يک سخنراني هم گفتم که نميگويم ۸۰ درصد مردم بلکه ۲۰ درصد آنها شعارها را با جان و دل فرياد ميزدند. نميشود به اين مردم بيتوجهي کرد. اگر تلاش آقاي روحاني را در برآوردهکردن درخواست مردم ناکام بگذاريم، اين آقاي روحاني نيست که ضرر ميکند بلکه کل كشور ضرر خواهد کرد. مردم بيان ميکنند مگر ما نان و مسکن ميخواهيم، ما مطالبات سياسي نيز داريم.
وقتي ما مردم را قبول داريم، بايد مطالبات آنها را نيز قبول داشته باشيم. بايد به خواسته مردم توجه شود و هيچ زماني بهتر از حال حاضر نيست. با يکسري از مکانيسمها همانطور که در برجام ما برد- برد داشتيم در جريان داخلي نيز ميتوانيم برد – برد داشته باشيم.
مثلا اغلب اعدامها متعلق به بحث مواد مخدر است، مشاهده کرديم که اين اعدامها مشکلي از اعتياد ما حل نکرده است. بايد اين بعد را از اساس جناحي و سياسي خارج کنيم و براساس منافع ملي پاي ميز مذاکره بنشينيم تا بهانه را از مخالفان خارجنشين بگيريم. بايد با مسئولان قوه قضائيه بنشينيم و صحبت کنيم. با يک بازنگري کوچک ميتوانيم بخشي از مشکلات موجود را حل کنيم. روحاني بايد در دور جديد بنشيند و اين مشکلات سياسي که فقط هزينه توليد ميکند را از ميان بردارد. با مشورت با قوه قضائيه ميتوانيم به راهحلهايي برسيم که منافع ملي را تأمين ميکند و به نفع همه خواهد بود. اميدوارم در حقيقت دنبال ايجاد مکانيسم باشند و براي حل مشکلات برنامه داشته باشند.
http://www.sharghdaily.ir/News/132486
ش.د9600485