(روزنامه جوان – 1396/03/31 – شماره 5119 – صفحه 2)
درست است كه هرگونه تحريمي، كوچكترين خللي بر اراده مستحكم سپاه وارد نخواهد كرد اما بايد بپذيريم كه اقدام كينهتوزانه كميته روابط خارجي و مجلس سناي امريكا در تصويب تحريمهاي موسوم به S722، ميتواند از اين پس تا حدودي در مسير حركت سپاه در ايجاد امنيت و توسعه و پيشرفت كشور در حوزههاي مختلف به ويژه اقتصادي با وجود آنكه سپاه با بيش از 5هزار شركت در بخش سازندگي كشور قرارداد دارد، چالشهايي را به وجود خواهد آورد.
اين بار نيز مقامات امريكايي نشان دادند به هيچ اصول اخلاقي و قوانين و معاهدات بينالمللي پايبند نيستند و برجام براي آنها صرفاً دستاويزي بود تا ايران اسلامي را از مرحله پرشتاب انرژي صلحآميز هستهاي دور كنند كه بايد اعتراف كرد كه موفق شدند و هنوز ديپلماتهاي خوشبين جاخوش كرده در دستگاه ديپلماسي با تفسير و تحليل از مفاد اين توافقنامه اصرار دارند كه بگويند درست است با تحريم S722 (قانون مقابله با فعاليتهاي بيثباتساز ايران 2017) تا حدودي برجام دچار خدشه شده است ولي هنوز نقضي صورت نگرفته است. اين در حالي است كه تحريم اخير سنا صراحتاً بندهاي 26 تا 29 ضد برجام را نقض كرده است.
در پاسخ به اين جماعت خوشبين بايد گفت كه اگر با اين همه گستره در طرح تحريمي مذكور و مانعتراشي امريكاييها در اجراي برجام، هنوز متن برجام نقض نشده است بايد به چنين متني با اين همه استحكام مرحبا گفت كه در واقع برجام بادنجان بم است و هيچ آفتي بر آن كارساز نيست و يا اسفندياري است روئينتن كه هيچ تحريمي در هر سطحي، كوچكترين خلل و آسيبي را بر آن نميتواند وارد كند. اين از عجايب است كه قرار گرفتن حدود 200 نفر يا شركت در ليست SDN تحريمها تا پيش از توافق هستهاي (برجام)، تحريمهاي فلجكننده ناميده ميشد و آقايان براي برونرفت از اين بحران، نسخه غرب را براي پذيرش فريز كردن هستهاي كشور دنبال كردند كه ملت ايران در تنگناي اقتصادي قرار نگيرند و افراد و شركتهاي بيشتري مشمول ليست تحريم نشوند، اما با تحريم S722 كه تخمين زده ميشود بيش از 5هزار نفر يا شركت مرتبط با سپاه در بخش سازندگي كشور درگیر آن میشوند، نميتواند ايجاد مشكل در مسير اجراي برجام نمايد و همواره موجود فضايي برجام در سايه تحريمهاي بيشتر ميتواند به حيات خويش ادامه دهد و ملت ايران نيز بايد شكرگزار نعمت بزرگ برجام باشند! همه ميدانند كه بخش سازندگي سپاه با بيش از 5هزار شركت اقتصادي و عمراني همكاري ميكند كه براساس اين طرح متصلبانه، در معرض قرار گرفتن در ليست تحريمي امريكا و به تبع آن ديگر كشورها خواهند بود.
وضعيت وقتي بغرنجتر ميشود كه اين طرح تحريمي در كنار قانون IFCA2013 قرار گيرد. بدين معني كه وقتي يك فرد يا نهاد ايراني در ليست تحريمي SDN قرار ميگيرد به موجب قانون IFCA2013 مشمول تحريمهاي ثانويه بانكي ميشود و هيچ مؤسسه مالي اجازه ارائه خدمات بانكي به صورت مستقيم و غيرمستقيم به آن فرد يا نهاد تحريمي را نخواهد داشت و همين شبكه شكنندهاي كه بعد از برجام ظاهراً وجود داشت نيز به شدت دچار تزلزل خواهد شد. حالا حق داريم بگوييم رئيسجمهور منتخب دوره دوازدهم در ايام تبليغات انتخاباتي خود و مناظرهها زماني كه با صداي بلند سخن از اين ميراند كه نيروهاي نظامي بايد به دنبال وظيفه نظامي خود باشند و اگر ميخواهند كار اقتصادي بكنند بايد شفاف عمل كنند، نوعي گرا دادن به دشمن براي تحريم سپاه و نشستن بر شاخه و بن بريدن بود.
آن چيزي كه سناي امريكا در اين طرح دنبال كرده و ميكند، به حاشيه راندن فعاليتهاي سپاه است كه به نظر نگارنده اين سطور، فعاليتهاي موشكي اصلاً موضوع اصلي آن نيست كه بارها پاسخ در زمينه محدوديت فعاليتهاي موشكي را با اقدام مقتدرانه سپاه در آزمايشهاي موشكي و شليكهاي هدفمند خود دريافت كرده است كه شليك موشك به ديرالزور سوريه نمونه اخير آن بود و غرب و در رأس آن امريكا به درستي ميداند ايران اجازه هيچ محدوديتي را در فعاليتهاي موشكي خود به آنها نخواهد داد. اما اين طرح بيش از بحث موشكي، فعاليتهاي عمراني و سازندگي سپاه كه كليت كشور از آن منتفع ميشود آن هم در چنين شرايط سختي كه كشور با انواع تحريمهاي ظالمانه مواجه است و بخشهاي خصوصي به دليل ريسك سرمايهگذاري رغبتي براي فعاليت ندارند را هدف گرفته است. به نظر ميرسد آنچه در طرح تحريمي سناي امريكا عليه سپاه هدف غايي است، ايجاد يك شكاف ميان امنيت و معيشت مردم و تشديد اين شكاف از طريق يك شبكه همكار در ايران است كه وزير خارجه امريكا «ركس تيلرسون» هم اخيراً از آن به عنوان ابزارهاي داخلي تغيير جمهوري اسلامي نام برده است.
تحريم عليه سپاه در واقع قطع هرگونه رابطه اقتصادي و غيراقتصادي سپاه با هر فرد و نهادي در داخل و خارج از ايران است، يعني همان هدفي كه برخي آقايان در ايام انتخابات با عنوان كاناليزه كردن و ايجاد محدوديت براي فعاليت سپاه دنبال ميكردند كه نتيجه عملي اين قطع رابطه، همچون سلاح انداختن به زمين و خارج كردن زره از تن در ميدان جنگ است. اما پذيرش اين تحريمهاي ظالمانه براي دولت آقاي روحاني بدين مفهوم است كه «هزينه سازش» برابر است با خسارت بزرگ بقاي تحريمهاي گذشته به علاوه تحريمهاي جديد.
اما وظيفه دولت و تيم هستهاي در شرايط حاضر اين است كه نگذارند طرح تحريمي S722 از سنا به كنگره رفته و نهايتاً به قانون تبديل شده و براي اجرا توسط ترامپ ديوانه سرمست از غرور كاذب به امضا برسد. بلكه از همين امروز كه دير هم شده بايد با هر ابزار حقوقي كه بحمدالله رئيسجمهور حقوقداني هم داريم، به مقابله با تحريم مذكور رفته و نه خارج از قاعده برجام، بلكه با همان ابزار برجام كه اين تحريمها به صراحت مواد 26 تا 29 سند برجام كه اكنون ديگر يك سند بينالمللي است را نقض كرده، از ادامه تصويب اين تحريمها در كنگره و امضاي ترامپ جلوگيري كرد.
بسياري معتقدند به جاي كليگويي و بسنده كردن به اين جمله كه پيشبينيهاي لازم براي مقابله با تحريم جديد امريكا شده است، بايد با يك نسخه عملياتي وارد صحنه شد، مثلاً براساس سند برجام، ايران اين حق را دارد كه در صورت نقض برجام پس از اعتراض به مراجع قانوني، فعاليت هستهاي خود را از سر بگيرد. كافي است براي اجراي اين پيشنهاد، جمهوري اسلامي براي يك مدت كوتاه و محدود، گاز به سانتريفيوژ نسل پنجم خود تزريق كند كه در آن صورت، خواهيم ديد كه جيغ بنفش امريكا كه ناقض سند برجام بوده است در ميآيد يا سكوت ميكند؟ البته چنين اقدامي مشروط به آن است كه همه افراد مسئول در كميسيون نظارت بر برجام و تيم هستهاي و رئيس دولت، متفقالقول بر اين اعتقاد باشند كه امريكا با تصويب تحريم جديد S722، نه تنها روح بلكه جسم و كالبد برجام و مواد مندرج در آن را صراحتاً نقض كرده است و از هرگونه تفسير و تعبير به نفع ناقضان برجام پرهيز كنند.
http://www.javanonline.ir/fa/news/858119
ش.ش9603025