اکبر منتجبی در یادداشتی در هفتهنامه صدا نوشت: بیطرف قربانی بیعملی فراکسیون امید شد. فراکسیون امید اساسا معلوم نیست در مجلس چه میکند و قرار است چه انجام دهد.
به گزارش بصیرت به نقل از خبرگزاری فارس، اکبر منتجبی سردبیر هفته نامه صدا طی یادداشتی در این نشریه اصلاح طلب نوشت: کابینه دوم حسن روحانی رئیسجمهور دولت دوازدهم بارأی اعتماد مجلس به 16 وزیر پیشنهادی کار خود را آغاز کرد. از میان 17 وزیر معرفیشده به مجلس، آنطور که قانون همه از آن باخبرند، فقط حبیبالله بیطرف از وزارت نیرو بازماند و نتوانست اعتماد مجلس را کسب کند. او البته قربانی سه مسئله شد که قرار است ضمن بررسی این سه مسئله،به این سؤال نیز پاسخ دهیم که اساساً فراکسیون امید چه هدف و برنامهای در مجلس دارد؟ واضح است که این یادداشت در حمایت از آقای بیطرف نیست ولی باید به نسبت بیطرف با محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید که هر دو از ولایت یزد هستند، پرداخت و سپس بیعملی فراکسیون امید را در مجلس مورد بررسی قرار داد.
حبیبالله بیطرف، قربانی سه جریان شد؛ جریان اول، مسئله مهم و حیاتی آب بود. سیاستهای او در دورهای که وزیر نیروی دولت اصلاحات بود، گلایههای مردم زاگرس نشین و جنوبی ایران را افزون کرد. انتقال آب کارون و دز به کویر مرکزی، اگرچه باعث آبادانی ولایت آقای بیطرف شد، اما عوارض بسیاری در استانهای جنوبی به وجود آورد. نابودی کشاورزی در زاگرس و خوزستان از یکسو تهدید شد و از دیگر سو بیکاری مردم این مناطق، نگرانیهایی را به وجود آورد. بیطرف پیش از اینکه وزیر نیرو شود، مدتی استاندار یزد بود. پس به نیازهای اصلی این استان واقف بود. میدانست که آب، اردکان یزد را به بهشتی در دل کویر تبدیل میکند. به همین دلیل نیز آنطور که خود سال 91 به روزنامه «آفتاب یزد» گفته است: « بهمحض آنکه سکان وزارت نیرو را در دولت اصلاحات به دست گرفتم موضوع انتقال آب سرشاخه کارون به یزد را بهعنوان یک انتقال آب سرشاخه کارون به یزد را بهعنوان یک دغدغه شخصی دنبال کردم.»
او البته در اجرای این سیاست تنها نبود. محمدرضا عارف معاون اول رئیسجمهور نیز که یزدی است از این طرح حمایت میکرد. علیاکبر اولیا که متولد یزد است و در آن دوره استاندار کهگیلویه و بویراحمد بود نیز از این طرح حمایت میکرد. آقایان زرگر و حاج رسولی که معاونین وقت وزارت نیرو بودند نیز این طرح را اجرایی کردند. بدتر آنکه نمایندگان وقت اهواز در مجلس ششم مانند آقایان محمد کیانوشراد، کهرام و شدیدزاده که از جمله اعضای فراکسیون حزب مشارکت بودند، نیز با چنین طرحی در مجلس مخالفتی نکردند.
«لابی آب» در مجلس ششم و دولت اصلاحات، جواب خود را در مجلس دهم و دولت اعتدال داد. چه کسی باور میکرد حبیبالله بیطرف در مجلس دهم که اکثریت آن را اصلاحطلبان و اعتدالگرایان تشکیل دادهاند، بیفتد و رأی اعتماد اکثریت را نگیرد؟
آنطور که مخالفان بیطرف اعلام کردند، در جریان آبگیری سد کارون 3 که توسط علی زحمتکش مدیر یزدی شرکت آب و نیرو انجام شد، 15 هزار نفر از عشایر و کشاورزان مناطق زاگرس مرکزی آواره شدند، بیکار شدند و شغلهای خود را در سه استان چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان از دست دادند. حتی با جانمایی اشتباه سد کتوند، آب رودخانه کارون شور و آلوده شد و کسی در این خصوص دم برنیاورد.
حتی هنگامی که سال 91 مردم اصفهان از شدت خشکی زایندهرود به انتقال آب یزد شکایت کردند، چه کسی صدای آنها را شنید؟ و زمانی که آنها خط لوله انتقال آب به یزد را از بین بردند متوجه ماجرا نشد؟
پس در ابتدای امر باید گفت که، بیطرف قربانی آب شد. زیرا آنچنان که از نامش پیداست، در انتقال آب بیطرف نبود. «آب» از این پس فاکتور بسیار مهمی در سیاست ایران خواهد بود. روزی که آب در رودخانهها فرو نشست و ریزگردها برخاستند، بسیاری هشدار دادند که اتفاقات مهمی در راه است اما کسی توجهی به این موضوعات نکرد. اکنون و از این پس باید منتظر ماند که این موضوع بسیاری را بر میکشد و دیگران را به زیر میآورد و چهره دستنخورده و منزه آنها را یکشبه از بین میبرد.
دوم آنکه بیطرف قربانی اصلاحطلبان و دوستان خود شد. آنها بیطرف را «اصلاحطلبترین» عضو کابینه پیشنهادی معرفی کرده و از او بهعنوان موفقترین و بهترین وزیر نیروی تاریخ جمهوری اسلامی نام بردند. تعاریفی غلوآمیز که باعث شد از او شخصیت غیرقابل انعطافی بسازد، مگر میتوان او را اصلاحطلبترین عضو کابینه روحانی نامید وقتی جهانگیری،ظریف، حجتی و ابتکار در کابینه حضور دارند؟ مگر بیطرف در دوره اصلاحات چه عمل سیاسی انجام داده بود که از او به عنوان اصلاح طلب ترین عضو کابینه نام برد؟ چنین تعاریفی، خصوصا تاکید بر موفق ترین وزیر نیرو، هرکس دیگری را به این باور می رساند که هر راهی تاکنون رفته، صحیح و منطقی بوده است. پس اگر دوباره وزیر شد باید همان راه و روش را ادامه دهد. نطق بیطرف در مجلس نشان داد که او هنوز در دهه 70 مانده است. هنوز از سدسازی دفاع می کند و به مقتضیات دهه 90 و تلاش برای محیط زیست علاقه ای ندارد. شاید همین تعاریف اصلاح طلبان بود که باعث شد وقتی او با نمایندگان مناطق زاگرس نشین و جنوبی سر یک میز نشستند، او نتواند دغدغه و نگرانی آن نمایندگان را جدی بگیرد و سیاست های 12 سال پیش خود را اشتباه بداند. آن نمایندگان می خواستند آب به سرچشمه اصلی خود بازگردد. این تقریبا برای بیطرف غیرممکن بود که آب را در یزد قطع کند و به کارون بازگرداند. طبق آن چه دوستانش و اطرافیانش گفته اند او بهترین وزیر نیرو بوده و چنین کسی، در چنین مقامی، قطعا اشتباه نمی کند. پس وقتی مجلس با لابی نمایندگان زخم خورده جنوب، به او رای اعتماد نداد، دوستان و هوادارانش فراد وااسفا سر دادند که نه این مجلس درک کرد که بیطرف کیست و نه بیطرف آدمی بود که به خواسته های «غیر قانونی» باج بدهد. عدم رای آوری بیطرف، در مجلس بیش از همه برای دکتر عارف تعجب برانگیز بود. وقتی خبرنگاران مجلس روایت کرده اند که وقتی اعلام شد بیطرف رای نیاورده است، رئیس فراکسیون امید شوکه شده بود.
بیطرف قربانی هواداران و دوستان خود در بیرون و داخل مجلس شد. زیرا وزن تعاریف با لابی ها یکسان نبود. تعاریف که با غلو نزدیک می شد بسیار بود و تلاش ها و لابی ها برای رای آوری بیطرف بسیار اندک. تقریبا همه مطمئن بودند که او رای می آورد، پس هیچ کس تلاشی نکرد. هیچ تلاشی.
اما بیطرف قربانی یک جریان دیگر نیز شدو او قربانی بی عملی فراکسیون امید شد. فراکسیون امید اساسا معلوم نیست در مجلس چه می کند و قرار است چه انجام دهد. در راس این مجموعه دکتر عارف قرار دارد. اگرچه او انسان شریف و پاک اندیشی است اما سیاستمدار کارکشته و مجربی نیست. پارلمان خانه سیاسیت ورزی است نه مدرسه اخلاق. استاد دانشگاه بودن امر پسندیده ای است اما در خانه ملت کسی برنده است که سیاسیت ورز باشد و اصول لابی را بداند. نمایندگان مجلس، دانشجوی جزوهنویس نیستند که استاد هر آنچه گفت آنها بنویسند و آخر ترم آن را پس بدهند.
همه در پارلمان با هم برابرند. همه نمایندگانی از شهر و دیار مختلف هستند. سیاستمداری به تجارت و خرید رأی نیست اگرچه متأسفانه دیده و شنیده شده است که برخی از نمایندگان در ادوار گذشته، تاجران رأی اعتماد شدهاند و برای وزارت و وکالت رأی میخرند و میفروشند اما این سیاستورزی نیست هیچ، بلکه شارلاتانیسم پارلمانی است که خود را نشان داده و باید فکری عاجل برای آن کرد.
با این حال، پارلمان، محل تجمع تشکیلات مختلف سیاسی است. موافق و مخالف، چپ و راست، محافظهکار و اصلاحطلب، لیبرال و کارگر، خودی و غیرخودی در خانهای به نام ملت مستقر شدهاند تا ضمن آنکه قوانینی را تقنین میکنند، منافع مشروع شهر و تشکیلات خود را نیز پیگیری کنند. اما آیا فراکسیون امید،خصوصا رئیسآن، به چنین چیزهایی میاندیشد و آنها را عملیاتی میکند؟
حبیبالله بیطرف،قربانی بیعملی فراکسیون امید شد. امیدیهای مجلس، اگر چه دو سال پیش با شور و شور مردم به پارلمان راه یافتندن اما در طول دو سال گذشته یک رفتار حسابی به آنها از سر نزند. هر چه در این ایام از رفتار پخته نمایندگان تهران در شورای شهر پنجم لذت میبریم، از ناعملی سیاسی فراکسیون امید در دو سال گذشته رنج بردیم. فراکسیون که سر ندارد، ممکن است اعضای آن هرز روند. هر کسی آنچه میاندیشید به آن عمل کند. به هر روشی که بخواهد عمل کند همه به یک اجتهاد شخصی میسند. چنین است که ناگاه خبر میرسد آقایانی در اینجا و آنجا جلسه گذاشته و منافع خود را به جای منافع تشکیلات و دولت و کشور، پی گرفتهاند.
فراکسیون وقتی راسی ندارد، ممکن است منافع غیرمشروع جایگزین منافع مشروع شود. ممکن است نماینده همه جور به نفع خود عمل کند. هم با دولت ببندند، هم با مخالف دولت ببندند، هم از منافع تشکیلات بهرهمند شود و هم منافع شخصی خود را پیگیری کند.
فراکسیونی که راس ندارد و راس آن بیعمل میشود، دور زدن در اولویت قرار میگیرد. هر کس خود مستقیما با وزرا جلسه میگذارد و مطالباتش را در جلسات مخفی و غیرعلنی دنبال میکند. این چنین است که حبیبالله بیطرف، وزیر پیشنهادی رئیسجمهور برای وزارت نیرو، نمیتواند در مجلسی که اکثریت آن همراه دولت است، رای اعتماد کسب کند. زیرا فراکسیون امید، اگر چه در کلام حافظ منافع اوست، در عمل رفتار تشکیلانی از خود بروز نمی دهد. رفتار تشکیلاتی فقط در این نیست که به نمایندگان عضو فراکسیون امید گفته شود به این رای بدهید و به آن یکی رای ندهید، وظیفه رئیس فراکسیون امید این بود و هست که برای گرفتن امتیاز از رقیب خود در مجلس یارگیری کندنه آنکه یاران خود را به دامن رقیب بیندازد.
از دو سال پیش به این سو، چشم مردم به رفتار و عمل آنها بود. فراکسیون امید، با یک پیروزی خیره کننده پا به مجلس گذاشت اما در قبال آن چه چیزی به دولت و مردم داد؟ در روزی که مراسم تحلیف به یادماندنی رئیسجمهور برگزار میشد، عدهای از نمایندگان و اعضای این فراکسیون گرد خانم موگرینی جمع شدند تا به یادگار عکس سلفی بگیرند. تمام آن شکوه با این عکس و حواشی آن فرو ریخت. حاشیه بر متن غلبه کرد و رئیس فراکسیون ناپدیدتر از همیهش شد. نه دفاعی و نه تذکری. حواشی همیشه فراکسیون را تحت تاثیر خود قرار داده است. از استخدام پسر نماینده اصلاحطلب در یک شرکت تا دفاع دختر از پدری که ماهیانه 56 میلیون تومان حقوق میگرفت. به نظر میرسد هیچگاه اعضای فراکسیون امید تصور درستی از موقعیت خود نداشتند. گویی که نه کار تشکیلاتی کرده و نه میدانند که در چه وضعیتی هستند.
در ماجرای رای اعتماد به وزرا نیز نه درایتی از فراکسیون امید دیدیم و نه رفتار سیاسی و پخته از آنها. گویی همه مکلف بودند که به وزرا رای بدهند. بدون آنکه بدانند چرا. تابع دولت بودن با خامی دولت بودن فرق دارد. نماینده میتواند حامی دولت باشد اما نباید تابع بیچون و چرای آن شود. نماینده ناظر است بر رفتار دولت. ناظر نمیتواند تابع و مطیع باشد.
در طول روزهایی که نمایندگان مشغول بررسی وضعیت وزاری پیشنهادی دولت دوازدهم بودند، ما یک نطق محکم و اساسی از نمایندگان فراکسیون امید نشنیدیم. یک مخالفت یا موافقت اساسی ندیدیم. پدیده امسال، تاکنون مجلس دهم بود. موافقین و مخالفین وزار یکی بودند و از یک موضع صحبت میکردند. مخالف رف موافق را میزد و موافق صندلی خود را به مخالف میداد. وضعیتی حاکم بود که مثال زدنی نیست. این نه تنها حسن نیست که قبح است. مگر نماینده میتواند وقت مخالف بگیرد و موافق صحبت کند. ؟
نکته مهمتر از آن، بیاعتنایی فراکسیون امید به بدنه اجتماعی خودشان بود. آنها فراموش کرده اند که با رای چه کسانی به مجلس راه یافتند، بدنه اجتماعی آنها، مطالباتی داشت و پرسشهایی درباره برخی از وزرا به درست یا نادرست مطرح کرد. درباره علی ربیعی ، آذری جهرمی،عبدالرضا رحمانی فضلی، حبیبالله بیطرف و حتی سیدمحمد بطحایی مسائلی مطرح شد. فراکسیون امید یا چشم خود را به روی آن مسائل بست یا در پشت درهای بسته ان مسائل را دنبال کرد.
در هر صورت مردم نفهمیدند که چرا باید به برخی رای اعتماد داد. نمایندگان امید فقط میدانستند که باید از کلیت دولت و تک تک وزرا حمایت کنند و به آنها رای اعتماد بدهند. چرا؟ اگر وزیری همچون علی ربیعی که در دوره وزارتش مشکلاتی داشته و حتی نتوانسته یکی از وعدههای رئیسجمهور را محقق کند باید همچنان وزیر بماند؟ این پرسش و خواسته پیش میآید که آیا فراکسیون امید نباید به بدنه اجتماعی خود پاسخ درست و اساسی بدهد که چرا باید به او یک رای داد؟ ما به عنوان کسانی که با تک تک رای خودمان آنها را به مجلس فرستادیم نباید بپرسیم که آقایان اصلاحطلب و اعتدالگرای فراکسیون امید بر چه اساسی شما باید سمعا و طاعتا به امثال ربیعی رای بدهید؟کدامیک از نمایندگان فراکسیون امید تلاش کرد دغدغههای مردم پرسشگر را نسبت به وزرای که درباره آنها شبههای مطرح شد، برطرف کند؟ کدامیک از نمایندگان نگرانیها را مطرح کردند؟ در کدام نطق محکم و استوار به مردم اطمینان داده شد و در کدامیک از تذکرات به دولت یادآور شدند که معرفی برخی از وزرا ممکن است چنین پیامدهایی را در آینده داشته باشد.
برخی اعضای فراکسیون امید در طول مراسم بررسی وزرا به دنبال رتق و فتق امور خود بودند. این چنین بود که حبیبالله بیطرف فکر میکرد با بودن فراکسیون امید و همشهری خود در راس آن جایگاهش تثبیت شده است و نیازی نیست که در مقابل نمایندگان دیگر خصوصا زاگرس نشینان و جنوبیها وعدههایی بدهد که خلاف میلش است.
بیطرف اقتصادی روز را نمیدانست و نمیشناخت. چنانکه گفتم او در دهه 70 فریز شده بود. تصورش از مجلس دهم مجلس ششم بود و به گمانش فراکسیون امید همان فراکسیون مشارکت در مجلس ششم است. نمیدانست که در این دوره باید به جای آنکه بیطرف باشد طرف نمایندگانی را بگیرد که آب مهمترین مسئله آنها بود. او قربانی فراکسیون امید شد فراکسیونی که نه برنامه داشت و دارد و نه میداند چرا رای اعتماد داد و نه میداند چرا نباید رای اعتماد میداد.
شاید بیدلیل نیست که افراد موثر دولت دلشان را به دل علی لاریجانی گره زدهاند تا دل محمدرضا عارف. شاید برای همین است که میدانند علی لاریجانی رئیس مجلس هم سیاستورزی حرفهای است و هم میداند چه موقع باید موافقت کند و چه موقع مخالفت. در پارلمان علی لاریجانی بودن بسیار مهمتر و بهتر از آن است که محمدرضا عارف باشی. دولت حامی زیرک میخواهد. تنظیم کننده روابط میخواهد. ناطق میخواهد نه کسی که سکوت پیشه کند. بازیگر سیاسی میخواهد نه مرد اخلاق. عارف بسیار انسان شریفی است اما پارلمان مدرسه اخلاق خانه سیاست است، دولت مجلس بی طرف نمی خواهد.