(روزنامه وطن امروز ـ 1396/07/01 ـ شماره 2264 ـ صفحه 12)
تروریسم سایبری یکی از جدیترین گونههای تروریسم است که در سالهای اخیر تبعات جبرانناپذیری بر زیرساختهای کشورها داشته است. «سایبرتروریسم» را میتوان اینگونه تعریف کرد: «اقدامات برنامهریزی شده و هدفمند با اغراض سیاسی و غیرشخصی که علیه رایانهها، امکانات و برنامههای ذخیره شده در درون آنها از طریق شبکه جهانی صورت میگیرد و هدف از چنین اقدامی نابودی یا وارد آوردن آسیبهای جدی به آنهاست». به طور مثال در جنگ سرد میان آمریکا و شوروی، آمریکا از طریق دستکاری نرمافزارهای کنترل گاز روسیه منجر به انفجار لولههای گاز آن کشور شد یا در جنگ آلمان با بریتانیا و آمریکا، آمریکا به فلج کردن زیرساختهای صنعتی آلمان از طریق تروریسم سایبری پرداخت. از موارد دیگر در تروریسم سایبری، اقدام آمریکا علیه چین است که در برخورد یک هواپیمایی جاسوسی آمریکا و یک هواپیمای جنگنده چین در 2001 باعث اقدام به حملات سایبری توسط 2 طرف شد که گروههای هکر آمریکایی به نام«pizon box » بیش از 100 وبسایت چین را مخدوش کردند. میتوان از دیگر اقدامات آمریکا در راستای تسریع و تسهیل ایجاد و گسترش تهدیدات سایبری علیه جمهوری اسلامی ایران، حمایت تقنینی و نظارتی را مورد توجه قرار داد که از مصادیق آن میتوان به اختصاص 50 میلیون دلار برای مقابله با فیلترینگ در ایران و راهاندازی سایتهای ضد پراکسی برای سازماندهی عملیات روانی نامتقارن علیه جمهوری اسلامی ایران در فضای سایبر اشاره کرد.
هدف تشکیل کمیته آزادی جهانی اینترنت (Global Internet Freedom Committee) در مجلس سنا با ادعای حمایت از آزادیهای اینترنتی در ایران که ماموریتهایی همچون تخلیه بانکهای اطلاعاتی کشور، شکستن فیلترینگ و ایجاد محیطی امن برای پیادهنظامهای ناتوی فرهنگی بود. سناتورها باب کیسی (Bob Casey) ،جو لیبرمن (Joe Lieberman) ، جان مککین (John McCain)، تد کافمن (Ted Kaufman)، سام براون بک (Sam Brownback) و جیم ریچ (Jim Rice) از چهرههای شاخص این کمیته هستند. سناتور تد کافمن هدف از شکلگیری این کمیته را حمایت از آزادی بیان، حقوق اقلیتهای قومی- فرقهای و معترضان در فضای سایبر میداند. در واقع یکی از مهمترین اهداف این کمیته، حمایت از گروههای تروریستی فعال علیه ایران با امکانات فضای مجازی است، چرا که حمایت و تقویت اعتراضات قومی و فرقهای در محیط امنیتی و فعالسازی آنها علیه ثبات و امنیت داخلی کشور میتواند فرصتهای زیادی را برای آمریکا در تشدید فشارها علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم کند.حملات سایبری به ایران، کماکان زیرساختهای صنعتی و دولتی ما را تهدید میکند. در این زمینه ما شاهد هجوم چندین ویروس بودهایم که هر کدام اهداف خاص خود را دارا بودهاند. ژوئیه 2010 ویروس STUXNET مورد شناسایی قرار گرفت که بسیاری بر این عقیده بودند این ویروس تاسیسات هستهای نطنز را به عنوان هدف خرابکاری خود برگزیده بود. ویروس STARS نیز آوریل 2011 در ایران شناسایی شد که هدف آن را تخریب زیرساختهای دولتی و حمله به سیستمهای دولت میدانستند، همچنین گزارشهای جدید حاکی از آن است که ویروس FLAME نیز به دنبال اعمال خرابکارانه در ایران است.
حال باید توجه داشت که هزینه مقابله با حملات سایبری بسیار بالاست و گفته شده ایران یکمیلیارد دلار صرف تقویت زیرساختهای سایبری خود کرده است. همچنین میتوان به صنایع هوایی اسرائیل اشاره کرد. این رژیم پهپاد هرمس 900 را که نوع پیشرفته هرمس 450 است طراحی کرده و با سرعت زیاد تا مسافت4500 کیلومتر توانایی پرواز دارد. مقامات اصلی صهیونیست مشخصه اصلی این هواپیما را کم کردن ریسک انجام عملیاتهای جاسوسی در عمق استراتژیک خاک ایران میدانند که مهمترین مزیت این هواپیما برای جمعآوری اطلاعات از محیط داخلی ایران است. از نوع دیگر این اقدامات به کارگیری رباتهای جاسوس معروف به پروتکتور توسط صنایع رافائل است که قابلیت رخنه در کشور و عکسبرداری، دید شبانه و ضبط صدا را دارند که یکی از پازلهای احتمالی نبرد جاسوسی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، استفاده از این رباتها در خلیج فارس، دریای عمان و خزر است. از دیگر خطرات متوجه ایران میتوان از طرحهای پنتاگون به نام «دارپا» نام برد که ممکن است این خطرات به امنیت ایران آسیب جدی وارد کند. آمریکاییها بر این اعتقادند از جمله نخستین کشورهایی هستند که توانستهاند ضرورتهای مربوط به حقوق بشر را در ادبیات سیاسی خود گسترش دهند.
ادبیات تصمیمسازان آمریکایی به گونهای سازماندهی شده که بر اساس آن تعارض آمریکا و ایران در چارچوب مولفههایی از جمله دموکراسی و حقوق بشر مفهوم یابد. بین رهبران آمریکایی، کادر وزارت خارجه حساسیت بیشتری را نسبت به حقوق بشر و دموکراسی به نمایش گذاشتهاند. حال درباره ایران 2 شکل متفاوت از وضعیت حقوق بشری را شاهد هستیم. وضعیت اول- از یک طرف کشورهای غربی و در رأس آنان ایالات متحده مدعی آن هستند که ایران در سطوح مختلف ناقض حقوق بشر بوده و بارها این مسأله را از طرق گوناگون به ایران یادآور شدهاند و از آن ابراز نگرانی کردهاند. در این حالت ایران در وضعیت «متهم» قرار میگیرد و در صورت ناسازگاری سیاسی با غرب امکان ارجاع پرونده ایران به مراجع مربوط و حتی شورای امنیت دور از ذهن نخواهد بود و آنچه در پرونده هستهای شاهد آن بودیم، این بار در مسأله حقوق بشر قابلیت تکرار را خواهد داشت. وضعیت دوم- در تمام آنچه بر اثر پرونده هستهای و متعاقب آن فشار بر کشور و همچنین اعمال تحریمها شاهد بودیم نوعی از نقض حقوق بشر به چشم میخورد. با نگاهی گذرا به قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران روشن میشود کشور ایران قربانی نوعی فضاسازی سیاسی- امنیتی شده و در نتیجه از بسیاری از حقوق ابتدایی خود محروم شده است. موانع مختلفی همچون مسدود شدن داراییها، بازرسیهای شدید از کشتیهای ایرانی، ممانعت از فروش یا کمکهای فنی و آموزشی و... که ایران را در وضعیت «شاکی» قرار میدهد. در این وضعیت کشور ایران از حقوق اولیه خود همچون حق توسعه، حق فناوری و آموزش، حق پیشرفت اقتصادی یا حق تردد آزادانه منع شده است. ایران امروز قربانی تروریسم سایبری است و با هرگونه حمله مقابله میکند اما از سوی دیگر به نظر میرسد در این زمینه از یک ضعف دیپلماتیک رنج میبریم. یافتن راههای پیگیری حقوقی بینالمللی حملات سایبری به ایران و همچنین تلاش برای سهیم شدن در مدیریت اینترنت جهانی از طریق حضور در مجامع موثر و مرتبط، اقداماتی است که نیازمند یک دیپلماسی هوشمند انقلابی است.
http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2264/12/181888/0
ش.د9602571