تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۷  ، 
کد خبر : ۳۰۴۳۳۴
نسبت جنبش دانشجويي و قراردادهاي نفتي جديد

نفت را ملي نگه داريم!

پایگاه بصیرت / كامران حاجي‌حسني

(روزنامه جوان ـ 1396/05/10 ـ شماره 5151 ـ صفحه 10)

در باب نقش جنبش دانشجويي در تاريخ معاصر كشور، افرادي با مشارب سياسي مختلف سخن گفته‌اند. كتاب‌هاي متعددي در همين زمينه در بازار نشر پيدا مي‌شود. برخي هم البته جنبش دانشجويي را اسب مرادي مي‌دانند كه بايد بر آن سوار شد و از وجهه نخبگاني توأم با شور و هيجان آن، براي پيشبرد اهداف سياسي مقطعي بهره برد. در نگاه برخي ديگر، جنبش دانشجويي تصويري في‌مابين آثار هدايت تا بشيريه است. جنبشي كه اعضاي آن پشت موي بلند مي‌گذارند، روابط باز و ميانه‌اي روشنفكرانه با دود دارند و در راه تحقق جامعه مدني، كلاس‌هاي آموزش گيتار را با تخفيفات ويژه برگزار كرده‌اند. به هيجاني گرد هم مي‌آيند و به طرفه‌العيني يخ مي‌كنند؛ بستگي دارد دستور پدرخوانده‌هاي خارج از دانشگاه چه باشد. همين!

وراي اين نگاه‌هاي كاريكاتوري و سودجويانه به جنبش دانشجويي، واقعيت اين است كه جنبش دانشجويي ايران، به عنوان يكي از مؤثرترين نيروهاي اجتماعي كشور طي يك قرن اخير، نقش بي بديلي در مبارزه با استعمار غرب داشته است و براي دفاع از حاكميت و منافع ملي كشور، هزينه‌هاي گزافي پرداخته است. اين روزها بر سر بحث انعقاد قراردادهاي نفتي جديد با شركت فرانسوي توتال، مي‌توان عيار جنبش دانشجويي را باز شناخت. وزير محترم نفت اخيراً در بازگشتي به عهد قاجار گفته است: «بهترين قرارداد عالم، قرارداد امتيازي است كه ميداني را به شركتي براي درازمدت و مالكيت ميدان را براي ۴۰، ۵۰ سال بدهيم.» قرارداد با توتال نيز با همين منش و تفكر منعقد شده است. توتال شركتي است كه پيش از اين در قراردادهاي قبلي خود با وزارت نفت ايران، در كنار بدعهدي و خيانت‌هاي متعدد، اشتباهات فني فاحشي را نيز مرتكب شده است.

قرارداد اما الساعه انعقاد يافته و آب هم از آب تكان نخورده است. مسئله اما تنها بر سر نقد واكنش‌هاي جنبش دانشجويي نسبت به انعقاد چنين قرارداد مشعشعي نيست. سؤال اين است كه اساساً چرا بايد فضاي شكل‌گيري چنين قراردادي در كنار دفاع بي‌محاباي وزير نفت از قراردادهاي دوران قاجار در سطح جامعه فراهم شود؟ پاسخ روشن است! افكار عمومي آگاهي دقيقي از كنه ماجرا ندارد تا بخواهد با حساسيت درخورِ اين رويداد مهم به آن واكنش نشان دهد. در عصر گسترش شبكه‌هاي اجتماعي موبايلي و فرار غالب افراد از مطالعات عميق، جامعه رو به سطحي شدن آورده است. به بياني ديگر، قريب 99 درصد افراد عادي جامعه، عمده اطلاعات سياسي- اقتصادي خود را از شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هايي مي‌گيرند كه ارتباط يكسويه با آنها برقرار كرده‌اند؛ خواه آن رسانه و شبكه اجتماعي، دوست باشد يا دشمن.

مردم كمتر فرد متخصصي را در كنار خود مي‌بينند تا بتوانند رودررو با او درباره مسائل مختلف اجتماعي، سياسي و اقتصادي حرف بزنند، انتقاد كنند و پاسخ بشنوند. افزوده شدن گره‌هاي ذهني جامعه، نگاه توأم با سوءظن به اطلاعات رسانه‌ها و نهايتاً وسط لحاف خوابيدن، خلاصه همان شرايطي است كه جامعه ايران اكنون در آن قرار دارد. بنابراين الساعه، امكان جريان‌سازي ملي در مسائلي كه مستقيماً عواطف عمومي را جريحه‌دار نكند، موجود نيست. حتي اگر آن مسئله، واقعيتي همچون از بين بردن دستاوردهاي ملي شدن صنعت نفت، آن هم 38 سال پس از انقلاب اسلامي باشد. تأكيد جريان طرفدار قراردادهاي قجري بر ادامه ديالوگ تنش‌زا در سطوح مختلف نيز به دليل آگاهي حساب شده يا غريزي آنها از همين واقعيت صورت مي‌گيرد. در اين فضا، جنبش دانشجويي بايد از خود سؤال كند كه به عنوان آوانگاردترين نيروي اجتماعي كشور، چقدر براي حل اين معضلات گام برداشته و اساساً آيا چنين مسائلي، مسئله او بوده است؟

جنبش دانشجويي چقدر سعي كرده است در تمام اين سال‌ها با استفاده از ظرفيت چندين هزار نفري ادوار و نخبگان فارغ‌التحصيل شده خود كه در سراسر كشور پراكنده‌اند، به گفت‌وگوي مستقيم با مردم بنشيند؟ آيا بستر برگزاري كرسي‌هاي آزادانديشي، چيزي غير از اين است؟ خوب شد رهبر انقلاب چندي پيش خود فعالان جنبش دانشجويي را به حضور در تريبون‌هاي نماز جمعه ترغيب كرد، وگرنه معلوم نبود پس از 100 سال ديگر هم يك نفر در قامت فعال دانشجويي به ميان عموم مردم آمده، با آنها حرف بزند! رهبر انقلاب كليدي‌ترين سخنان جريان‌ساز خود را مكرراً در جمع‌هاي دانشجويي ايراد كرده‌اند.

چرا؟ آيا جز به اين خاطر كه ايشان رسالت گفتمان‌سازي در سطح جامعه را نه بر دوش صدا وسيما و ديگر دستگاه‌هاي عريض و طويل دولتي كه بيش از همه بر دوش جنبش دانشجويي مسلمان مي‌دانند؟

در اين فضا بايد پرسيد كه جنبش دانشجويي به عنوان آوانگاردترين نيروي اجتماعي انقلاب اسلامي، براي جريان‌سازي فكري در سطح جامعه چه كرده است؟ آيا مي‌توان رسالت جنبش دانشجويي را تنها شكل‌دهي به كلوني‌هاي نخبگاني در آموزش‌هاي درون‌تشكيلاتي و برگزاري اردوهاي آموزشي براي جمعي محدود يا برگزاري چند برنامه درون‌دانشگاهي تصور كرد؟ ظرفيت عظيم ادوار جنبش دانشجويي كي قرار است به صورتي سازمان‌يافته در سراسر كشور فعال شود و به گفت‌وگوي مداوم و مستقيم با مردم برود تا بار ديگر شاهد قراردادهاي زمان ناصرالدين شاه نباشيم؟ در روند ملي شدن صنعت نفت، دانشگاهيان در كنار روحانيت مبارز به رهبري آيت‌الله كاشاني، نقش ايفا نمودند. حالا نيز چهره‌هاي دانشگاهي برجسته‌اي همدوش اعتراضات جنبش دانشجويي، در دفاع از منافع ملي كشور به افشاي ماهيت استعماري قراردادهاي جديد مي‌پردازند. راه‌حل اضطراري حتماً همين است، با اين حال شكي نيست كه اين راه‌حل اصلي نيست. فعالان جنبش دانشجويي شايد لازم باشد بارديگر حرکتي تحول‌آفرين از خود نشان دهند.

http://www.javanonline.ir/fa/news/864797

ش.د9601736

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات