امضای برجام در تیرماه سال 94 مردم ما را با توافقنامه جدیدی آشنا کرد که هم برخی از موافقین برجام و هم برخی از مخالفین، آن را از نگاه خود با قطعنامه 598 مقایسه کرده اند. مقایسه منصفانه حاکی از آن است که هم شباهت هایی مهمی بین این دو توافق وجود دارد و هم تفاوت های غیر قابل انکاری بین آنها دیده می شود
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت که در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرایی قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق است. این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یکسال و هفت روز از تاریخ صدور آن و در تاریخ 27 تیرماه سال 1367 توسط ایران پذیرفته شد. از طرف دیگر امضای برجام در تیرماه سال 94 مردم ما را با توافقنامه جدیدی آشنا کرد که هم برخی از موافقین برجام و هم برخی از مخالفین، آن را از نگاه خود با قطعنامه 598 مقایسه کرده اند. مقایسه منصفانه حاکی از آن است که هم شباهت هایی مهمی بین این دو توافق وجود دارد و هم تفاوت های غیر قابل انکاری بین آنها دیده می شود در زیر به 2 مورد از شباهت ها و 3 مورد از تفاوت های بین آنها اشاره می کنیم:
1- استقامت ملت ایران: در هر دو توافق، ایستادگی و مقاومت مردم مقدمه توافق بوده است. تحمل 8 سال جنگ تحمیلی و خسته نشدن از مقاومت در آن سالها و ایستادگی 12 ساله ملت ایران در مقابل شدیدترین تحریمها، واقعیت مهمی است که در هر تحلیلی باید مد نظر قرار گیرد. این ایستادگی و مقاومت بزرگترین پشتوانه برای مذاکره کنندگان در مذاکرات و دیپلماسی بود.
2- اگر چه در هیچ یک از دو توافق ما به همه خواسته هایمان نرسیدیم ولی دشمن نیز نتوانست در مذاکرات به خواسته های خود به طور کامل دست یابد. در تبیین این موضوع باید گفت حضرت امام خمینی(ره) تعبیر جام زهر را در پذیرش قطعنامه به کاربرد و در برجام نیز آقای عراقچی به صراحت اعلام کردند که ما نتوانستیم همه خطوط قرمز مقام معظم رهبری را رعایت کنیم؛ ولی در سال 67 صدام شکست را پذیرفت و این کشور به عنوان متجاوز در سازمان ملل شناخته شد و در برجام نیز طرف آمریکایی و بویژه رئیس جمهور جدید این کشور همواره از تعبیر توافق بسیار بد برای برجام استفاده می کند. یعنی در هر دو توافق ملت ایران پیروزی نسبی را به دست آورد.
3- یکی از تفاوتهای قطعنامه 598 و برجام در نتایج آن است. در حالی که در قطعنامه 598 دشمن از تکرار جنگ به شدت پرهیزمی کرد و حتی تا کنون هیچ کشوری جرأت تهدید مستقیم ایران به صورت جدی را نداشته است ولی در برجام تهدید به بازگشت تحریم ها بارها و بارها توسط طرف غربی تکرار شده است. این تفاوت نشان می دهد که ما در جنگ تحمیلی ضعفی از خود نشان ندادیم و دشمن نسبت به ادامه آن نا امید شده بود ولی در برجام احساس دشمن این بود که فشار تحریم ها ما را به پای میز مذاکره کشانده است و مواضع برخی مسئولین و جریانات داخلی به گونه ای بود که این تصور دشمن را تقویت می کرد و لذا امروز دشمن بر مبنای این احساس سخن از بازگرداندن تحریم ها می گوید.
4- در اجرای قطعنامه 598 به گونه ای عمل شد که جای هرگونه سوء استفاده از دشمن گرفته شد و حتی پس از پذیرش قطعنامه صدام با تقویت و حرکت نیروها به سمت مرزهای ایران ایستادگی ما را محک زد و پس از آنکه دید ملت و مسئولین ایران از جنگ خسته نشده اند فرار را بر قرار ترجیح داد. حتی در مبادله اسرا نیز مرحله ای کار انجام شد و ضمانت لازم برای عمل به تعهدات از دشمن گرفته شد ولی در اجرای برجام دولت ایران علی رغم دستور صریح و شفاف رهبری برای گرفتن ضمانت کافی در عمل به تعهدات، بسیاری از اقدامات بدون گرفتن ضمانت لازم اجرا شد و طرف غربی نیز مسرور از این اتفاق به بهانه های مختلف از اجرای تعهدات خود سر باز زد.
5- در قطعنامه 598، دیپلمات های ایران هرگز به قول یا وعده های شفاهی و حتی مکتوب بدون ضمانت دشمن اعتماد نشد ولی در برجام دیپلمات های ما به قول شفاهی دشمن هم اعتماد کردند و نتیجه این اقدام این است که امروز دیپلمات های ما به صراحت می گویند علاوه بر روح برجام، جسم برجام نیز نقض شده است.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که اجرای برجام هنوز به پایان نرسیده است و دولت می تواند با پشتوانه رهبری و ملت صبور ایران ضعف های موجود در اجرای برجام را دنبال کند. و این آیندگان هستند که قضاوت خواهند کرد آیا برجام توانسته است به اهداف خود برسد یا خیر؟