(روزنامه آفتاب يزد - 1396/04/25 - شماره 4942 - صفحه 2)
* اصولگرایان پیش از آغاز رقابتهای انتخاباتی با تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی برای رسیدن به اجماع و کاندیدای واجد شرایط تلاش کردند که به نظر میرسد نتیجه این تلاشها و رایزنیها حضور اصولگرایان با تمامی قوا در عرصه انتخابات است. با توجه به این شرایط دلیل موفق نشدن اصولگرایان را در انتخابات چه میدانید؟
** یک جریان سیاسی و اعتقادی حتما باید در انتخابات فعال باشد. چون اصل در انتخابات تلاش همه جریانها و حضور در عرصه است. پس طبیعی است اگر همه جریانهای سیاسی در رقابتهای انتخاباتی حضور پیدا نکنند، سطح مشارکت پایین خواهد آمد؛ لذا از منظر اصل نظام و انقلاب، شرکت و حضور تمام قد در انتخابات لازم است تا سطح مشارکت افزایش یابد. از طرف دیگر تجربه جهانی نشان داده که رئیسجمهور مستقر معمولا در دور دوم انتخابات رای میآورد که طبق بررسیها در طول تاریخ دموکراسی در دنیا رئیسجمهور مستقر تنها ۱۳ مورد نتوانسته رای آورد؛ لذا رویهای غیر از آن موضوعی استثنایی است و طبق قاعده نیست. بنابراین پیروزی آقای روحانی در دولت دوم او طبیعی است.
* منظور شما چیست؟
** منظورم این است که اگر آقای رئیسی به جای آقای قالیباف کنار میرفت، نتیجه بهتری رقم میخورد. البته این بدان معنا نیست که ما حتما پیروز انتخابات میشدیم. بلکه نتیجه تفاوت بیشتری داشت. چون حدود ۵۰ درصد آرای آقای قالیباف به سبد آقای رئیسی نرفت و به سمت آقای روحانی رفت. این موضوع نه تنها در نظرسنجیها بیان شد که ما هم به عینه آن را دیدیم؛ بنابراین اگر آقای رئیسی به نفع آقای قالیباف کنار میرفت اجبارا رایهای او به سبد آقای قالیباف ریخته میشد. چون طرفداران او ایدئولوژیکتر بودند و به آقای روحانی رای نمیدادند. هرچند ممکن بود که در این حالت طرفداران آقای رئیسی از کنار رفتن او به نفع آقای قالیباف ناراحت شوند، اما در نهایت رایشان را به آقای قالیباف میدادند که این اتفاق رخ نداد و ۵۰ درصد از رایهای آقای قالیباف به سبد آقای روحانی ریخته شد.
* آیا این صحبتهای شما را میتوان اینگونه تعبیر کرد که قبل از انتخابات اصولگرایان پیشبینی شکست در انتخابات را داشتند؟
** این پیشبینی طبیعی است و ما مرتب در جلسات رسمی این موضوع را مطرح میکردیم چون این یک روند و نرم جهانی است که معمولا رئیسجمهور مستقر دردور دوم انتخابات رای میآورد.
* در شرایطی که بیشتر نظرسنجیها حکایت از پیشگامی آقای قالیباف نسبت به آقای رئیسی داشت، چرا در نهایت آقای قالیباف به نفع آقای رئیسی کنار رفت؟
** این بحثهای درونی اصولگرایان است. نظر شخصی بنده کنار رفتن آقای رئیسی بود.
* این صحبت شما در حالی است که آقای قالیباف تا آخرین لحظه اعلام میکرد که در رقابتهای انتخاباتی به نفع کسی کنار نمیرود و حتی سفر انتخاباتی به مشهد را داشت ولی یک مرتبه کنار رفتن او به نفع آقای رئیسی اعلام شد. چه اتفاقی در جبهه اصولگرایی رخ داد که آقای رئیسی تبدیل به کاندیدای واحد اصولگرایان شد؟
** براساس نظرسنجیها در روزهای آخر انتخابات به این نتیجه رسیدیم که باید یک نفر از اصولگرایان در رقابتهای انتخاباتی بماند. طبیعتا درباره آن یک نفر اختلاف نظر وجود داشت که ما طبق نظرسنجیها معتقد به ماندن آقای قالیباف در عرصه بودیم چون احتمال رایآوری او بیشتر بود. با توجه به اینکه در روزهای آخر رقابتهای انتخاباتی برخی نظرسنجیها به نفع آقای رئیسی شده بود. آنها هم حق داشتند که بر ماندن خود اصرار کنند اما تحلیل ما این بود که علیرغم نظرسنجیهای متفاوت اگر آقای قالیباف کنار رود بخش مهمی از رایهای او به سبد آقای روحانی ریخته میشود. نگاه آقای قالیباف در برابر این اختلاف نظر دوستانه کاملا ایثارگرایانه بود که اگر آقای رئیسی کنار نرود او داوطلبانه از عرصه رقابتها کنار خواهد کشید. آقای قالیباف ایثارگرایانه کنار کشید.
* بسیاری از تحلیلگران در زمان و بعد از دوران انتخابات دیدار تتلو با آقای رئیسی را تاثیرگذار در نتیجه انتخابات دانستند. نظر شما در این باره چیست؟
** نفس و اصل برگزاری جلسه بین فردی با ادعای توبه با یک روحانی اشکال ندارد. اما برگزاری این جلسه در دوران انتخابات کار خوبی نبود و نباید در این زمان انجام میشد. این کار در نهایت برای آقای رئیسی ضرر داشت و بسیاری از افراد را به تردید انداخت. شاید اگر آقای تتلو با آقای رئیسی در زمانی غیر از انتخابات دیدار میکرد، هیچ ایرادی به آن وارد نبود، اما اینکه این دیدار با تلقی تبلیغات و رای آوری انجام شد به نفع آقای رئیسی نبود. آن هم در شرایطی که صاحبان جنگ روانی و برخی از سیاسیون از هر وسیلهای برای تخریب رقیب استفاده کردند.
* آیا میتوان از این صحبت شما اینگونه تلقی کرد که این دیدار باعث ریزش آرای آقای رئیسی شد؟
** این دیدار به ضرر آقای رئیسی بود و حتی ممکن است باعث ریزش آرای ایشان نیز شده باشد.
* اکنون با تمام شدن انتخابات و تایید نتیجه آن توسط شورای نگهبان، هنوز شاهد دامن زدن به برخی اختلافات در عرصه عمومی و کشاندن آن به رسانهها هستیم، آن هم در شرایطی که منطقه خاورمیانه ناامن است و کشور برای حل مشکلات به آرامش نیاز دارد. آیا وحدت و انسجام بین تمامی گروههای سیاسی امری ضروری نیست؟
** انتخابات با همه تلخیها و شیرینیها با تایید شورای نگهبان تمام شد و ما هم با این اعتقاد که قوهقضائیه باید به تخلفات جهت تکرار نشدن در آینده رسیدگی کند در همان روز اول آن را تمام شده دانستیم. البته ما در مجلس هشتم به دنبال تشکیل کمیسیون ملی انتخابات از مجموع افراد خارج از دولت بودیم تا دولتهای مستقر از همه امکانات کشور برای رای آوری رئیسجمهور مستقر استفاده نکنند. این طرح را در زمان آقای احمدی نژاد در مجلس و علیرغم نظر دولت تهیه کردیم ولی متاسفانه چنین کارهای مهمی بدون هزینه دادن رئیس مجلس به نتیجه نمیرسد. طبق شناختی که در این دوران از رئیس مجلس پیدا کردم ایشان برای انجام کارهای مهم علاقه دارد اما حاضر نیست کاری را انجام دهد که نتیجه آن وجود مخالفی باشد. به نظر بنده در نهایت این کار ضروری است و باید در آینده انجام شود.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=78173
ش.د9602771