(روزنامه اطلاعات – 1396/06/14 – شماره 26811 – صفحه 12)
نژادپرستي بهعنوان معضلي عميق و ريشهدار در فرهنگ آمريکا همواره موجب نگراني مردم اين کشور بوده و در دولت جمهوريخواه کنوني به دليل نوع نگاه و رويکرد خاص رييسجمهوري، مجال براي تحرک فزونتر راستگرايان افراطي فراهم آمده است.به گزارش گروه پژوهش و تحليل خبري ايرنا، چند روز از حادثه خشونت بار نژادپرستان در در شهر شارلوتزويل ايالت ويرجينياي آمريکا مي گذرد و هر روز بر دامنه و پيامدهاي آن افزوده مي شود تا جايي که دامن «دونالد ترامپ» رييس جمهوري اين کشور را گرفته است.قضيه به درگيريهاي خشونت بار 21 مردادماه بازمي گردد که يک فعال راستگرا با خودرو مخالفان نژادپرستي را زير گرفت که به کشته شدن يک زن 32 ساله و جراحت 19 نفر انجاميد. ناآراميهاي زماني بالا گرفت که صدها سفيدپوست ملي گرا در مخالفت با برداشته شدن مجسمه ژنرال «رابرت لي» فرمانده ارتش در جنگهاي داخلي آمريکا گرد هم آمدند. رابرت لي به عنوان فردي که طرفدار ابقاي برده داري بوده، نزد نژادپرستان از جايگاه ويژه اي برخوردار است.
نوک پيکان حملات به سوي ترامپ
به طور معمول پس از وقوع رويدادهايي از اين دست، مواضع رهبران و نوع نگاه آنها اهميت فزاينده اي مي يابد. ميزان فاصله بين وقوع يک رويداد تا اعلام مواضع رييس جمهوري يا هر فردي در صدر هرم قدرت، مبين درجه اهميت آن حادثه است ضمن اين که تحليل محتواي متن و سخنان هم مي تواند نوع نگرش آنها را به رويدادها مشخص کند. مواضع ترامپ در ارتباط با درگيريهاي شارلوتزويل جالب توجه بود. او پس از اينکه مردم و رسانهها خواستار محکوم کردن خشونتهاي نژادپرستان و ملي گرايان افراطي شدند هر دو طرف (نژادپرستان و مخالفان تبعيض نژادي) را محکوم کرد؛ موضوعي که نشان مي داد ترامپ به طور غيرمستقيم از افراطيها حمايت مي کند. اين موضع آشکار ترامپ، اعتراضهايي را در شهرهاي مختلف اين کشور عليه رييسجمهوري آمريکا برانگيخت و باعث شد تا ترامپ در سطح بيان هم که شده از مواضع خود عقب نشسته و آن را تعديل نمايد. بنابراين، وي چند روز بعد ضمن محکوم کردن اقدامات تندروها، نژادپرستي را شيطاني دانست.
دامنه اعتراضها به رييس جمهوري آمريکا تنها در سطح عمومي و رسانهها محدود نماند و مقامات عاليرتبه اين کشور به ويژه در ميان اعضاي حزب دموکرات به جمع مخالفان پيوستند که دراين ميان نام «نانسي پلوسي» رهبر اقليت دموکرات در مجلس نمايندگان و «چاک شومر» رهبر اين جناح سياسي در سنا برجسته است. به باور نانسي پلوسي، ترامپ از همان ابتدا نيروهاي تعصب و تبعيض را پناه داده و تشويق کرده است. او در اين باره افزود: ما در استخدام کارکنان کاخ سفيد و همچنين رفتار عيان دولت در برخورد با مهاجران، مسلمانان و جوامع رنگين پوست شاهد اين موضوع بوده ايم. وقتي اوباش برتري جوي سفيدپوست دست به بي رحمي و قتل در آمريکا ميزنند فقط يک طرف هست که بايد جانب آن را گرفت. مردم آمريکا مستحق رئيس جمهوري هستند که اين مساله را درک مي کند.چاک شومر نيز با انتقاد از مواضع ترامپ تاکيد کرد که «روساي جمهوري بزرگ و خوب آمريکا به دنبال متحد کردن هستند نه شکاف انداختن. اظهارات دونالد ترامپ به روشني نشان مي دهد او در ميان آنها نيست.» اين اقدام ترامپ از سوي جمهوريخواهان هم بي جواب نماند.
«ميت رامني» هم حزبي ترامپ و نامزد اين طيف در جريان انتخابات دوره گذشته رياست جمهوري (سال 2012) اظهار کرد که «يک طرف نژادپرست، متعصب و نازي است و طرف مقابل، مخالف نژادپرستي و تعصب؛ پس هر دو طرف يکي نيستند». سخنان وي به مواضع ترامپ اشاره دارد که هر دو طرف را در درگيريهاي شارلوتزويل مقصر شناخته و محکوم کرد بود. کناره گيري همزمان برخي روساي شرکتهاي بزرگ آمريکايي هم گفته مي شود در پاسخ به مواضع نژادپرستانه اخير ترامپ صورت گرفته که روساي شرکتهاي «مِرِک»، «اينتل» و «شوراي صاحبان صنايع» آمريکا از آن جمله اند.
سنت نژادپرستي در ايلات متحده
انتظار آن مي رفت که با شعارهاي نژادپرستانه ترامپ و حمايت اين گروهها از وي در جريان رقابتهاي انتخاباتي، شاهد گسترش تحرکات آنها در فضاي پس از انتخابات باشيم. برخلاف «باراک اوباما» رييس جمهوري قبلي که خواستار برچيده شدن نمادهاي نژادپرستي شد، در دولت جمهوريخواه کنوني اوضاع تغيير پيدا کرده است. تجمع اعضاي جنبش «راستگرايان جايگزين» متشکل از ملي گرايان نژادپرست سفيدپوست و اعضاي نئونازي با افکاري تندروانه و همچنين ديگر جريانهاي افراط گرا در حمايت از پيروزي رييس جمهوري آمريکا از رضايت و اميدواري آنها در دولت ترامپ نشان داشت. سخنان و اقدامهاي نژادپرستانه ترامپ هم در اين مدت بارها مسبب شکل گيري تجمعهاي اعتراضي شده است.
مردم آمريکا حتي در زمان رقابتهاي انتخاباتي نيز با حمل پلاکاردهايي با محتواي «اسلام تروريسم نيست»، «ما عليه نژادپرستي هستيم»، «به تبعيض و فاشيسم نه ميگوييم»، «گروههاي تبعيض و خشونت را نفي کنيد» و ... در مقابل برج ترامپ به افکار و مواضع وي واکنش نشان مي دادند.امروز نيز رويکرد تبعيض قومي و نژادي در سياستهاي ترامپ برجسته است همانند فرمان مهاجرتي او مبني بر منع صدور رواديد براي مسلمانان. هر چند در دولت جمهوريخواه ترامپ، جريانهاي نژادپرست مجالي براي عرض اندام يافتهاند اما نژادپرستي معضلي است که در تاريخ و فرهنگ اين کشور ريشه دارد و جامعه آمريکا به رغم گذشت بيش از دو سده از عمر استقلال خود، از آن رهايي نيافتهاند. در اين ميان، جريانهاي راست افراطي مسبب بيشترين حملات تروريستي در اين کشور بوده اند.
بر پايه گزارش نهاد محاسب دولت آمريکا (جي.اي.او) از 11 سپتامبر 2001 تا ابتداي سال 2017، اين جريان مسوول 73 درصد از حملات تروريستي مرگبار در خاک آمريکا بوده که بيشتر قربانيان را مسلمانان، سياه پوستان و اقليتهاي قومي نژادي شامل مي شوند . مردم ايالات متحده هم خطر گسترش انديشه ملي گرايي افراطي را درک کرده اند و نظرسنجيها نيز از اين موضوع حکايت مي کنند. بر پايه نظرسنجي مشترک خبرگزاري «سي ان ان» و بنياد «کيسر» که در اواخر سال 2015 انتشار يافت نزديک به نيمي از مردم (49 درصد)، نژادپرستي را مشکل بزرگ آمريکا دانسته بودند در حاليکه در سال 2011 اين ميزان تنها 21 درصد بود.
نقد خشونت دولتي
در کنار اقدامات مخرب گروههاي تندرو، شديدترين رفتارهاي نژادپرستانه در دهه گذشته از جانب نيروهاي امنيتي آمريکا عليه مردم رنگين پوست اين کشور اعمال شده است. «اريک گارنر» و «مايکل براون» در سال 2014، «جامار کلارک» در سال 2015، «کيت لامونت اسکات» در اواخر سال 2016 به دست پليس کشته شدند؛ شهرونداني که همگي سياهپوست بودند . بنابراين مشاهده مي کنيم که خشونت نژادي تنها به جريانهاي راستگراي افراطي محدود نمي شود و نقض حقوق بشر از طرف نيروهاي امنيتي و حتي رهبران ايالات متحده تجويز و اعمال مي شود؛ موضوعي که مورد توجه نمايندگان مجلس شوراي اسلامي قرار گرفته و آنها چند روز پيش در جريان تصويب طرح «مقابله با اقدامات ماجراجويانه و تروريستي آمريکا در منطقه» بخش پنجم آن را به موضوع «نقض حقوق بشر توسط آمريکا» اختصاص دادند.
در ذيل ماده پنج اين طرح آمده بود «نظر به اينکه دولت آمريکا همواره از طريق نيروهاي نظامي و اطلاعاتي خود مرتکب نقض حقوق بشر در صحنه جهاني و منطقهاي و حتي در ايالات متحده آمريکا نسبت به شهروندان خويش نظير نابود کردن گروه ديويديان شده و از ناقضان حقوق بشر به خصوص حکومتهاي ديکتاتور و خشن حمايت ميکند، اشخاص ذيل مشمول مجازاتهاي مندرج در بخش ششم اين قانون قرار ميگيرند.اشاره نمايندگان مجلس به گروه ديويديان يا داووديه به ماجراي کشتار گسترده پيروان اين فرقه در سال 1993 مربوط مي شود که در جريان هجوم تانکها و ماموران ويژه نظامي آمريکا، بيش از 80 نفر از آنان در کليساي خود زنده سوزانده شدند .
شارلوتزويل و فرصتطلبي زشت و سياسي ترامپ
دکتر کاميل بوزت از دانشگاه شيکاگو مدير بخش مطالعات رفاه طبقات نژادي و کمدرآمد در بروکينگز در مقاله ذيل به انتقاد از رفتار ترامپ در مواجهه و برخورد با حوادث شارلوتس ويل پرداخته است. به دنبال تظاهرات نژادپرستانه سفيدپوستان، يک خودرو جمعيت را زير گرفت و زني جان خود را از دست داد. هرچند که فرماندار ويرجينيا تري مک اوليف با قاطعيت اين اقدام را محکوم کرد اما واکنش اوليه پرزيدنت ترامپ به اين قضيه اين بود که با بي تفاوتي و ملايمت، آمريکاييها را به دوست داشتن همديگر دعوت کرد. ممکن است بپرسيد اشکال اش چيست؟ مي گويم چند اشکال دارد.
اشکال اول اين است که در تظاهرات سفيدپوستان صحبتهايي مطرح شد که اين صحبتها وضعيت نژاد پرستي را در اين کشور از زماني که نخستين بردگان آفريقايي به اينجا آورده شدند تا امروز بدتر کرده است. ملت ما با افرادي که با آمريکاي دوره کنفدراسيوني همدلي دارند با نرمي رفتار ميکند. اين ورشکستگي اخلاقي است. چرا ما هنوز به قهرمانان کنفدراسيون آمريکا اداي احترام مي کنيم؟ زماني که يک طرف در جنگ مي بازد، تاريخ و قهرمانانش به فراموشي سپرده ميشوند و جاي خود را به تاريخ و قهرمانان طرف پيروز ميدهند. آلمان ديگر براي نازيها جشن نمي گيرد. جمهوري خلق چين هم ديگر به (حزب ملي) کومينتانگ افتخار نمي کند. پس چرا ملت ما به خود اجازه داده است که مجسمه رابرتلي همچنان در گوشه اي از شهر باشد؟آنچه در شارلوتزويل رخ داد تاريخ زشتمان را در مقابلمان قرار داد.
شارلوتزويل به ما کمک کرد تا بار ديگر به اين حقيقت پي ببريم که نژاد پرستي زخمي عميق در اين کشور است و آنچنان در زندگي آمريکاييها جا خشک کرده است که کشورمان را از طريق قوانين و نهادهايي مي شناسيم که کارشان محدود و مهارکردن مطالبات آمريکاييهاي آفريقايي تبار است.زماني که کنث فريزير مديرعامل شرکت (دارويي) مِرک در واکنش به اظهارات ترامپ از رياست انجمن توليدکنندگان آمريکا (American Manufacturing Council) استعفا کرد، نه تنها هدفش انتقاد از رييس جمهوري بود بلکه به اين انتقاد داشت که به مدت 152 سال اجازه داده ايم تا مجسمههاي (قهرمانان) کنفدراسيون آمريکا برپا باشد. اعتراض داشت که اجازه داده ايم نژادپرستان سفيدپوست دست به ارعاب و حرکتهاي خشن بزنند و معترض بود به اين که به پليس اجازه داده ايم که سياه پوستان را بدون اينکه عمل خطرناکي از آنها سر بزند زير مشت و لگد بگيرد و به سويشان تيراندازي کند. استعفاي او در انتقاد به اين بود که تحقير ديگران و خشونت را ناديده مي گيرم.
دومين اشکال واکنش ترامپ به قضاياي شارلوتزويل اين بود که همان کسي که در موضع گيري بعدي خشونت را به شدت محکوم کرد، در نخستين واکنش اش به اين حادثه، نسبت به خشونت در داخل آمريکا رضايتي را نشان داد که براي ما هشدار دهنده است و پس از آن با توييتي شتابزده و انتقاد شديد از استعفاي آقاي فريزير بارديگر بر همان موضع اوليه اش پافشاري کرد. اينکه رييس جمهوري ايالات متحده در ابتدا دست به فرصت طلبي سياسي از نوع زشت آن ميزند - و در حالي که ساير افراد از طيفهاي مختلف سياسي اين حادثه را به سرعت محکوم مي کنند و او محکوم نمي کند - به تلويح حکايت از آن دارد که واکنش به خشونت در نظر مقامات عاليرتبه ما ابزاري براي چانهزني است. اين يک ايراد فاحش است.
واکنش اوليه ترامپ و رفتار او نشان داد که شخص رييس جمهوري هيچ درکي از سنتها و اخلاقيات امروزي ندارد. در اينجا با مردي مواجهيم که به رهبران هم حزبي خود حمله مي کند. روز به روز منزوي تر مي شود. ظرف متجاوز از شش ماه که رييس جمهوري بوده چيز چنداني براي عرضه کردن نداشته است و واکنشاش به حادثه شارلوتزويل از يک سو اين است که به آمريکاييها بگويد يکديگر را دوست داشته باشيد. در قرن 21 هيچ رييس جمهوري نبايد از خشونتهاي نژادپرستانه حمايت کند و نه بايد از موضع گيري عليه نژادپرستي به عنوان فرصتي سياسي براي دور بعدي انتخاباتش بهره بگيرد.سرانجام آنکه، واضح است که الزاما از زمان انتخاب باراک اوباما به عنوان رييسجمهوري در سال 2008 وضعيت روابط نژادي در آمريکا بهتر نشده است.
بر اساس نظر سنجي پيو در سال 2016 در رابطه با نژادپرستي و تبعيض، اکثرسفيدپوستان بر اين باور بودند که وضعيت روابط نژادي در آمريکا ارتقا پيدا کرده است در حالي که سياهپوستان و لاتين تبارها موافق چنين نظري نبودند. البته چيزي که در حال تغيير است اين است که در جامعه اي که جمعيت آمريکاييهاي غير سفيدپوست در حال افزايش است و با آمريکايي مواجه هستيم که اختلاطهاي نژادي روز به روز افزايش مي يابد، حساسيت نسبت به اخلاقيات اجتماعي و خشونتهاي نژادپرستانه نيز بيشتر گرديده است. بنابراين سوال ما امروز اين است که چرا رييس جمهور خشونت شارلوتزويل را به شديدترين شکل ممکن محکوم نکرد؟ چرا مجسمههاي قهرمانان آمريکاي دوران کنفدراسيون همچنان زينت بخش اماکن عمومي است؟ مي خواهيم با اين مجسمهها چه کنيم؟ امروز آمريکاييها زير گرفتن شهروندان دغدغه مند توسط يک نژادپرست سفيدپوست را (عملي) غيرآمريکايي مي دانند. رشد و پيشرفت ( در اخلاقيات) هر چند که مسيري هموار نيست اما مورد اقبال (عمومي) است.
ش.د9602374