(روزنامه ايران – 1396/07/18 – شماره 6614 – صفحه 3)
** بله ممکن است در مقاطعی از تاریخ در گوشه گوشه جهان به قومیتهای مختلف ظلم شده باشد و کردها نیز طبیعتاً از این مسأله مستثنی نیستند. اما آنچه در ربع قرن اخیر در اقلیم کردستان عراق واقعیت یافته این است که آنها حتی بیش از ظرفیت جمعیتیشان در هرم قدرت کشور عراق سهم داشتهاند. آرزوها جایی در سیاست ندارند. اگر داشتن وطن و حق تعیین سرنوشت بدون مدنظر گرفتن حق حاکمیت ملاک عمل باشد، خاورمیانه باید شاهد رویش کشورهای ریز و درشتی شود که هر یک میتواند برای سالها منطقه و جغرافیای پیرامون خود را درگیر جنگ بی پایان کند.
بر این اساس به باورم برگزاری همهپرسی پاسخ به یک نوستالژی آرمانی در زمانی نامناسب و برای پوشش اهداف مختلف بود. از نگاه بغداد در حال مبارزه با داعش، برگزاری همهپرسی استقلال از سوی اربیل در حکم خنجری بود که از پشت، بر پیکر عراق وارد شد. بارزانی و بسیاری از کردها با تکیه بر اصل تعیین سرنوشت، استقلال را حق خود میدانند اما اگر نگاه کردها و استدلال آنان برای جدایی مبنای عمل سیاسی گردد، خاورمیانه و حتی اقلیم متشکل از اقوام و مذاهب میتواند به دومینوی پردامنه و مناقشه بی پایان، وارد شود.
* میدانیم که خواست برگزاری این همهپرسی در سالهای گذشته نیز مطرح بود و بارها به تعویق افتاد. چه شد که مخالفتها و پیشنهادهایی که برای تعویق و مذاکره مطرح بود، کارساز نشد؟
** شاید بتوان گفت تمرکز بغداد بر مبارزه با داعش و مشکلات ناشی از هزینه این مبارزه فرصت حرکت جدی اربیل به سوی همهپرسی را فراهم آورد. البته ژئوپلتیک عراق، ناهمگونی قومی، مذهبی و رقابتهای داخلی و تحریکات خارجی حاصله از آن و از همه مهمتر پاسخگویی به آرمانخواهی داشتن وطن برای کردها به همراه ضعف دولت بغداد در اعمال حاکمیت از عوامل اصلی برگزاری همهپرسی بود. اگرچه تعریف هویت واحد برای شهروندان عراق با تأخیر و مشکلاتی همراه بوده است، اما مبارزه با داعش و خطر تجزیه و تحولاتی چون رویکرد جدید حکیم در عراق که مهمترین متفق کردها بود، میتواند عامل وحدت و انسجام ملی میان عربها شده و شرایط را برای اربیل مشکل کند.
* برخی با استناد به تجزیه برخی کشورهای اروپایی در دهههای گذشته با موضوع همهپرسی اقلیم مواجه میشوند، پاسختان به این استدلال چیست؟
** توجه داشته باشیم خاورمیانه اروپا نیست و عراق نیز چکسلواکی نیست. در خاورمیانه و به تبع آن در عراق همهپرسی نمیتواند نقطه تعیین کننده معادلات باشد. در این ژئوپلتیک حساس، عامل تعیین کننده معادلات بیشتر جنگ است. اقدام اقلیم در برگزاری همهپرسی، به نظر میرسد به نزدیکی اعراب اهل تشیع و تسنن در بیرون اقلیم انجامیده و این تحول آینده ای سخت برای بارزانی میتواند رقم بزند.
* چرا بیش از تکیه بر دولت اقلیم روی آینده سخت برای بارزانی تأکید میکنید؟
** زیرا بیش از همه بارزانی بود که اربیل را به سوی همهپرسی برد. رئیس اقلیم بازی پیچیده و چند وجهی را سازماندهی و با وجود همه ریسکها، همهپرسی را برگزار کرد. از نگاه بارزانی سقف همهپرسی اقلیم استقلال و کف آن امتیاز گیری از بغداد و به نسبه از آنکارا و تهران است. بارزانی برای اصرار بر موضع خود دلایلی دارد که فرافکنی در مورد برخی مسائل مالی و مدیریتی دولت فدرال اقلیم از آن جمله است. حال آنکه بغداد همه کردها را به یک گونه ارزیابی نمی کند. از منظر بغداد اربیل معادل بارزانی نیست. بارزانی رفتنی اما اربیل و کردها ماندنی هستند. بحران و چالش احتمالی بر سر کرکوک، میتواند معادلات و چیدمان قدرت در میان کردهای شمال عراق را دستخوش تغییر کند. البته واکنشها و مواضع منفی کشورها نسبت به همهپرسی در اقداماتی عملیاتی نیز میتواند عامل برهم زدن محاسبات بارزانی شود و شرایط بسیار نامطلوبی برای او، اقلیم و خاورمیانه به بار آورد.
* تأثیر رقابتهای منطقهای بخصوص رقابتی که در سالهای گذشته میان ایران و ترکیه وجود داشت، بر موضوع همهپرسی اقلیم چه بود؟
** شرایط امروز عراق و به تبع آن اربیل و برگزاری همهپرسی بیش از همه حاصل مداخله امریکا در عراق است. در این نگاه همهپرسی بیش از آنکه به اراده بارزانی و رقابتهای منطقه ای اتکا داشته باشد، متکی بر حمایتهای پنهان و آشکار امریکا و شرایط ایجاد شده توسط واشنگتن است. البته ضعف دولت مرکزی عراق و رقابتهای کشورها نیز در این تحول نقش داشته است اما این نقش یکی نیست. آنچه نباید از نظر دور بداریم آن است که عراق نه سهم ایران است و نه سهم ترکیه. عراق متعلق به عراقیهاست. اندیشهای که در آنکارا، بغداد را سهم ایران تلقی میکرد، به ظهور داعش فرصت داد. این رویه در مورد اصرار دولت خودمختار اقلیم بر همهپرسی نیز بی تأثیر نبود. در حال حاضرنیز علیرغم اظهارات رسمی در ترکیه ، به نظر می رسد آنکارا همچنان در تردید انتخاب نهایی میان بغداد و اربیل است.
شایان توجه آنکه در ملاقاتهای متعددی که با مرحوم دمیرل رئیس جمهور اسبق ترکیه در قالب هیأتها یا دیدارهای خصوصی داشتیم، ایشان همواره با اشاره بر ضرورت هماهنگی میان تهران و آنکارا در مبارزه با گروههای جدایی طلب، با کنایه به مشکل دیروز ایران در ظهور جمهوری کرد در مهاباد به عنوان اولین دولت کردی اشاره کرده و خواستار همکاری جدی دو کشور برای حل مشکل کردی امروز ترکیه میشد. فاصله گیری کسانی که در ترکیه بر کرسی دمیرل تکیه زده اند با سیاستهای سنتی این کشور و اتخاذ سیاست چند وجهی بویژه رابطه اقتصادی آنکارا و اربیل، یکی از مهمترین عوامل کمک به شرایطی است که در حال حاضر بسترساز برگزاری همهپرسی استقلال کردهای عراق شده است.
* اما به نظر میرسد سفر اخیر اردوغان به ایران و رفت و امدها و رایزنیهایی که در مقدمه آن رقم خورد، نقطه عطف تغییر آن سیاستها است...
** فراموش نکنیم که آنکارا در پی سقوط صدام، خود را بازنده و شیعیان و ایران را برنده معادلات ارزیابی کرد و متأثر از همین نگاه در تنظیم معادلات خود با این کشور نه از دروازه بغداد، بلکه از دروازه اربیل وارد شد. سفر اردوغان به تهران پس از یک دوره پر تنش در روابط آنکارا با بغداد و تهران، با توجه به خطرات ناشی از ظهور داعش و همهپرسی بر ترکیه، آنکارا را به چرخش سیاسی مجبور کرد. البته ترکیه از نگاه برخی تحلیلگران به بخش مهمی از اهداف سلبی خود در عراق و منطقه دست یافته و در حال حاضر بطور تاکتیکی و مقطعی از سیاستهای خود فاصله گرفته و نباید جنس مخالفت آنکارا با داعش و همهپرسی را از جنس مخالفت تهران و بغداد دانست. در حالی که ایران مواضع قاطع و مراودات را به حال تعلیق درآورده اما اردوغان پس از سفر به ایران به بهانه پایبندی بر قراردادها و جلوگیری از گران شدن احتمالی نفت بر ادامه ترانزیت آن از اقلیم از طریق خاک ترکیه تأکید نموده و وزیر اقتصاد این کشورنیزپس از همهپرسی اعلام داشت نه در حال و نه در آینده تحریمی علیه اربیل اعمال نخواهد شد.
در داخل ترکیه نیز تعدادی از نمایندگان حزب عدالت و توسعه از جمله غالب انصار اوغلو نماینده متنفذ این حزب از دیاربکر، اعلام داشته اند موافق همهپرسی بوده و اقلیم متحد راهبردی ترکیه میباشد. اظهار این نظر از سوی رهبر حزب حرکت ملی گرا و متحد اردوغان و برخی دیگر از نزدیکان رئیس جمهوری ترکیه مبنی بر اینکه در صورت جدایی اقلیم باید موصل، کرکوک و سلیمانیه به ترکیه ملحق شوند نیز بر ابهامات سیاستهای ترکیه در منطقه افزوده است. طرح این مسائل از منظری میتواند پیام برای همه طرفهای ذینفع برای امتیازگیری و تنظیم معادلات نیز باشد.
همچنین تحریک ایران علیه اقلیم برای پیش گرفتن سیاست افراطی و کاهش از هزینه ترکیه در این خصوص، تحت الحمایه نمودن اربیل به آنکارا، جایگزین کردن ده میلیارد دلار کسری حاصل از تحریم اربیل توسط بغداد و تهران، افزایش نقش اهل تسنن در قدرت، تضمین عبور خطوط لوله انرژی از مسیر ترکیه و کمک بههاب شدن این کشور، میتواند از جمله ملاحظات ترکیه در بحران ناشی از همهپرسی اقلیم باشد. باید بدانیم اعتماد به کشورها بیش از هر چیزی حاصل تغییر رفتار ناشی از تغییر ذهنیت است. کسانی که به تغییر رفتار راهبردی آنکارا در قبال تحولات منطقه اعتقاد پیدا کرده اند مناسب است به اظهارات چاووش اوغلو و زیبکچی قبل از سفر اردوغان به تهران توجه نمایند. ایران باید برای سیاستهای چند وجهی و چرخشی ترکیه، همیشه راهبردهای جایگزین نیز مد نظر داشته باشد.
* آینده مناقشهای را که با همهپرسی استقلال اقلیم آغاز شده چگونه میبینید؟
** اربیل نباید توسعه و آرامش موجود در اقلیم را دچار ریسک میکرد. بغدادی که موصل را از دست داعش خارج کرد، نه تنها میتواند بر کرکوک پر مناقشه تسلط یابد، بلکه درواکنشی تند، میتواند بر اربیل نیز دست یابد. با این حال هنوز دیر نشده است. دنیا و صحنه سیاست، محل کارهای شدنی است. زمان مبارزه نظامی یا به کوه زدن اگر پایان نیز نیافته باشد در حال پایان است. هر مشکلی بجز استقلال با بغداد قابل حل است.
نباید اربیل به راهی وارد شود که شکست نتیجه قطعی آن است. اربیل باید در تنظیم معادلات خود به تحولات دیگری چون نزدیکی حکیم به ریاض، سفر ماه گذشته العبادی و مقتدا صدر به سعودی، گرم شدن دیالوگها میان تهران – آنکارا و...، که همگی پیامهای روشن برای اربیل دارد، توجه کند. عدم توجه به این ملاحظات میتواند برای اقلیم هزینه سنگین داشته باشد. بهنظر میرسد با توجه به موقعیت خاص، استراتژیک و از همه مهمترمنابع نفت کرکوک اگر بحران موجود ابعاد جدی بیابد، کرکوک خط قرمز و عامل جنگ میان بغداد و اربیل خواهد شد.
* پاسختان به ارجاع برخی به قرارداد سایکس- پیکو و ضرورت پایان دادن به معادلات ناشی از آن چیست؟
** واقعیت آن است که با تفکر ناسیونالیستی برخاسته از تفکرات و شرایط خاص قرن گذشته، نمیتوان در قرن جدید به راه روشن دست یافت. در حالی که اروپا بهدنبال اتحاد است، سوق دادن خاورمیانه به جدایی بیشتر به بهانه استعماری بودن سایکس- پیکو محل تعمق بوده و از نگاهی خیانت به مردم منطقه است. در خاورمیانه این جغرافیای خاص با تاریخ و فرهنگ متنوع وپیچیده، نباید تجربه تلخ بوسنی تکرار گردد. با وجود آنکه دیکتاتوریهای صدام ویا قذافی تاریخ دیروز خاورمیانه شدهاند، اما امروز در این جغرافیا، دموکراسی همچنان یک رؤیاست. همهپرسی که آبستن چالش و جنگ است نمیتواند دموکراسی، آزادی، عدالت و توسعه سیاسی به همراه بیاورد. مشکلات عراق راهحلهای غیر از جدایی نیز دارد. تدبیر رهبران عراقی و تعامل مثبت رهبران خاورمیانه در سیاست ایجابی اگر با همراهی جدی واشگتن مواجه گردد، میتواند عامل جلوگیری در رفتن کردها به سوی استقلال باشد. باید سیاستها برای تقویت و باقی ماندن یک عراق در خاورمیانه متمرکز گردد. یک عراق به معنای یک ترکیه، یک سوریه و یک ایران است.
* با توجه به مخالفت اعلامی با همهپرسی آیا میتوان به هماهنگی سیاستهای کشورهای منطقه در این خصوص امیدوار بود؟
** اگرچه بغداد، آنکارا، تهران و دمشق جدیترین مخالفان همهپرسی و استقلال شمال عراق بودند، اما همه ماجرا این نبوده و نیست. در تحلیل و تصمیمسازیهای متکی بر آن باید به نگاه متفاوت مراکز قدرت به موضوع کردها توجه ویژه داشته و از ارزیابی شتاب زده و محاسبات اشتباه دور شد. همهپرسی و دومینوی آن برای هر کشوری دارای جمعیت کرد یک خطر محسوب میگردد، اما این خطر برای بغداد آنی، برای ترکیه نزدیک و برای ایران نسبتاً دور است. فارغ از آن با وجود آنکه کشورها دارای جمعیت کرد در مواضع اعلامی نوعی وحدت نظر درمخالفت با همهپرسی داشتهاند، اما سیاست اعمالی آنان در همه زوایا منطبق با دیگری نبوده و حتی در مراحل پیشرو بعضاً میتواند از هم جدا شده و در تضاد با دیگری قرار گیرند.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/203200
ش.د9602908