(روزنامه اعتماد – 1396/05/14 – شماره 3871 – صفحه 6)
** به هر حال اصلاحطلبان از حاميان اصلي آقاي روحاني در اين انتخابات بودهاند و اثرگذاري شان در راي آوري او بسيار زياد بود. شايد اگر اصلاحطلبان نبودند، شرايط براي آقاي روحاني شكل ديگري پيدا ميكرد. بحث اصلي در اين است كه آيا حمايت از دولت به منزله اين است كه نبايد هيچ نقدي نسبت به دولت صورت بگيرد. من معتقدم كه چنين نبايد باشد. به هر حال اصلاحطلبان ميتوانند در عين حمايت از دولت نقدهايشان را به آن مطرح كنند. حمايت به اين معنا است كه اصلاحطلبان اجازه دهند كه آقاي رييسجمهور بر اساس مباحث و وعدههايي كه دادهاند كابينه خود را انتخاب كند.
بديهي است كه آقاي روحاني نيز كساني را در اين مسير براي كابينه انتخاب ميكند كه منطبق بر وعدهها و برنامههايش باشد. طبيعتا وقتي برنامه اصلي آقاي رييسجمهور تحول و توسعهگرايي باشد، نميتوان از مدير غير توسعه گرا استفاده كرد. در وزارتخانهاي كه توسعه انساني را هدف قرار داده است و آگاهي و آموزش نسل جوان بايد در آن صورت بگيرد، عنصر توسعه گرا بايد به عنوان وزير معرفي شود و مجلس شوراي اسلامي نيز در همين مسير حركت كند. ترديدي نيست كه وظيفه رييسجمهور چنين است.
* آيا طرح مطالبات اصلاحطلبان از دولت روحاني سهمخواهي است؟ انتظارات اصلاحطلبان بايد در چه قالبي با دولت مطرح شود؟
** عدهاي در اين رابطه ميگويند كه نبايد سهمخواهي كرد. البته من بهشدت ناقد اين تفكر و ديدگاه هستم چراكه اساسا بحث سهم خواهي نيست. وقتي تفكر يك حزب يا جريان سياسي در انتخابات راي ميآورد، رييسجمهور و احزاب حامي بايد بتوانند آن ديدگاهها را نمايندگي كنند. در نتيجه چه رييسجمهور و چه جريانهاي سياسي و احزاب موظف هستند كه در جهت خواستههاي حاميان خودشان حركت كنند. اين امر چنين معنا نميدهد كه همه افرادي كه انتخاب ميشوند حتما از يك جريان سياسي يا حزب سياسي خاص باشند بلكه بايد افرادي انتخاب شوند كه منافع كلان جمهوري اسلامي و ٨٠ ميليون نفر را پيگيري كنند. البته نبايد رييسجمهور به عنوان كانديداي پيروز از احزاب رقيب يا افرادي كه به برنامهاش اعتقادي ندارند، استفاده كند.
چه رييسجمهور اصلاحطلب باشد و چه اصولگرا، بايد براساس برنامههايي كه ارايه و كمپين انتخاباتياي كه تبليغ كرده و بر اساس آن راي مردم را گرفته است، عمل كند. اگر رييسجمهور كساني را معرفي كند كه به برنامههاي او اعتقادي نداشته باشند يا به گونهاي عمل كند كه مردم احساس فريب خوردگي كنند، در اين صورت دولت متضرر خواهد شد. البته نبايد از نظر دور داشت كه ما در كشوري زندگي ميكنيم كه موانع متعددي در مسير رييسجمهور قرار دارد. آقاي روحاني هم بايد مجلس را در نظر بگيرد و هم نهادهاي تاثيرگذار را. آقاي روحاني بايد به مردمي كه با آنها سخن گفته و وعدههايي كه داده و از آن راي گرفته پاسخگو باشد؛ همچنين بايد به آينده كشور و اينكه ما در جامعه جهاني چه جايگاهي داريم و چه جايگاه تحولياي را بايد به دست آوريم، توجه ويژه داشته باشد.
چون ساختار سياسي كشور ما حزبي نيست بعضا از كلمه سهم خواهي و كابينه فراجناحي استفاده ميشود. در حالي كه اين واژگان نادرست و نامناسب هستند. اگر چه استفاده از اين عبارات معمول است، اينكه بگوييم كابينه فراجناحي است، منطقا حرف درستي نيست. اگر قرار بود كه كابينهاي فراجناحي باشد، هيچ ضرورتي به انتخابات و بيان شعارها نبود. برنامهاي كه آقاي رييسجمهور در ايام انتخابات مطرح كرد، فراجناحي نبود. برنامه آقاي روحاني در حوزه آموزش و پرورش با برنامه رقيب متفاوت بود. بنابراين نميتوان فردي را در وزارت آموزش و پرورش گذاشت كه منافع رايدهندگان را پوشش ندهد. در عين حال با اين پرسش مواجه هستيم كه چطور ميتوان افرادي را انتخاب كرد كه در يك جناح باشند اما منافع كل جامعه را در نظر بگيرند. اين كار بر اساس برنامه محقق خواهد شد. برنامهاي كه در مجلس شوراي اسلامي تصويب ميشود و دولت ارايه ميكند بايد مبناي عمل قرار بگيرد. افرادي ميتوانند به اين برنامه عمل كنند كه مورد اعتماد رييسجمهور باشند. اگر احزاب و گروهها چنين خواستهاي را از رييسجمهور بخواهند سهم خواهي نكردهاند، بلكه يك درخواست منطقي و معقول است.
در شرايط فعلي بايد اجازه دهيم كه آقاي
رييسجمهور كابينه خود را معرفي كند و طبيعي است كه اگر در معرفي كابينه دچار نقصان
باشد، مجلس شوراي اسلامي و نمايندگان بر اساس نظرات خود ميتواند به وزرا راي اعتماد
بدهند يا ندهند. وظيفه احزاب و گروههاي سياسي و حاميان آقاي رييسجمهور اين است كه
نقد كنند و چشم تيزبين داشته باشند. اگر وزيري به برنامههاي آقاي رييسجمهور و برنامههاي
مربوط به چشمانداز توسعه كشور پايبند باشد، حمايتش كنند و اگر وزيري واجد چنين ويژگياي
نباشد، طبيعي است كه بايد نقدش كنند.
اگر در شرايط فعلي نيز وزيري را شايسته سمتي نميدانند بايد منطقي نقد كنند. اينكه در فضاي مجازي يا فضاهاي لابيهاي پشت پرده رييسجمهور را تحت فشار قرار دهيم درست نيست اما اين هم نادرست است كه نسبت به كابينه بيتفاوت باشيم. رييسجمهور نبايد افرادي را تحت فشار معرفي كند. آقاي روحاني هر كسي را كه معرفي ميكند بايد مسووليت معرفياش را به عهده بگيرد و به هيچوجه نگويد كه من تحت فشار اين فرد را معرفي كردم. اگر هم مجلس شوراي اسلامي تصميم بر اين گرفت كه به وزيري راي اعتماد ندهد، بايد مسووليتش را بپذيرد.
* با وجود انتقاداتي كه به كابينه مطرح است، چطور اصلاحطلبان ميتوانند بدنه اجتماعياي را كه پشتشان قرار گرفته همچنان فعال نگه دارند؟
** ممكن است آقاي رييسجمهور به وعدههايش عمل نكند. در اين صورت طبيعي است كه آقاي رييسجمهور هم مورد نقد قرار بگيرد. اجازه دهيم كه آقاي رييسجمهور ادله خود را براي معرفي افراد در كابينه بيان كند. آن وقت اصلاحطلبان بررسي كنند كه آيا ادله رييسجمهور محترم با محدوديتها و معذورات همخواني دارد يا خير؟ به هر حال گاهي براي منافع كشور بايد از منافع زودگذر خود گذشت كنيم و به منافع طولاني مدت فكر كنيم. اگر ديديم كه منافع مردم تامين نشده آن وقت بايد با بدنه اجتماعي صادقانه صحبت كنيم و مطمئن باشيم كه اگر با مردم صادق باشيم، ميتوان مجددا اين بدنه اجتماعي را در آينده همراه كرد.
* عقبه اجتماعياي كه در سال ٩٦ پشت سر آقاي روحاني قرار گرفت با آمدن آقاي روحاني متولد نشده بود. پيش از آن خواستههايي داشته و دارد. اين مساله چه مسووليتها و وظايفي را براي آقاي روحاني تعريف ميكند؟
** آقاي رييسجمهور در ايام انتخابات بر اساس خواستهها و نيازهاي مردمي بوده است كه برنامههايش را ارايه كرده است. بديهي است كه آقاي روحاني شخصيتي نيست كه تنها براي كسب آرا شعار دهد. از اخلاق به دور است كه ايشان را متهم كنيم كه فقط در زمان انتخابات اين شعارها را مطرح كرده و به دنبال تحقق آن وعدهها نيست. در نتيجه آقاي روحاني موظف و مكلف است كه تابع آن برنامهها باشد و اگر در جايي هم نتوانست به آن تعهدات عمل كند، شفاف به مردم توضيح دهد كه علل و عوامل يا موانع عدم انجام اين برنامهها و تعهدات چه بوده است. اتفاقا آقاي روحاني بيشتر از ما بايد حساس باشد چون اگر مردم قضاوت خوبي از كابينه معرفي شده نداشته باشند، ولو اينكه در دوره بعد نيازي به آراي مردم نداشته باشد، تاريخ قضاوت خوبي در موردش نخواهد كرد. من اميدوار هستم كه آقاي روحاني بر اساس وعدههاي خودش عمل كند.
* گفتوگوي رو در رو و تعامل بين اصلاحطلبان و دولت چقدر اهميت دارد كه در ٤ سال آينده ادامه پيدا كند؟
** اصلاحطلبان حتي با وزرايي كه مورد انتقادشان هستند بايد گفتوگو كنند. حتي اگر در جايي ديگر آن وزير را نقد كرده و به چالش كشيدهاند، اصلاحطلبان موظف هستند كه با آنها گفتوگو كنند و برنامهها و ديدگاهها و ايدههاي خود را به آنها پيشنهاد دهند. بايد به هر صورت به دولت كمك كنند. يكي از ويژگيهاي اصلاحطلبان اين است كه براي ماندن در قدرت به هر وسيلهاي دست نميزنند. براي اصلاحطلبان تحول و توسعه كشور است كه اولويت دارد. حتي حاضر بوديم كه با دولتهاي نهم و دهم نيز گفتوگو كنيم. آقاي احمدينژاد بود كه مجال خدمت و همنشيني و مشورت براي اصلاحطلبان فراهم نكرد. حامي اصلي آقاي روحاني اصلاحطلبان بودهاند و او نيز خود را بينياز از مشورت و كمك اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل نخواهد دانست.
برداشت من اين است كه احزاب و شخصيتهاي اصلاحطلب ولو اينكه از كابينه رضايت كامل نداشته باشند ولي بايد كمك كنند كه در مرحله كسب آرا و مراحل بعدي نظرات خود را به رييسجمهور محترم و معاونينش ابراز كنند. حتي اگر آنها زمينه شنيدن حرفها را فراهم نكردند از فضاهاي مختلف رسانهاي استفاده كرده و انتقادات و پيشنهادات خود را به دولت ارايه دهند. جامعهاي ميتواند رو به پيشرفت باشد كه مطبوعات، روشنفكران و جوانانش نقش مصلحين را داشته باشند. مصلح كسي است كه به آينده كشور خود بينديشد و از بيان چيزي كه ميتواند به توسعه و تحول و پيشرفت كشور كمك كند، سر باز نزند.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=82344
ش.د9601784