(روزنامه ايران – 1396/05/07 – شماره 6554 – صفحه 8)
** رئیس جمهوری در عرصه انتخابات شعارهایی دادند و برنامههایی را ارائه کردند که اجرایی شدنشان به انتخاب همکارانی متناسب با این شعارها و برنامهها نیازمند است. بسیار روشن است که مردم در میان شعارهای انتخاباتی به کدام روش و رویکرد اقبال نشان دادهاند و بر اساس چه معیارها و اهدافی به آقای روحانی رأی دادهاند. بنابراین بسیار مهم است که در نخستین گام برای برآورده کردن انتظارات مردم افرادی در رأس مدیریت اجرایی کشور قرار گیرند که در پیشینه و سابقهشان چشمانداز روشنی را از تحقق مطالبات مردم پیش روی افکار عمومی قرار دهد.
از همین منظر ترکیب کابینه اقدام مهم و تأثیرگذاری است که رئیس جمهوری در ایفای وظایف خود و در برابر رأی اعتماد مردم به خویشتن انجام میدهد و توقع میرود افرادی برای کابینه انتخاب و به مجلس معرفی شوند که امید به تغییر و بهبود شرایط را در همه ابعاد در جامعه تقویت کنند و مردم را به ایفای وظایف رئیس جمهوری امیدوار سازند چرا که سرمایه اصلی منتخبینی که توانستهاند در سطوح مختلف رأی مردم را بگیرند، همین اقبال و اعتماد است که نه تنها باید حفظ شود که باید گسترش پیدا کند.
* آنچه فرمودید الزاماً منافاتی با کابینه فراجناحی ندارد، علاوه بر اینکه جریان شکست خورده در انتخابات به اعتبار رأی 16 میلیونی نامزد مورد حمایتشان از ضرورت حضور وزرای منسوب به این اقلیت سخن میگویند، خواستی که در میان مردمی که به روحانی رأی دادهاند مخالفان فراوانی دارد. چطور میتوان هم اقلیت را نادیده نگرفت و هم به خواست اکثریت پاسخ داد؟
** بدون شک آنها که به روحانی رأی ندادهاند، چه آنها که در انتخابات شرکت نکردند و تعداد قابل ملاحظهای بودند و چه آنها که به رقیب آقای روحانی رأی دادند، به عنوان مردم این کشور و ساکنان جمهوری اسلامی ایران حق بهرهمندی از همه منافع و مزایای کشور را دارا هستند. اما این به مفهوم آن نیست که مدیریت عالی سیاسی کشور به کسانی داده شود که بالاترین نسبت رأیدهندگان به آنها اقبالی نشان نداده است. اگر معیارهای مردمسالاری آن هم از نوع دینی آن را بپذیریم باید به گونهای رفتار کنیم که کسانی که در انتخابات بالاترین رأی را آوردهاند در مدیریت کشور و تعیین جهتگیریهای اصلی آن هم حرف اصلی را بزنند. اگر نه چه نیازی به انتخابات وجود داشت.
میشد یک شرکت سهامی سیاسی ایجاد کرد و سهمی را به هر کسی و هر گروهی داد تا در دولت حضور پیدا کنند. ما نیازمند یک انسجام فکری و برنامهای برای تحقق بخشیدن به خواستهها و مطالبات اکثریت مردم هستیم که به سمت ریاست جمهوری عینیت بخشیدهاند. بنابراین شاید اغلب این نوع بحثها در عالم واقع و در عرصه مدیریت سیاسی کشور جایگاهی نداشته باشد، اما باید مطالبات و خواستهها و حقوق قانونی همه کسانی که حتی در انتخابات برنده نشدهاند، با جدیت تمام از سوی رئیس جمهوری مورد توجه قرار گیرد و توسط همکاران ایشان برای تأمین خواستههای آنها تلاش لازم در چارچوب موازین قانونی کشور صورت گیرد. اما این به معنی واگذار کردن سهم مدیریت کشور به کسانی که مورد اقبال اکثریت مردم نبودهاند، نیست.
* یک نگرانی مهم که از طرف فعالان سیاسی مطرح میشود، موضوع حفظ سرمایه اجتماعی است که در انتخاباتهای اخیر شکل گرفته است. مراعات چه الزاماتی میتواند از ریزش در این سرمایه اجتماعی جلوگیری کند؟
** قانونگرایی و رعایت موازین قانونی و تأمین حقوق شهروندی برای همه شهروندان ایرانی رمز حفظ این سرمایه اجتماعی است. همان طور که اشاره کردم، خواستهها و مطالبات اکثریت مردم که با رأی خود جریانهای اعتدالگرا و اصلاحطلب را مورد تأیید قرار دادهاند در فرآیند اجرای موازین مدیریت در کشور و پیگیری تحقق این مطالبات مورد مشاهده مردم قرار گیرد. حفظ این سرمایه عظیم اجتماعی که در واقع سرمایه کشور برای رشد و توسعه همهجانبه و حتی تأمین امنیت آن است، موکول به ایفای وظایف پذیرفته شده در مقابل مردمی است که این روند را شکل دادهاند و منتخبین را وارد عرصهای کردهاند که مطالبات و خواستههای آنان را به گونهای که شعار آن داده شده یا برنامه آن اعلام شده است، بتوانند اجرایی کنند و این سرمایه عظیم را حفظ کنند و راه را برای توسعه همهجانبه کشور همراه سازند.
* یکی از دیگر بحثهای جدی پیرامون معرفی کابینه، انتخاب وزرای زن برای همراهی با دولت است. موضوعی که برخی با این استدلال که فرد توانمندی در میان زنان برای مسئولیت وزارت وجود ندارد و برخی دیگر با به میان کشیدن نظرات برخی مراجع با آن مخالفت میکنند. به عنوان یک زن فعال سیاسی پاسختان به این مخالفتها چیست؟
** دیدگاه من همان دیدگاهی است که امام خمینی در انقلاب اسلامی به روی زنان گشود و با تفسیر انسانی و تفسیر به روز از قرآن و تعالیم دینی برابری حقوق انسانی زنان و مردان در جامعه را مطرح کرد و در برابر الگوهای غربی مدل اسلامی دفاع از حقوق زنان را با تأکید بر شئون انسانی و اسلامی برای زنان مطرح کرد. اما همان گونه که میدانید، برای قرنها در جامعه ما زنان از حوزههای قدرت و سیاست کما بیش و گاه مطلقاً دور بودهاند. تحول سیاسی در چارچوب یک انقلاب به سادگی شکل میگیرد اما تغییرات اجتماعی و ساز و کارهای حاکم بر این تغییرات به سادگی اتفاق نمیافتد. زیرا تغییر در نگرش انسانها و باورهای آنها که طی قرنها سخت و متصلب گشته است، امر سادهای نیست.
بنابراین مقاومتی که در مقابل پذیرش استفاده از توانمندی زنان در رأس مدیریتهای اجرایی کشور شاهد هستیم، یک پدیده تاریخی و فرهنگی است که به سادگی قابل برطرف شدن نیست. اما با ارائه الگوهای موفق در این زمینه میتوان به تغییر نگرشها کمک کرد. اصرار جامعه زنان و فعالان حقوق زنان برای حضور زنان در مدیریتهای کلان اجرایی برای تغییر نگرش جامعه نسبت به ظرفیتهای انسانی زنان است که در این چارچوب بتوان از همه ظرفیتهای انسانی کشور برای تأمین نیازهای جامعه و رفع مشکلات آن استفاده کرد. بر همین اساس به نظر میرسد که این مقاومتها همچنان ادامه خواهد یافت و ما نیازمند اراده سیاسی قوی و جدی برای رفع این تبعیضها هستیم بدان گونه که آقای روحانی در جریان انتخابات در شعارها و در تبلیغات و برنامههای خود خطاب به جامعه زنان از ایجاد فرصتهای برابر برای آنها سخن گفت و این انتظار را در جامعه تقویت کرد که این نارسایی را برطرف خواهد کرد.
* بعضی از زنان فعال سیاسی از ایده سهمخواهی زنان برای حضور در کابینه دفاع کردهاند. چنین سهمی طبیعتاً در وجه اول نیازمند یک انسجام درونی در میان فعالان سیاسی زن است و اینکه آنها بتوانند فهرست قابل دفاعی از زنان شایسته برعهده گرفتن مسئولیت وزارت معرفی کنند. آیا چنین روندی شکل گرفته است؟
** روندی که به آن اشاره کردید، بسیار مهم است. اما تنها عامل تعیین کننده و تأثیرگذار نیست. برای گزینش زنان جهت عضویت در کابینه نیازمند اراده سیاسی است که به نظر میآید تاکنون شکل نگرفته است. تا زمانی که این اراده سیاسی برای برطرف کردن موانع حضور زنان در کابینه شکل نگیرد، ما با بهانههایی مانند نبود سابقه اجرایی کافی روبهرو هستیم. در حالی که همواره با تکرار الگوهای پیشین تحت همین عنوان و با همین عذر و بهانه روبهرو بودهایم و هیچ گاه فرصتی به زنان داده نشده است تا تواناییهای خود را در مدیریت عالی کشور به نمایش بگذارند.
* البته در برخی فهرستهایی که پیشبینی شده و در گمانهزنیها مطرح شده، یک یا دو وزیر زن حضور دارند. اما آنچه دولتمردان نزدیک به رئیس جمهوری به یقین اعلام کردهاند کما فی السابق استفاده از زنان در معاونتهای دولت و تصمیم به حضور یک معاون وزیر زن در همه وزارتخانهها است. آیا چنین قولی قانع کننده است؟
** اینکه زنانی در قامت وزیر به کابینه راه پیدا نکنند، تداوم یک نارسایی غیرقابل قبول در جامعه سیاسی ما خواهد بود. اما اینکه تصمیم گرفته شود در پستهای مدیریتی دیگر یعنی در سطح معاونان وزرا و یا رؤسای سازمانها از حضور زنان بیشتر استفاده شود بدون شک پدیده مبارکی است که بدون شک تداوم و تقویت آن را باید به فال نیک گرفت.
* آیا رایزنی برای معرفی زنان به کابینه و تیم اجرایی انجام شده است؟
** در این زمینه تلاشهای زیادی از سوی فعالان حقوق زنان و فعالان سیاسی و شخصیتهای خوشفکر در جامعه سیاسی انجام شده اما تا آنجا که اطلاع دارم و تاکنون در سطح عالی نتایج عملی از این تلاشها حاصل نشده است.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/193124
ش.د9601815