(روزنامه جوان – 1396/04/31 – شماره 5142 – صفحه 2)
صحنه اول: موضوع چينش كابينه دوازدهم و سهم خواهي جريان اصلاحات از دولت براي انتخاب مهرههاي مدنظرشان، اين روزها به اصليترين فاز چالش ميان اصلاحطلبان و دولتيها تبديل شده است. اظهارنظر آقاي محمدرضا عارف در نشست شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان با منتخبان شوراها، تنها بخشي از ابعاد گروكشيها بر سر تعيين كابينه را آشكار ميكند. عارف در اين نشست ميگويد: در انتخابات ارديبهشت هيچ شكي نيست كه پيروزي روحاني مديون اصلاحطلبان است. وي تأكيد كرد: انتظارمان از روحاني اين است با شوراي عالي اصلاحطلبان مشورت كند. رئيس شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان افزود: بعضيها پيروز ميشوند يادشان ميرود چه كساني برايشان زحمت كشيدند و من اين گله را دارم و درحاليكه نتيجه انتخابات دوازدهم را بايد ناشي از تخريب گذشته نظام دانست، عارف پيروزي آقاي روحاني را ادامه گفتمان اصلاحات دانسته وتصريح ميكند كه: «اگر ما را دنبال نخود سياه نفرستند قصد ما كمك كردن و ادامه راه است».
اما به رغم ادعاي آقاي عارف، حسامالدين آشنا، مشاور ارشد رئيسجمهوري كه پيشتر در توئيترش نوشته بود: «كاسبان اصلاحطلبي كه باجخواهي رسانهاي و سياسي از رئيسجمهوري را آغاز كردهاند، بدانند روحاني خاتمي نيست؛ نه تعارف ميكند و نه مأخوذ به حيا ميشود. »، بهطور آشكار در پاسخ به توئيت عارف مبنيبر اينكه «همراهي، هماهنگي و همدلي با جريان اصلاحات، رمز موفقيت دولت دوازدهم است و گفتمان اصلاحات در اين مسير بهدنبال سهمخواهي نيست.»، مينويسد «درست است كه گفتمان از جنس سهمخواهي نيست اما امان از سهمخواهيهاي افراد به اسم جريان.»
صحنه دوم: در شرايطي كه به رغم تلاش براي پنهان كاري، اوجگيري اختلاف ميان شوراي عالي اصلاحات و شوراي هماهنگي اصلاحات كه برخي از اصلاحطلبان از آن به عنوان خطري بزرگ و خانمانسوز، ياد ميكنند، محسن رهامي در گفتوگو با خبر آنلاين ميگويد: برخي دوستان فكر ميكنند سند كل جريان اصلاحات به نام آنهازده شده است. اصلاحات يك گفتماني است كه تعداد زيادي از دوستان از قبل مجلس اول در جريان خط امام دنبال ميكردند و بعد به عنوان اصلاحطلب معروف شدند. من، آقاي هادي خامنهاي و آقاي منتجبنيا از 80، 90 درصد دوستاني كه در شوراي عالي سياستگذاري هستند و اين مباحث را طرح ميكنند سابقه فعاليت سياسيمان در قبل و بعد از انقلاب بيشتر است.
زماني كه ما فعاليت سياسي ميكرديم، برخي دوستان محصل و دانشآموز بودند. حالا توقع دارند هر كاري اصلاحطلبان انجام ميدهند اول با آنها هماهنگ كنند. در واقع خود را مبنا و مركز فعاليت ميدانند. منتجب نيا قائم مقام حزب اعتماد ملي در پيامي براي برونرفت از وضعيت فعلي و رفع ريشهاي اختلافات و وحدت اصولي اصلاحطلبان، پيشنهاد تشكيل مجلس اصلاحات و مناظره كارشناسانه بين حاميان و منتقدان شورايعالي را مطرح كرد. وي در اين پيام با اشاره به اظهارات اخيرش در نقد شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان اين موارد را صرفاً از سر دلسوزي و پيشگيري از خطري بزرگ و خانمانسوز كه كيان اصلاحات را هدف گرفته است، دانست. اين فعال سياسي اصلاحطلب در ادامه تأكيد كرد: پس از حدود سه سال تلاش بينتيجه در جلسات عمومي، نامهنگاري محرمانه و انتقاد در جلسات خصوصي كه البته همواره نقدها و پيشنهادهاي اينجانب در مقام نظرمورد تأييد بزرگان بوده، ولي متأسفانه در مقام عمل خبري از تأييدات در مقام نظر نشده است، ناچار به بيان علني و رسانهاي ديدگاههاي خود شدم. وي در ادامه شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان، را غيردموكراتيك و ناعادلانه خوانده وبراي برون رفت از آن پيشنهادهايي را ارائه ميدهد.
صحنه سوم: ماجراي انتخاب شهردار است كه عملاً دخالتهاي بيروني، شوراي شهر تازه كار وفاقد تجربه كاري را مستأصل كرده است. علي صوفي، عضو شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان نسبت به كشوقوسهاي سياسي براي تعيين شهردار تهران آن هم در حالي كه هنوز شوراي شهر جديد آغاز بهكار نكرده، ابراز نگراني كرد. او تأكيد كرد: فهرست منتخب بايد در تصميمگيريهاي خود مكانيزم اجماع ايجاد كند و در دام تفرقه و تشتت نيفتد. متأسفانه اكنون فضاي غيراجماعي در فضاي مجازي براي انتخاب شهردار حاصل شده كه كاملاً نگرانكننده است. خروجي شرايط فعلي در صورت ادامه، موجب يأس و نااميدي مردم به جريان اصلاحات خواهد شد. ناكارآمدياي كه ممكن است با انتخاب شهردار غيراجماعي حاصل شده و به صورت مهندسي شده از بيرون شورا اعضا را تحتتأثير قرار دهد، طوري كه انتخاب شهردار باعث سرشكستگي اعضاي شوراي شهر، اصلاحطلبان و شوراي عالي سياستگذاري شود. به صورتي كه با اين اقدام مردم را از اعتماد به جريان اصلاحات در اداره شهر تهران پشيمان كرده و نتيجه اين بياعتمادي باعث ايجاد نوعي سوءمديريت در اداره شهر تهران شود و چهار سال آينده مردم شهر تهران توجهي به جريان اصلاحات نكرده و اصولگرايان دوباره در اداره شهر قدرت بگيرند.
يادآور ميشود اصلاحطلبان با غلبه در شوراي شهر اول تهران و تقسيم شدن به چندطيف، اين شورا را به بنبست و سپس انحلال كشاندند.
صحنه چهارم: رئيسجمهورهفته گذشته در جلسه هيئت دولت نقطه اتكاي دولت دوازدهم را اين جريان متشتت دانسته و ميگويد: بحث اين و آن جناح نيست، اما شيوه و تفكري كه مردم در انتخابات به آن رأي دادند بايد در دولت، استاندارها، فرماندارها، مديركلها و در مسئوليتهاي سنگين و حساس حاكم شود. اين بدان معنا نيست كه غيراز 24 ميليوني كه به دولت تدبير و اميد رأي دادند، حق حيات ندارند؛ آنها هم حقوق دارند و حقوق اساسي شان محفوظ و ميتوانند فعاليت كنند، اما امروز در مسئوليتهاي رده بالا نوبت اين 24 ميليون است و اگر غيراز اين باشد پس براي چه رأي داديم و انتخابات برگزار كرديم.
رئيسجمهور افزود: انتخابات براي آن بود كه دو تفكر به رأي مردم گذاشته شود. مردم به اين دو تفكر رأي دادند يكي شد اقليت و ديگري اكثريت و ما طبق قانون اساسي و طبق رويه دمكراسي بايد به رأي اكثريت احترام بگذاريم و بر مبناي آن عمل كنيم. اقليت هم حقوق دارد و بايد به حقوق او احترام بگذاريم. دكتر روحاني افزود: ما در انتخابات، انديشه، راه و تفكري را به رأي گذاشتيم و بارها در مناظرات و سخنرانيها نيز گفتهام كه انتخابات، انتخاب بين دو يا چند فرد نيست بلكه انتخاب بين دو تفكر و انديشه است و مردم به يكي از دو انديشه رأي دادند و ما براساس آن انديشه، پيش خواهيم رفت.
به طور طبيعي اگر آنچه كه اين روزها در نقد دولت يازدهم از سوي خود دولتمردان مطرح ميشود، درآستانه انتخابات دوازدهم مطرح ميشد وگذشته 38 ساله نظام هم تخريب نميشد، نتيجه انتخابات دوازدهم غيراز اين ميشد، اما به نظر ميآيد در چهارسال آينده هم ملت ايران بايد تجربه تلخ چهارسال قبل را مجدداً تجربه كند. با اين تفاوت كه در آستانه انتخاب كابينه يازدهم چالشها و رقابتهاي دروني جريان اصلاحات واعتدال اينگونه آشكار نبود وفضا گل وبلبلي بود اما اكنون و با اين آغاز تلخ و گروكشيها، پيشبيني آينده چندان دشوار نيست، آنچه در پاي منفعتطلبيهاي جرياني ذبح ميشود؛ مردمسالاري و حقوق شهروندي است.
http://www.javanonline.ir/fa/news/863000
ش.د9601505