(روزنامه جوان – 1396/04/04 – شماره 5122 – صفحه 5)
ايشان در ديدار خود با اساتيد ميفرمايند: «اگر نيروي انساني ما وابسته انديشيد، وابسته حركت كرد، از وابستگي خوشش آمد، قدر استقلال را ندانست، قدر اسلام و ارزشهاي اسلامي را ندانست، به خودش بياعتماد بود - اگر اينجور بود- آنوقت ما وارد يك دالان تاريك طولاني ديگري خواهيم شد، مثل همين دوراني كه در زيرسلطه غرب از اندكي قبل از مشروطه تا قبل از انقلاب قرار داشتيم.» وابستگي قبل از آنكه به شكل تعطيلي كارخانه و مراكز توليد و واردكردن اجناس خارجي در بعد اقتصادي عينيت پيدا كند و تزريق و همگاني شدن پديده برهنگي و لااباليگري در عرصه فرهنگ نمايان شود، خود را در قالب سخنراني و موضعگيري نشان ميدهد.
مرحله پس از «وابستگي تريبوني»، «وابستگي همگاني» بوده و پس از آن «وابستگي عيني » قابل رؤيت است كه در صورت تحقق اين سه مرحله كشور به قبل از انقلاب اسلامي و دوران قاجار و پهلوي بازگشته و بسياري از دستاوردهاي انقلاب همانند «روحيه ما ميتوانيم» به بنبست علني رسيده است. تئوريسازي و تلاش برخي از شخصيتهاي سياسي در چهار سال اخير براي جاسازي روحيه «ما نميتوانيم» را بايد به معناي وابستگي تريبوني معنا كرد كه هدف اصلي آن تلاش براي تعميق و به باور رساندن جامعه در اين نقطه اساسي است كه براي فائق آمدن بر مشكلات داخلي و پايان دادن به معضلات اقتصادي و معيشتي نظام ناچار است به سمت «تعاملات بدون ضابطه با غرب» - بخوانيد وابسته شدن كشور- پيش رفته چراكه پافشاري بر تواناييها و توانمنديهاي دروني نميتواند مسير توسعه و پيشرفت كشور را تضمين كند.
جهانيسازي با هدف تحديد استقلال
خروجي مبرهن و قطعي شده تئوريزه كردن وابستگي از تريبونهاي رسمي و همراه كردن جامعه با چنين نگاه خطرناكي، وابسته كردن كشور به لحاظ سياسي، اقتصادي و فرهنگي در يك دوره زماني كوتاه است كه بخشي از آن در قالب عضو شدن ايران در سازمانها يا نهادهاي بينالمللي است كه هدف اصلي آنها نظاممند كردن رفتار ايران در عرصه جهاني و به اصطلاح تكميل پروژه جهانيسازي بعد از جنگ دوم جهاني است. ابراز موضعگيرهايي مانند «امريكا ميتواند تمام سيستم دفاعي ما را با يك موشك از كار بيندازد» يا «ايران تنها در توليد آبگوشت بزباش توانايي دارد» و«برجام سايه جنگ را از كشور برداشت» نمونههايي از موضعگيري برخي از شخصيتهاي داخلي است كه تلاش ميكنند تسليم ذهني جامعه و سپس نظام در مقابل امريكا را مقدمه اساسي براي توسعه و پيشرفت جانمايي كنند و پس از آن حاكميت را تحت فشار براي تسليم در برابر يك خواسته عمومي! قرار دهند.
در هفته گذشته عنوان شد كه يكي از رهبران فكري اين طيف در دورهاي كه تلاش ميشد با تشديد تحريمهاي نظام سلطه، جامعه ايراني به اين باور برسد كه حركت در مسير گفتمان انقلاب اسلامي نتيجهاي جز افزايش مشكلات داخلي ندارد در مصاحبه با فصلنامه مطالعات بينالمللي در سال91 ميگويد: «بالاخره سبكي كه الان داريم كه با امريكا نه حرف بزنيم و نه رابطه داشته باشيم، قابل تداوم نيست. امريكا قدرت برتر دنياست»، شبيه اين اظهارات در سال95 توسط يكي از مقامات رسمي كشور نيز بيان ميشود: «در هر انقلابي احساسات فراوان است اما از انقلاب ما ۳۷ سال گذشته، بايد واقعيتها را تبيين و بيان كنيم و جامعه ما بايد بداند واقعيتهاي دنيا چيست.»
محمود سريعالقلم نيز بارها جهت استحاله فكري جامعه دانشگاهي قدم برداشته است. يكي ديگر از افراد وابسته به اين طيف فكري «ضرورت حذف برخي از شعارهای سياست خارجه جمهوري اسلامي» را در جهت ايجاد وابستگي كشور در اين اظهارات بحثبرانگيز بيان ميكند: «... اين وظيفه ما نيست كه اسرائيل را به رسميت بشناسيم يا نه، بلكه فلسطينيان بايد درباره اين موضوع تصميمگيري كنند... ما از اين منطقه دور هستيم.» اين فرد همچنين در اظهارات ديگري مطرح ميكند: «ايران هرگز هولوكاست را انكار نكرده است.»
ابراز نگراني مكرر رهبري از بازي وابستگي
تمام تحركات وابستگان به اين جريان منجر به آن شده كه رهبري نه تنها در ديدار با اساتيد دانشگاه از اساتيد ميخواهند از استحاله فكري نسلهاي بعدي انقلاب جلوگيري و از فروغلتيدن كشور در دوران قاجار و پهلوي جلوگيري كنند كه به اين معناست كه تلاشهاي همگون و گسترده يك طيف سياسي در داخل كشور جهت وابسته كردن كشور از مرز هشدار گذشته است: «شما ميخواهيد نيروي انساني را آماده كنيد براي يك دوران آينده بسيار پرمسئله؛ دورانهاي آينده ما يعني دهههاي آينده ما، دهههاي بسيار پرمسئلهاي است... يا اين است كه اين تحولات آينده، موجب خواهد شد كه اين حباب وابستگي، اين حصار وابستگياي كه بهصورت تاريخي روي ملت ايران گذاشته شده است، شكسته خواهد شد و ما از اين حباب و از اين حصار بيرون ميآييم و جاي خودمان را پيدا ميكنيم، شأن خودمان را پيدا ميكنيم، حرف خودمان را در دنيا عَلَم ميكنيم، مطرح ميكنيم - ما حرف داريم، نظام اسلامي حرفهاي زيادي دارد.»
نگراني رهبري از وابسته كردن كشور به نظام سلطه چند روز قبل از اين و در ديدار با دانشجويان نيز تكرار شده بود كه بهخوبي نشان ميدهد معظمله با رصد شرايط كشور تحركات افراد وابسته به اين جريان حزبي- سياسي، از تلاش عدهاي براي ايجاد انحراف در مسير انقلاب و حركت كشور غافل نيستند. ايشان در جمع دانشجويان با يادآوري مؤلفههاي قدرتمندي كشورمان از پيشرفتهاي كشور و ضرورت توجه بيش از گذشته به پيشرفتهاي كشور را مورد توجه قرار ميدهند: «...خواسته انقلاب تحقق پيدا كرد، خواسته امريكا و همراهان امريكا - نهفقط امريكا- تحقق پيدا نكرد. اين يك نمونه است و از اين قبيل پيروزيهاي زياد، تواناييهاي زياد، پيشرفتهاي زياد هست، اينها را هيچ وقت از ياد نبريد.»
تلاش اصلي معظمله اين است تا با يادآوري پيشرفتهاي محسوس و دامنهدار صورت گرفته در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي به صورت منطقي، موردي و مستدل با تلاش جريان هواخواه ليبراليسم براي وابسته كردن كشور به غربيها مقابله كند چراكه بازخواني اقدامات صورت گرفته در دوران پس از انقلاب با دوران ماقبل از آن است كه ميتواند هزينههاي وابستگي كشور را قابل فهم كند.
ايشان پيش از اين نيز با بهكارگيري ادبياتي خاص از جريان مورد اشاره ياد ميكنند: «بعضيشان وابستهبه تشكيلات سرويسهاي جاسوسي يا سياسي يا مراكز خاص امريكايي هستند، بعضيشان هم نه، وابستگي ندارند، ازنفسافتادهها، پشيمانشدهها، بوي لذت دنيا به مشامشان رسيدهها»؛ ادبياتي كه بهخوبي نشان ميدهد طيفي از سياستمداران داخلي به دليل چيره شدن روحيه اشرافيگري و زراندوزي، اولويت خود را ايجاد موج نگراني در جامعه از آينده انقلابيگري و زير سؤال بردن استقلال كشور قرار دادهاند؛ استقلالي كه با هزينههاي گزاف بهدست آمده است.
http://www.javanonline.ir/fa/news/858676
ش.د9603023