(روزنامه جوان ـ 1395/12/18 ـ شماره 5047 ـ صفحه 10)
ابوطالبي به عنوان اولين كارشناس گفت: تعاريف تمدن بسيار گسترده و متنوع است ولي جمعبندي و وجه اشتراك آنها عبارت از مجموعهاي پيوسته و مرتبط با هم در يك نظم اجتماعي خاص است كه عرصههاي مختلف حيات بشري را پاسخ ميدهد و فضا براي رشد خلاقيت و شكوفايي استعدادها فراهم ميشود، اما با توجه به نگاه خود ما، من تمدن را يك نظم اجتماعي گسترده ميدانم كه انسانها در بستر آن به خلاقيت و شكوفايي و در ابعادهاي مادي و معنوي به رشد و كمال مورد نظر خود ميرسند.
سپس بابايي در پاسخ ابتدا خودِ بحث تمدنسازي را به چالش كشيد و گفت: طرح مقوله تمدن و تمدنسازي در اين زمانه و با اين زمينهها كه ما داريم مقداري غيرواقعبينانه است! و من مرتبت تاريخي خودمان را در حد چنين ادعايي نميبينم! ضمن اينكه چنين ادعايي دور از صداقت هم است! زيرا وقتي سخن از يك پديده باشد، بحث فنداسيون و پايه هم مطرح خواهد بود و بايد در جريان و مسير آن پديده قرار گرفته باشيم! طرح تمدنسازي هوسي است كه برجان ما افتاده و همايش، مقاله، كتاب و غيره ترتيب ميدهيم! و در جواب صلواتي كه پرسيد: تلقي شما از تمدن چيست كه با اين طرح مخالفيد؟ گفت: خود تركيب تمدنسازي هم چندان دقيق نيست، چون اغلب گفته شده تمدنها را نميسازند، بلكه ساخته ميشوند! و بايد مراحل طبيعي و تدريجي طي شود و اينطور نيست كه شب بخوابيم و صبح بيدار شويم و بگوييم ميخواهيم تمدن بسازيم، زيرا در اين صورت تمام قبايل موجود در دنيا قادر به ساخت يك تمدن بودند! ادعاي تمدنسازي ما مثل ادعاي پدري است كه خانوادهاش از اوليات و بديهيات زندگي محروم هستند و مشكلات فقر، آلودگي، خشكسالي و... هست و او وعده ساختن كاخ در فلان زمان آينده را در فلان جا ميدهد. ادعاي تمدنسازي براي كسي است كه توسعه را رد كرده باشد!
ابوطالبي در ادامه در مقام دفاع برآمده و گفت: پايه تمدن يك نظام ثابت سياسي است كه تا حدي محقق شده، زيرا امام خميني در زمان پهلوي ابتدا قصد اصلاح داشت ولي نشد و انقلاب كرد و اين انقلاب بايد به يك نظام اسلامي شامل حاكميت ارزشهاي اسلامي منتهي شود، اما هنوز كاملاً به آن مرحله نرسيده و پس از آن بايد دولت اسلامي محقق شود و بابايي هم گفت: پس بايد چندين نسل صبر كنيم تا محقق شود!
سپس بابايي خاطرنشان كرد: اختلافم با گفتمان ابوطالبي بر سر تعريف نظم اجتماعي است. نظم بايد ارگانيك و پيوستار باشد و اينكه مثلاً بگوييم خدا را شكر امنيت هست و جنگ نيست و زندگي روال عادي دارد و همه به همين امنيت راضي هستند، كافي نيست! بلكه هر كسي در هر جايگاهي بايد طبق هرم نيازهاي اجتماعي خود به حقش برسد و ما هنوز به چنين نظمي نرسيدهايم!
ابوطالبي هم گفت: به همين دليل ميخواهيم تمدن بسازيم!
وي در ادامه به تفاوت بنيادين تمدن اسلامي و نوع غربي اشاره كرد و گفت: تمدن اسلامي حاوي نگاهي خدامحور است درحالي كه غرب سكولار است و روح اصلي تفاوت اين دو همينجاست! با اين نگاه خدامحور دين حاكم شده و ابعاد مادي و معنوي زندگي توأمان با هم شكوفا ميشوند، ولي در غرب دنيامحوري است و درحالي كه ما به امور اخروي نيز باور داريم غرب كاري به اين امور ندارد و ادعاي تمدن اسلامي اين است كه در برنامههايش آخرت افراد هم تضمين شود و قصد ما هم همين است! در تمدن اسلامي علم با اخلاق و سياست با عدالت همراه است، ولي در غرب اينطور نيست. نگاه شيعه عدالتمحور است، در حالي كه نظم نوين جهاني ليبرال و سرمايهداري است و اين با روح اعتقادات شيعه سازگار نيست!
بابايي مجدداً بر مواضع پيشين خود اصرار ورزيد و مواجهه طرفداران و طراحان طرح تمدن نوين اسلامي را با مردم غيرصادقانه خواند و گفت: تلقي شما از مفاهيم روشن نيست؛ مفاهيمي مثل استقلال و خودكفايي را مدنظر داريد اما برداشت مشخصي نداريد! مثلاً ميگوييد فلان شئ يك دلاري را 100 دلار در داخل ميسازيم، ولي چشممان كور از فلان كشور آن را يك دلار نميخريم! تلقي شما از خودكفايي اين است، ولي از چين وارد ميكنيد.
بابايي سپس ادامه داد: تمدنسازي براي دهان ما گنده است، زيرا تساهل و تسامح در كشور ما ناسزاست و مدام عرصهها تنگ و محدود ميشود، درحالي كه اساس ساخت تمدنها سه چيز است: کارگروهی، گفتوگو و بنیان نظری که كار گروهي؛ يعني همه كساني كه نگاه مخالف دارند وارد كار شوند نه فقط آنها كه شبيه شما هستند و شبيه شما فكر ميكنند.
ابوطالبي مجدداً در مقام دفاع برآمده و به بابايي گفت: مدارا اساس دين اسلام و از شاخصههاي حكومت پيامبر (ص) بود و هم اينكه شما الان در تلويزيون به راحتي صحبت و انتقاد ميكنيد نشانه همان تساهل است! البته هنوز خيلي كارها بايد انجام شود تا به نقطه اصلي برسيم.
اما بابايي مجدداً بحث كارگروهي مورد نظر طرفداران تمدن اسلامي را به چالش كشيد و گفت: منظور شما از كار گروهي اين است كه با يك عده شبيه خودتان دور هم جمع شويد و كار كنيد! درحالي كه منظور من اين است كه مخالفان شما چه سهم و حقي از قدرت دارند؟ گفتوگو به معني ديالوگ دوطرفه منظور نيست، بلكه حق نظر دادن و مشاركت در بدنه قدرت و برنامههاي موجود است. كار گروهي يعني اينكه به دشمنان خود فراخوان همكاري دهيد! نه فقط دوستان! مثلاً فراخوان دهيد پايتخت آلوده است و از افراد با سلايق و علايق مختلف فارغ از دين، مذهب و عقيده براي همكاري و مشاركت دعوت نماييد! فرش تمدن يكدست نيست!
بابايي سپس درباره عامل سوم يعني بنيانهاي نظري گفت: ما فلسفه نداريم، بلكه ميراثي يوناني داريم كه از خود ما نيست. ضمن اينكه انديشه سياسي جهان اسلام بسيار ضعيف است!
ابوطالبي در انتهاي برنامه جمع بندي و خاطرنشان كرد: در حال حاضر در حال نظريهپردازي حول تمدن اسلامي هستيم، اما آنچه مسلم است اينكه ما انديشه ليبرال را قبول نداريم. ما معتقديم اول بايد موشها را از بين برد و براي از ميان بردن آنها بايد تمدن اسلامي ايجاد كرد و قبلش بايد دولت اسلامي و سپس جامعه اسلامي تأسيس شود.
منبع: مهر
ش.د9504480