(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1396/05/18 ـ شماره 472 ـ صفحه 2)
امير محبيان با اشاره به بحث نواصولگرايي تأکيد ميکند: از زمان مطرحشدن اين بحث از سوي قاليباف گمانهزنيهاي زيادي را شنيدهام که عمدتا بدبينانه بود. به گمانم دليلي براي اين همهبدبيني وجود ندارد زيرا يکي از چهرههاي مطرح اصولگرا برحسب تجربه شخصي خود در عرصه انتخابات به اين نتيجه رسيده است که سازوکار موجود اصولگرايي براي انطباق با تحولات کارايي لازم را ندارد؛ اين هم دريافت جديدي نيست، احمدينژاد و حتي جناب ناطقنوري هم در عمل مشکلات را ديده بودند. اين نظريهپرداز اصولگرا با بيان اينکه تقريبا 20 سال است که ما به اين نتيجه رسيدهايم و بيش از يک دهه است که شخصا بر اين واقعيت تأکيد کردهام، اظهار داشت: البته تفاوت اين است که معتقدم تا آسيبشناسي دقيقي صورت نگيرد، بيان نواصولگرايي و عناوين مشابه، به تکرار اشتباهات ميانجامد. او درباره اينکه هدف قاليباف از مطرحکردن نواصولگرايي برمبناي شکست خود است يا جريان اصولگرايي گفت: راهبردهاي اشتباهي که اصولگرايان را عليرغم پيروزي دردسترس، به چنين شکستي کشاند، چندان ناشناخته نيست. لزوم بازنگري در مباني و حتي نحوه تعريف و تشخيص اصول و اولويتبنديهاي آن ديگر در جناح اصولگرا به امري بديهي تبديل شده است اما اراده لازم براي تحقق آن به چشم نميخورد لذا زنجيره شکستها ادامه دارد. او با اشاره به اينکه يکي از مباحث مهم در آسيبشناسي اصولگرايي، تعريف همين مفهوم و مصداقشناسي آن است، ادامه داد: اصولگرابودن نبايد برحسب ادعا يا صرف پيوستن به گروههاي اصولگرا شناسايي شود بلکه اصولگرايي متشکل از مجموعهاي از ارزشها و اصول اخلاقي است که در عمل مشخص ميکند، اصولگرا کيست. اين ارزشها و اصول برگرفته از ارزشها و آموزههاي ديني و اخلاقي است؛ بنابراين همانگونه که ايمان با عمل صالح تکميل ميشود، ادعاي اصولگرايي بايد با رفتار و عمل اصولگرايانه و تطابق رفتار با عقل و اخلاق ثابت شود.
اين فعال سياسي اصولگرا، درباره اينکه بيان نواصولگرايي به نوعي عبور از اصولگرايي و کنارزدن جريانهاي سنتي اصولگرا و جامعتين نيست، گفت: جريانات سنتي بهويژه جامعتين بايد شرايط جديد را درک کرده و ضعفهاي نظري را پوشش دهند. جريانات سنتي و اصولگرا به نسبت بعضي از گروههاي مدعي جديد، به مراتب با اصول همخوانتر هستند. فقط اشکال آنها عدمنوگرايي و فقدان انعطاف در شناسايي اقتضائات و تحولات اجتماعي و بهروزسازي روشها و رويکردهاست. محبيان درباره اينکه در سالهاي اخير از جريان احمدينژاد و پايداريها بهعنوان نواصولگراها ياد شده است، آيا قاليباف با طرح اين موضوع ميخواهد خود را به اين دو جريان نزديک کند، بيان کرد: اين را بايد از خود وي پرسيد اما با توجه به اختلافات عميق ديدگاه و روش قاليباف با احمدينژاد و جبهه پايداري از نظر منطقی هرگونه نزديکشدن اين دو ديدگاه منتفي است. او درباره اينکه آيا کنارگذاشتن جامعتين يکي از دلايل اصلي عدم پيروزي در انتخابات براي اصولگرايان بود، گفت: متأسفانه جامعتين چندي است از ايفاي نقش فعال دور شده است. در سياست، قدرت امر سيالي است در صورت عدم بهرهگيري از آن، طبعا ديگري اين نقش را ايفا خواهد کرد. جامعتين بايد در بازسازي يا درواقع نوسازي اصولگرايي جايگاه واقعي خود را بهدست آورد و اين امر بدون آسيبشناسي دقيق و علمي، ازجمله آسيبشناسي رفتار سياسي خود جامعتين امکانپذير نيست. مؤسس حزب نوانديشان درباره اينکه برخي معتقدند در جريان اصولگرا شخصيتهايي که نقش مؤثر در بدنه ايفا کنند، مانند مرحوم آيتالله هاشمي، خاتمي و ناطقنوري وجود ندارد که همه حول محور آنها به وحدت برسند، تصريح کرد: جريان اصولگرا بايد از شخصگرايي به سوي سازمانگرايي برود. دوران فردگرايي در اصولگرايي به پايان رسيده است. اصولگرايي بايد به بدنه اجتماعي خود اتکا کند و تصميمات از بدنه اخذ شود و نه آنکه از بالا به بدنه تحميل شود. هر چند معتقدم وزانت چهرههاي اصيل در جريان اصولگرا، حتما بر وزانت رفتارها تأثير خواهد گذاشت.
او درباره اينکه چرا ناطقنوري از جريان اصولگرا رويگردان شده است، تأکيد، کرد: ناطق نوري از جريان اصولگرا روي برنگردانده، بلکه از بعضي رفتارها رنجيده است. بايد او را قانع کرد تا به صحنه بازگردد. تجربه و روحيه او در جريان اصولگرايي مفيد واقع خواهد شد. ناطقنوري بايد دريابد که سياست، جنگ ارادههاست و رنجش درآن جايي ندارد. محبيان در پاسخ به اينکه چرا شخصيتهاي اصولگرا همچون روحاني، آيتالله هاشميرفسنجاني، ناطقنوري بعد از چند دهه به ظرفيتي براي اصلاحطلبان تبديل شدند، بيان کرد: اصلاحطلبي به معناي درست آن جزء ذات اصولگرايي است، چنانچه اصولگرايي نيز به معناي صحيحش در ذات اصلاحطلبي است. امثال ناطقنوريها، اصلاحطلب به معناي يک برند نشدهاند، آنها به ضرورت اصلاح بهويژه ضرورت اصلاح در اصولگرايي پي بردهاند.
او با بيان اينکه واقعيتي هم وجود دارد و آن شدت رانش در جريان اصولگرايي بهويژه توسط جريانات فاقد اصالت است، تصريح کرد: اين جريانات ميکوشند با راندن السابقون و صاحبان انديشه براي خود جا باز کنند. در چنين شرايطي چهرههاي اصيل اصولگرا اگر براساس ضعف اراده يا عافيتطلبي کنار بکشند، فقط فضا را براي انديشههاي سطحي و رفتارهاي بيمبنا گشودهاند، در اين حالت همه قرباني خواهند شد.
اين فعال سياسي اصولگرا درباره اينکه پيشنهاددهنده آتشبس دو روز بعد از پيشنهاد خود آن را نقض ميکند، نشاندهنده آن نيست که در اين جريان افرادي سعي دارند محوريت اصولگرايان را برعهده داشته باشند اما ظرفيت آن را ندارند، گفت: بايد عقل و درايت در لباس اخلاق و قانون محوريت يابد. بازيهاي سطحي سياسي فقط بر ياس بدنه ارزشمند و هوشمند اصولگرا ميافزايد. طرحهاي محاسبه نشده و فاقد ارزيابي همهجانبه، تنها اعتبار اصولگرايي را نشانه ميگیرد.
http://vaghayedaily.ir/fa/News/77282
ش.د9601976