(روزنامه جوان ـ 1395/08/09 ـ شماره 4945 ـ صفحه 2)
با روي کار آمدن بنياميه در صدر اسلام شاهد پيدايش و ظهور يک رويکرد انحرافي و جعلي به دين مبين اسلام و تقابل اسلام اموي در برابر اسلام ناب محمدي و علوي بودهايم. اين جريان انحرافي در طول تاريخ پرفراز و نشيب اسلام در خدمت کاخنشيني، اشرافيگري و صاحبان زر و زور و تزوير، ظالمان و مستکبران و منادي ظلمپذيري طبقه مظلوم و مستضعف جامعه بوده و در هر دوره از تاريخ با پوستاندازي نامي جديد براي خود اختيار کرده است.
با ظهور انقلاب اسلامي در ايران، اسلام پهلوي که نسخه به روز شده اسلام اموي بود، توسط حضرت امام خميني(ره) تحت عنوان اسلام امريکايي و در تقابل با اسلام ناب محمدي ناميده و مطرح شد. تقابل اسلام ناب محمدي با اسلام امريکايي و گسترش موج بيداري ناشي از انقلاب اسلامي در جهان اسلام، مهندسي ظالمانه نظام سلطه و امريکاييها را به وحشت انداخته و به چارهجويي واداشت. نظام سلطه در سه دهه گذشته براي غلبه بر امواج انقلاب اسلامي و تغيير نگاه افکار عمومي در باره اسلام امريکايي، نسبت به مهندسي و ايجاد دو نگاه و ديدگاه در باره اسلام اقدام نموده است:
۱- انجام اقدامات سلبي با ترويج تروريسم هدايت شده و منسوب به اسلام همراه با راهاندازي پروپاگانداي اسلامهراسي و ايجاد گروهها و جريانات تکفيري و خشونتطلب نظير القاعده، طالبان، جبهه النصره و داعش و انتساب اين گروهها به اسلام انقلابي و تفکر ظلمستيز حضرت امام خميني(ره) به طوري که افکار عمومي جهاني هرگونه خشونتطلبي و تروريسم را متأثر از انديشه انقلابي حضرت امام خميني(ره) بداند (انتقال از حوزه عشق به اسلام امام خميني به حوزه نفرت از اسلام خشونتطلب).
۲- انجام اقدامات ايجابي با تئوريزه کردن و ترويج اسلام امريکايي با عنوان جديد «اسلام رحماني و صلحطلب و ضدخشونت» (انتقال از حوزه نفرت از اسلام امريکايي به حوزه دوست داشتن اسلام امريکايي با تغيير نام آن) به عنوان نسخه مورد پذيرش نظام بينالمللي.
استکبار جهاني طي سالهاي گذشته در اکثر کشورهاي جهان، به ويژه در کشورهاي اسلامي، نسبت به تغيير ميل عمومي و انتساب خشونتطلبي به انقلاب اسلامي ايران و امام خميني(ره) و کنترل امواج بيداري اسلامي اقدام نموده و متأسفانه در داخل کشور انقلابي ايران نيز موفق به يارگيري در حوزه اسلام امريکايي موسوم به «اسلام رحماني» شده است.
دستاويز و تئوري مورد استفاده طرفداران اسلام غربگرا و غيرانقلابي (اسلام رحماني) براي جلب نظر مردم و اخذ موافقت آنان براي تغيير راهبردهاي زيربنايي اسلام انقلابي، ايجاد و ترويج دوگانه امريکايي «انقلاب، رفاه» است. اين جريان انحرافي و وابسته به غرب با مغالطه و جفاي آشکار به انديشههاي ناب حضرت امام خميني(ره)، نگاه انقلابي را نقطه مقابل معيشت و رفاه معرفي و تبليغ کرده و هماکنون درصدد بهرهگيري از اين مغالطه در انتخابات رياست جمهوري سال آينده است.
جريان غربگرا و غيرانقلابي و طراحان و معتقدان به دوگانه «انقلاب، رفاه» استفاده از مدل به کارگيري شده در انتخابات سال ۹۲ (هستهاي، معيشت) را به عنوان الگوي کارآمد براي فريب افکار عمومي و جلبنظر و رأي آنان برگزيده است.
يادآوري ميگردد که در انتخابات رياست جمهوري سال ۹۲ برخلاف راهبرد نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران مبني بر عدم مذاکره با شيطان بزرگ و احمقانه و خائنانه دانستن هرگونه مذاکره با امريکا، تحت تأثير شرايط بد اقتصادي با راهاندازي دوگانه «هستهاي، اقتصاد» موضوع ضرورت مذاکره با امريکا به منظور لغو و رفع تحريمها و گشايشهاي اقتصاد به مطالبه ملي و عمومي تبديل شده و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با انتخاب «نرمش قهرمانانه» راهبرد خود را تغيير داد و به اين ترتيب مانع از دوقطبي سازيهاي جعلي شده و به تدريج باور مردم نسبت به فريبکاري و غيرقابل اعتماد بودن غرب به ويژه شيطان اکبر و طاغوت اعظم تقويت گرديد.
هماينک جريان انحرافي غربگرا و غيرانقلابي ضمن تلاش براي تحريف انديشههاي ناب حضرت امام به دنبال تثبيت و تبديل دوگانه مغالطهگون «انقلاب، رفاه» به مطالبه ملي و عمومي و مجبور کردن نظام به عقبنشيني و تمکين در برابر خواست مردم است و ناگفته پيداست که در صورت موفقيت آنان، نظام ناچار به انتخاب مرحله پاياني «نرمش قهرمانانه» خواهد بود و دومينوي تقويت غربگرايي و فاصله گرفتن از اصول انقلاب را پاياني جز استحاله کامل نظام نخواهد بود.
قرائن و شواهد نشان ميدهد که مناديان و مروجان دوگانه خطرناک و مهلک امريکايي «انقلاب، رفاه» از تمام ظرفيتهاي خود در قالب پسابرجام براي موفقيت طرح، بهرهگيري کرده و به دنبال انجام مرحله به مرحله اقدامات زير تا زمان انتخابات رياست جمهوري سال آينده هستند:
۱ - افزايش و تشديد فشارهاي اقتصادي مضاعف بر مردم همراه با دادن آدرس عوضي در باره علت فشارهاي اقتصادي به عنوان معلول نگاه انقلابي.
۲ - تحقير روحي رواني مردم با مانور تجمل به عنوان مکمل توطئه کثيف فشار و تنگي روز افزون بر مردم.
۳ - ايجاد موج تنفر از انقلاب اسلامي و اسلام انقلابي با راهاندازي دوگانه «ايران، اسلام» و ترويج بازگشت به ايراني بودن و تقديس کورش
۴ - بزرگنمايي مشکلات اقتصادي کشور به عنوان معلول نگاه انقلابي معطوف به ضرورت همکاري با FATF
۵ - مقصر معرفي کردن نهادهاي نظامي و به ويژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان مانع جدي در مسير لغو تحريمها با آزمايشهاي موشکي و برگزاري مانورهاي نظامي و برخورد با عوامل نظامي امريکا در خليج فارس با راهاندازي دوگانه «اقتدار، معيشت».
۶ - تبليغ مستمر در جهت ضرورت مذاکره همهجانبه با امريکا به عنوان تنها کليد حل مشکلات کشور.
۷ - تطهير امريکا و تحقير نگاه انقلابي و شعار مرگ بر امريکا به عنوان مانع اصلي پيشرفت ايران و تبديل امريکا از دشمن به رقيب و صاحب حق و منفعت.
۸ – راهاندازي دوگانه «اقتدار، رفاه» به عنوان مکمل دوگانه «انقلاب، رفاه» با هدف انقطاع رابطه ايران با محور و جبهه مقاومت.
۹ - تبديل دوگانه «انقلاب، رفاه» به گفتمان عمومي در بين اقشار و صنوف به ويژه نخبگان و جريان دانشجويي.
۱۰ - استفاده از ظرفيت شبکههاي اجتماعي و مجازي به منظور فراگير کردن گفتمان جعلي و دروغين «انقلاب، رفاه».
۱۱ - فراخوان مردم براي رأي دادن به گفتمان مزبور و تبديل آن به مطالبه ملي و عمومي و در نهايت تحميل مذاکره و تعامل با شيطان بزرگ در همه زمينهها.
جريان غربگرا و غيرانقلابي درصدد است با توجيه کارشکني و فريبکاري امريکا و ناکاميهاي پسابرجامي، همه مشکلات را به گردن انقلاب و نگاه انقلابي انداخته و تنها راه گشايش در امور مملکت را بازگشت از راه رفته و پشت کردن به آرمانهاي انقلاب اسلامي معرفي کند.
اين جريان خطرناک و بنيان کن به صورت چراغ خاموش و در پناه دهها موضوع غيراصلي و ايذايي در حال برنامهريزي است تا به مردم القا کند که اگر مشکلي هست به خاطر انقلاب است، اگر معيشت مردم گره خورده، اگر آموزش ما مشکل دارد، اگر کارخانجات کشور تعطيل شده، اگر اقتصاد فلج شده و... همه و همه به خاطر انقلاب و پايبندي به تفکر انقلابي است.
ناگفته پيداست که چنانچه اين دوگانه به سرانجام مورد نظر طراحان برسد شعاع آسيبپذيريهاي آن به تحريف انقلاب و امام، تغيير ميل و باور مردم، آسيب ديدن محور مقاومت، کم شدن فشار از رژيم صهيونيستي و در يک کلمه تکميل پروژه استحاله نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران خواهد رسيد.
لذا بر آحاد انديشمندان، صاحبنظران، اصحاب رسانه، جناحهاي سياسي، دولتمردان و به ويژه شخص رئيسجمهور محترم لازم و واجب است که درک حساسيت موضوع نسبت به خنثيسازي توطئه امريکايي مذکور اقدام نمايند.
ش.د9504513