تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۳  ، 
کد خبر : ۳۰۶۲۱۴
احمد سبحاني، سفير پيشين ايران در ونزوئلا در گفت‌وگو با «اعتماد»:

دوره اصلاحات نقطه عطف روابط ايران با آمريكاي لاتين بود

مقدمه: محمدجواد ظريف، شب گذشته در آخرين روز از تور هشت روزه خود به امريكاي لاتين، وارد ونزوئلا شد و با وزير امور خارجه، رييس‌جمهور و برخي ديگر مقامات اين كشور ديدار كرد. ونزوئلا كشوري است كه مناسبات ايران با او، از هر كشور ديگري در امريكاي لاتين، متمايزتر و گسترده‌تر است؛ روابط و مناسباتي كه گسترده‌تر شدنش با روي كار آمدن، هوگو چاوز، رييس‌جمهور فقيد اين كشور، همرنگ و لعاب اقتصادي گرفت و هم موجب همكاري‌هاي سياسي در مجامع بين‌المللي شد. همكاري‌ها آنقدر گسترده بود كه هوگو چاوز از زمان به قدرت رسيدن تا مرگ ١٣بار به تهران آمد و روساي جمهور دولت‌هاي هشتم تا دهم، هر كدام به مناسباتي به كاراكاس مي‌رفتند. با اين حال، روابط ايران و ونزوئلا منتقدان بسياري هم داشته است. از يك‌سو، بسياري از تحليلگران داخلي معتقد بودند كه مناسبات دوكشور در دولت‌هاي نهم و دهم از دايره منافع ملي خارج شده و بيش از هر چيز رفاقت شخصي روساي جمهور محور روابط شده است. از سويي، سرمايه‌گذاري‌ها و رفت و آمدهاي گاه و بيگاه موجب شد تا بسياري بگويند ونزوئلا و امريكاي لاتين هوش را از سر دولتمردان برده و موجب فراموشي منطقه شده است. با اين حال، به نظر مي‌رسد روي كار آمدن دولت يازدهم، موجب تعادل در روابط ايران و كشورهاي امريكاي لاتين شود؛ مساله‌اي كه البته منتقدان بسياري هم دارد و آنها مي‌گويند امريكاي لاتين در دولت يازدهم جايگاهي ندارد. احمد سبحاني را بايد معمار روابط جديد ايران و ونزوئلا دانست. او در دولت اصلاحات به عنوان سفير ايران به كاراكاس اعزام شد تا مناسبات دو كشور را شكوفا كند؛ كاري كه البته او در آن موفق بود و نخستين همكاري‌هاي اقتصادي و سياسي دو كشور در زمان سفارت او بود. علاوه بر مسووليت سفارت ايران در كاراكاس، سفير اكرديته ايران در گويان، سورينام، ‌ترينداد و توباگو، هايتي و جمهوري دومنيكن هم بوده است و سال‌ها مسووليت امريكاي لاتين را برعهده داشته است. او در اين گفت‌وگو درباره وضعيت امروز امريكاي لاتين از ديروز تا امروز و مناسبات ايران و ونزوئلا مي‌گويد. مشروح اين گفت‌وگو در ادامه مي‌آيد.
پایگاه بصیرت / محمدابراهيم ترقي‌نژاد

(روزنامه اعتماد ـ 1395/06/07 ـ شماره 3611 ـ صفحه 10)

* به نظر مي‌رسد مناسبات ايران با كشورهاي امريكاي لاتين در دهه‌هاي گذشته از فراز و نشيب‌هايي برخوردار بوده است. ايران و اين كشورها چه تحولاتي را در روابط دوجانبه طي دهه‌هاي اخير تجربه كرده‌اند؟

** رابطه ما با كشورهاي امريكاي لاتين، در ابتداي آن يك رابطه صرف سياسي بود. بعدها بحث انرژي و همكاري‌هاي نفتي پيش آمد. ايران و ونزوئلا از كشورهاي بنيانگذار اوپك هستند. اكوادور هم عضوي از اوپك است. پيش از انقلاب هم ما واردكننده عمده محصولات كشاورزي از اين كشورها بوده‌ايم. به طور مشخص آرژانتين و برزيل تامين‌كننده غلات ايران بوده‌اند. البته با مكزيك نيز رابطه دوستانه‌اي داشتيم. پس از پيروزي انقلاب، گسترش روابط با بعضي از كشورهاي اين منطقه در دستوركار دستگاه ديپلماسي قرار گرفت و به همين خاطر مشاهده مي‌كنيم كه رابطه‌ها اندكي بيشتر شد و مبادلات تجاري افزايش يافت؛ به طور مثال، ايران يكي از بزرگ‌ترين واردكننده برنج از اروگوئه بوده و است. اين مناسبات عادي ادامه داشت تا آنكه در دوره رياست‌جمهوري آقاي خاتمي، هوگو چاوز در ونزوئلا به قدرت رسيد و اين مساله به نقطه عطفي در مناسبات ايران با امريكاي لاتين تبديل شد. البته قبل‌تر از آن و همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي، دولت ساندنيست‌ها در نيكاراگوا بر سركار آمده بودند و ما به همين خاطر رابطه دوجانبه برقرار كرديم و سفارتخانه‌ها افتتاح شد اما پس از چند سال ساندنيست‌ها در انتخابات شكست خوردند و كنار رفتند. با به قدرت رسيدن آقاي چاوز در ونزوئلا، رابطه ايران با كشورهاي امريكاي لاتين گرم شد و به همين دليل، شاهد بوديم آقاي خاتمي چندين بار به ونزوئلا رفت و در چندين نوبت نيز آقاي چاوز متقابلا به ايران سفر كرد. اصولا روابط جديد ما كه بعد اقتصادي هم به خود پيدا كرد، در زمان دولت هشتم بود. خوشبختانه در آن زمان هم اراده قوي براي كار با امريكاي لاتين وجود داشت و هم اينكه تيمي قوي بر مسند كار بود. در همان زمان بود كه بنيان كارخانه تراكتور و كارخانه سيمان در ونزوئلا گذاشته شد. حتي خودرو هم در همان زمان بنيان گذاشته شد. قرارداد كارخانه سيمان و خودرو را آقاي جهانگيري - كه آن هنگام مسووليت وزارت صنايع را برعهده داشتند – در ونزوئلا امضا كردند. كارخانه تراكتور همزمان به بهره‌برداري رسيد و افتتاح آن با حضور آقاي خاتمي و آقاي چاوز بود. حتي قرارداد ساخت خانه‌هاي مسكوني، دوچرخه، كارخانه آرد و... در زمان آقاي خاتمي انجام شد. با اين وجود، پس از پايان رياست‌جمهوري آقاي خاتمي، آقاي احمدي‌نژاد بر سركار آمدند.

در هنگام انتخابات سال ٨٤، همه تصور مي‌كردند كه آقاي هاشمي‌رفسنجاني، رييس‌جمهور خواهند شد. حتي چاوز قبل از آن به ايران آمده بود و با آقاي هاشمي ديدار كرده بود. يكي از بهترين خاطرات من اين است كه پس از مشخص شدن نتايج انتخابات، آقاي چاوز با من تماس گرفت و به دليل عدم شناخت از آقاي احمدي‌نژاد، از من پرسيد او چه كسي است و چگونه است؟ من در آن تماس به ايشان گفتم كه آقاي احمدي‌نژاد هم دوست شما است. به او يادآوري كردم وقتي كه مي‌خواستيم مجسمه سيمون بوليوار را در خيابان سيمون بوليوار با حضور شما نصب كنيم، ايشان شهردار بودند و با شما عكس گرفتند. به من گفتند كه مي‌توانم با ايشان تلفني صحبت كنم. هماهنگي‌هاي لازم انجام شد و آقاي چاوز هم با آقاي خاتمي تلفني صحبت كردند و هم با آقاي هاشمي و هم با آقاي احمدي‌نژاد. هر سه نفر به او گفتند كه رابطه با امريكاي لاتين با رفتن افراد تغيير نخواهد كرد. آقاي احمدي‌نژاد به او گفت سعي مي‌كند همان راه را با سرعت بيشتر ادامه دهند، يعني روابط را گسترش بدهد و بالا ببرد. آقاي احمدي‌نژاد اين كار را هم كرد. همزمان با آقاي احمدي‌نژاد، دولت‌هاي چپ بيشتري در امريكاي لاتين سركار آمده بودند؛ بوليوي، نيكاراگوا و اكوادور نمونه‌اي از آن دولت‌ها هستند و به طور كلي، جريان چپ غالب شد و به همين دليل، رابطه با ساير كشورها يك بعد ديگري را به خود گرفت. با اين حال، مشكل زمان آقاي احمدي‌نژاد اين بود كه با وجود اراده بسيار قوي، تيمي قوي براي بهره‌برداري وجود نداشت تا ما بتوانيم از اين فرصت اقتصادي بزرگي كه ايجاد شده بود، استفاده كنيم. با اين حال، در زمان ايشان، هر دو سري خانه‌هاي ١٠ هزار واحدي كه شركت‌هاي خصوصي ايران در ونزوئلا ساخته بودند، تكميل شد. قرارداد ساخت هفت هزار واحد نيز به امضا رسيد كه نيمي از آن تكميل شده است. كارخانه‌هاي ديگر هم گسترش پيدا كردند اما ما نتوانستيم از آن فرصت طلايي استفاده خيلي درستي داشته باشيم. همانطور كه اشاره كردم در كشورهاي ديگر هم حكومت‌هاي انقلابي سركار آمده بودند و سازمان‌هايي مانند آلبا و پتروكاراييب شكل گرفتند. با رفت و آمدهاي سياسي كه در آن زمان انجام شد، تصور بر اين بود كه در زمان آقاي احمدي‌نژاد توجه خيلي زيادي به امريكاي لاتين مي‌شود. البته در زمان آقاي خاتمي همين توجه وجود داشت ولي همان‌گونه كه اشاره كردم، زمان آقاي احمدي‌نژاد تيم قوي نداشتند و نتوانستند از مناسبات استفاده كامل را ببرند.

* برخي مي‌گويند در دولت‌هاي نهم و دهم، رابطه ما با امريكاي لاتين بيشتر از اينكه يك رابطه منطقي و مبتني بر همكاري‌هاي اقتصادي باشد، تحت تاثير جنجال‌ها و تبليغات قرار گرفت. آيا شما اين نقد را قبول داريد؟

** همان موقع از من سوال مي‌كردند كه چرا ما بايد برويم و در امريكاي لاتين خانه‌سازي كنيم. چرا خودروهاي‌مان را به امريكاي لاتين صادر كنيم. پاسخ من آن بود كه در هر كجاي دنيا كه فرصتي باشد، ما بايد برويم. من در همان زمان سفير در ونزوئلا بودم و اين مسووليت را داشتم كه اين رابطه را شكوفا كنم. خوشبختانه رابطه من به عنوان سفير با آقاي چاوز به قدري قوي شده بود كه من ارتباط مستقيم بدون منشي با ايشان داشتم. تلفن ويژه داشتم و هر وقت كه كار داشتم به ايشان زنگ مي‌زدم. ايشان زنگ مي‌زد و مسائلش را با من مطرح مي‌كرد. البته شانس هم با من بود كه محل ماموريتم جايي بود كه زمينه لازم براي كار وجود داشت. وقتي كه به مركز و وزارت صنايع گفتم مي‌خواهم تراكتور را به ونزوئلا ببرم، به من مي‌گفتند مگر مي‌شود؟ ما نمي‌توانيم به پاكستان تراكتور صادر كنيم، چگونه شما مي‌خواهيد تراكتور را به ونزوئلا ببريد. وقتي كه مي‌گفتم مي‌خواهم خط مستقيم پرواز تهران - كاراكاس راه بيندازم، مي‌گفتند اين خط پرواز ميان تهران - اسلام‌آباد نيست، چطور مي‌خواهيد تهران - كاراكاس بگذاريد. گفتم كه آن ايراد من نيست كه اين امكانات در آنجا نيست. برويد و آنها را درست كنيد. ما سعي كرديم كه اين رابطه را اقتصادي، منطقي و به صورت برد - برد داشته باشيم. البته بايد اشاره كنم به اينكه رابطه ما در دست‌اندازهاي سياسي داخلي هم مي‌افتاد. آن موقع يا همين الان، برخي منتقدان بي‌انصاف براي آنكه دولت را بكوبند، رابطه را مي‌كوبيدند. در حالي كه اين رابطه در زمان آقاي خاتمي شروع شد. بسيار هم خوب بود. افتخار آن هم براي همه است. ما در تاريخ كشورمان نداريم كه برويم در كشوري بيست هزار واحد خانه‌سازي كنيم و همه پول آن را بگيريم و بياوريم. با ساخت بيست هزار خانه در آنجا شركت سازنده به عنوان هفتمين شركت بزرگ دنيا در خانه‌سازي تبديل شد. ما توانستيم چندين هزار تراكتور خود را در آنجا به فروش برسانيم. اين كاملا رابطه اقتصادي مفيد براي ما بود و بايد ادامه پيدا مي‌كرد... .

برآوردهايي از سرمايه‌گذاري‌ها و پروژه‌هاي مشترك ايران در امريكاي لاتين وجود دارد كه نشان مي‌دهد پروژه‌هايي وجود دارند كه به صورت نيمه‌كاره باقي مانده‌اند يا آنكه بيشتر در همان حالت طرح باقي مانده‌اند و نتيجه ملموسي را نداشته است.

* كدام طرح نيمه‌تمام مانده است؟

** مثلا پروژه‌هايي كه ايران با بوليوي داشته است. ما ١٢٠ يا ١٣٠ ميليون دلار از نيكاراگوا طلبكاريم و هرساله اين مبلغ در حال افزايش يافتن است. تصوري كه وجود دارد، آن است كه طرح‌هاي نيمه‌تمام و ناقص وجود دارد. مثلا ما شركت ملي نفت را در آنجا افتتاح كرديم اما آن طرح هيچ نتيجه‌اي نداشت و آخر كار هم به تعطيلي منجر شد.

در ونزوئلا يك پروژه داشتيم كه بخش خصوصي ايران ١٠هزار واحد مسكوني را بسازد. ساخت و تحويل داد، پول آن را هم دريافت كرد. قراردادي براي ساخت ١٠ هزار واحد ديگر را امضا كرد. آنها را هم ساخت و تحويل داد و پول آن را هم تحويل گرفت. براي يك شركت ديگر هفت هزار واحد قرار داد بسته شد، ١٣٠ ميليون دلار پول به عنوان پيش‌پرداخت گرفت، يك قسمت از آن ساخته شده و يك قسمت ديگر آن باقي مانده است. ما در آنجا چندين كارخانه لبنيات ساختيم و تحويل داديم و پول آن را گرفتيم. سيلوهاي آرد ذرت را فروختيم، پول آن را گرفتيم. كارخانه تزريق پلاستيك فروختيم، پول آن را گرفتيم. كارخانه سيمان بخش تكميلي آن در دولت يازدهم تكميل و تحويل داده شد. طرح نيمه‌تمام نداشتيم. در ارتباط با خودرو، كارخانه را زديم، هرچه توليد داشت، فروش مي‌رفت. در ارتباط با تراكتور، گفتيم كه ما تراكتور را مي‌آوريم، كارخانه از آنها، بردن CKD از ما باشد. ٥١ درصد از كارخانه را به نام ما كردند. سرمايه زيادي را ما به آنجا نبرديم. براي مثال تراكتوري را كه ما در ايران ٦٥ ميليون تومان مي‌فروشيم، به ونزوئلا ١١٠ ميليون تومان به فروش مي‌رسانيم و سود هم مي‌كند. هم طرف ونزوئلايي و هم طرف ايراني راضي هستند. ما در خودرو خوب كار نكرديم، اگر خوب كار مي‌كرديم، مي‌توانستيم در كل امريكاي لاتين فروش داشته باشيم. اين ايراد به آن طرف برنمي‌گردد. قسمتي از ايرادهاي آن به ايران باز مرتبط است. شما به نيكاراگوا اشاره كرديد. ابتداي انقلاب‌، وقتي كه ساندنيست‌ها در نيكاراگوا پيروز شدند، ما يك كشتي نفت به آنها با قيمت ٥٣ ميليون دلار داديم. وقتي اين كشتي نفت را داديم، آنها نتوانستند پول آن را به ما بدهند. نيكاراگوا كشوري است كه به اكثر كشورهاي دنيا بدهكار است. به ما هم بدهكار است. توافق‌ها و قرارهايي ميان دوطرف شده بود كه به جاي پول، چيز ديگري را بدهند چون واقعا پول ندارند. ما در آن موقع ٥٣ ميليون دلار به آنها نفت داديم، سند هم نگرفته بوديم. آن زمان تازه شور و هيجان انقلابي اول انقلاب بود. بعد هم سند و مدرك از اينها به عنوان بدهكار گرفتيم اما ندارند بدهند. بايد مذاكره كنيم كه به جاي آن چيز ديگري بگيريم. در رابطه با بوليوي، من فكر مي‌كنم كه ما بد عمل كرديم. دفتر شركت ملي نفت در آنجا خوب عمل نكرد چراكه يك شركت دولتي با همه بروكراسي و كندي به آنجا رفت. دولت جديد هم بلافاصله آن را تعطيل كرد و به آنها گفتند كه برگردند. اين اشكالات يك قسمت آن به خودمان برمي‌گردد. كشور بوليوي فقيرترين كشور امريكاي لاتين بود اما امروز بيشترين نرخ رشد توسعه را در امريكاي لاتين دارد. در بوليوي پروژه‌هاي زيادي وجود دارد. اين ايراد از ما بود كه نتوانستيم استفاده كنيم. خوشبختانه دولت امروز به اين نتيجه رسيده است كه نگاهي به امريكاي لاتين داشته باشد. به نظر من در همه جاي دنيا فرصت وجود دارد. در امريكاي لاتين دولت‌هاي همسوي بسياري هستند كه دوست دارند با ما كار كنند.

* شما از طرح‌هاي موفقيت‌آميز سخن گفتيد ولي به همان اندازه كه طرح‌هاي موفقيت‌آميز وجود دارد، طرح‌هاي شكست‌خورده يا به فرجام نرسيده نيز هستند. فكر نمي‌كنيد آن طرح‌ها به دليل عدم كار كارشناسي متناسب با شناخت و براساس هيجان پايه‌ريزي شدند؟

** من اشاره كردم، ايران نتوانست از فرصت ايجادشده خوب استفاده كند. ايران حدود چهار هزار ميليارد دلار با ونزوئلا و چند كشور اين منطقه مناسبات اقتصادي دارد كه رقم بسياري نيست. حجم صادرات و مناسبات تجاري ايران با امريكاي لاتين بسيار بالا بود به‌گونه‌اي كه موجب بلند شدن صداي امريكايي‌ها شد و ميليون‌ها دلار عليه ايران هزينه كردند. من تصورم آن است اگر خوب كار مي‌كرديم به جاي چهار ميليارد مناسبات تجاري، حداقل ٤٠ ميليارد بايد مناسبات‌مان بود. وقتي به امريكاي لاتين تراكتور را به ميزان زيادي صادر مي‌كنيم، آن تراكتور نيازمند خدمات پس از فروش و ارايه قطعات است و اگر روابط قطع شود، آنها به ما نيازمند هستند. متاسفانه خوب عمل نكرديم. اگر كارخانه سيمان كه بايد سه ساله پايان مي‌يافت، ساختش به هشت سال نمي‌كشيد، آنها قراردادهاي بيشتري با ما امضا مي‌كردند. اگر كشتي‌هايي را كه قول داده‌ايم براي‌شان بسازيم، زودتر مي‌ساختيم و تحويل مي‌داديم، مي‌توانستيم پروژه‌هاي بيشتر ديگري را بگيريم. برخي شركت‌ها خوب عمل كردند و برخي خير. شركت خصوصي دوچرخه‌سازي ايراني به ونزوئلا رفت ولي عملا كارخانه‌اي چيني با جنس دسته چندم تحويل داد. ما در خودرو بسيار بد عمل كرديم. زماني كه خودرو در امريكاي لاتين به‌شدت مورد نياز بود، پانصد خودرو در پاركينگ‌هاي ما خوابيده بود ولي قطعه‌اي مانند باتري يا لاستيك نداشت. اگر به اين مسائل توجه مي‌كرديم مي‌توانستيم سهم بيشتري از بازار امريكاي لاتين داشته باشيم. از سويي، برخي بخش‌هاي دولتي فقط عاشق امضا كردن قرارداد بودند، ولي در عمل كاري انجام ندادند ولي براي بخش خصوصي اجراي قرارداد مهم‌تر از امضاي آن است. اينها مواردي است در كنار همه موفقيت‌ها. متاسفانه اينها فرصت‌هايي بود كه درست استفاده نشد ولي به نسبت من اجراي طرح‌ها در امريكاي لاتين را موفقيت‌آميز مي‌دانم.

* در دولت يازدهم رابطه ما با امريكا لاتين چگونه بوده است؟

** دولت يازدهم، تيم قوي‌اي دارد ولي با وجود اين تيم قوي، تا قبل از اين سفر اراده سياسي چنداني براي رابطه با امريكاي لاتين وجود نداشت.

* چرا؟

** به اين دليل كه دولت همه تخم‌مرغ‌ها را در سبد ١+ ٥ گذاشت و بيشتر وقت و توان خود را مصروف مذاكرات هسته‌اي كرد. معتقدم اگر همه كشورهاي اروپايي و حتي خود امريكا هم فرش قرمز جلوي پاي شما پهن كرد، كشورهاي امريكاي لاتين را نبايد فراموش كنيد. نماينده ونزوئلا در شوراي امنيت بود كه دستش را بلند كرد و اجماع را عليه ما شكست. اينها از ما كالا خريداري مي‌كنند. مهندسان ايراني در آنجا كار مي‌كنند. ارزش اينها را بدانيد. با اين حال، سفر دكتر ظريف به امريكاي لاتين اگرچه ديرهنگام بود ولي من آن را به فال نيك مي‌گيرم.

* با توجه به وضعيت نابسامان اكثريت اين كشورها، روابط ما چه منافعي را براي ما در پي داشته است.

** كشورهاي امريكاي لاتين ٣٢ كشور هستند؛ كشورهايي همچون مكزيك، برزيل و آرژانتين كشورهاي مطرحي هستند. برزيل عضو بريكس است و جزو قدرت‌هاي نوظهور جهاني محسوب مي‌شود. من نمي‌خواهم بگويم كه مهم‌ترين كشورهاي دنيا در اين قاره هستند ولي به هر حال كشورهاي مهمي در آنجا حضور دارند. هنگامي كه ما در آنجا سفارت زديم و رابطه ايجاد كرديم، بايد از اين رابطه سود و منفعت سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ببريم. اگر نخواهيم سود آن را ببريم چرا بايد رابطه‌اي برقراركنيم و در آنجا هزينه كنيم، در حالي كه اين رابطه سودي ندارد. اگر ما واردكننده برنج از اروگوئه هستيم و مي‌خواهيم بهترين برنج را به بهترين قيمت خريداري كنيم، بايد رابطه داشته باشيم. حتي با كشور شيلي كه اخيرا رابطه برقرار شده و انگيزه‌هاي آن هم اقتصادي است. شيلي عمدتا به دنبال صادرات كالاهاي كشاورزي و امثالهم است. ما بايد بتوانيم به هاب كالاهاي شيلي تبديل بشويم. به كشورهاي اطراف صادرات مجدد داشته باشيم. همان كاري را كه دوبي امروز انجام مي‌دهد؛ ما نسبت به امارات به آذربايجان، ارمنستان و روسيه نزديك‌تر هستيم. ما با ونزوئلا و اكوادور در اوپك شريك هستيم. با كشوري مانند بوليوي در اپك گازي شريك هستيم. اينها قسمتي از دنيا هستند كه رابطه با آنها توجيه‌پذير است.

* اين كشورها در مجامع بين‌المللي از چه جايگاهي برخوردار هستند؟

** در مجامع بين‌المللي هم فعال هستند. ونزوئلا عضو غيردايم شوراي امنيت بوده است. هم‌اينك بحث عضويت دايم برزيل در شوراي امنيت مطرح است. عضو شوراي حكام آژانس انرژي اتمي بوده‌اند و رابطه خوب ما با آنها مي‌تواند به ما در مجامع بين‌المللي كمك كند.

* آيا تا به امروز راي‌ داده‌اند كه به ضرر ما باشد؟

** معمولا امريكاي لاتين هيچ‌وقت با ما دشمني نداشته است. امريكاي لاتين براي ما خصم نبوده است. رابطه ايران با برخي از آنها متوسط و با برخي عالي بوده است.

* اما در يك مقطعي در ماجراي آميا با آنها دچار مشكل شديم...

** داستان آميا، داستان غم‌انگيزي براي ايران و آرژانتين است. رابطه ايران با آرژانتين از ساليان بسيار دور و حتي در زمان پرون‌ها و زمان دكتر مصدق عالي بوده است. به نظر من مهم‌ترين كشور امريكاي لاتين براي ايران، آرژانتين است ولي صهيونيست‌ها در همين‌جا آمدند و ما را زدند. در دولت قبل آرژانتين يعني دولت خانم كريشنر، در مجامع بين‌المللي بر سر مساله آميا عليه ايران در سازمان ملل هم صحبت كردند اما ما هرگز عليه آنها صحبت نكرديم چون آميا يك داستان ساختگي بود. در آخرالامر هم خانم كريشنر آمد و گفت كه ما هيچ چيزي از ايران نديده‌ايم. حتي ايران و آرژانتين به توافقي دست يافتند كه بتوانند به صورت مشترك در خصوص پرونده آميا با يكديگر همكاري كرده و مساله را حل كنيم اما امريكايي‌ها مانع از حل شدن آن پرونده شدند و به آرژانتين بابت مذاكره با ايران انتقاد مي‌كردند. خانم كريشنر گفت كه چطور شما خودتان با ايراني‌ها صحبت مي‌كنيد و به ما مي‌گوييد صحبت نكنيم. داستان آميا را به ونزوئلا هم گسترش داده بودند و به خاطر اين ماجرا، سفير ايران را قبل از به قدرت رسيدن آقاي چاوز از ونزوئلا اخراج كردند. زماني كه مديركل منطقه‌اي شدم پرونده‌ها را كه مطالعه كردم، متوجه شدم بيشتر از آنكه فكر مي‌كردم اين اتهامات، واهي و از حقيقت دور هستند. البته من تلاش بسياري انجام دادم تا اين پرونده حل و فصل شود اما محل خدمت من عوض شد و دوستان بعدي اقدامات خوبي انجام دادند اما باز هم صهيونيست‌ها مانع از حل قطعي موضوع شدند. ما اگر وكلاي خوب بگيريم و شكايت كنيم، به خوبي مي‌توان پرونده را جلو برد. اينقدر اين پرونده سست است كه من فكر مي‌كنم دادخواست اين پرونده را بايد در روزنامه منتشر كرد.

* به تلاش‌هاي‌تان براي حل و فصل اين پرونده طي سال‌هاي گذشته اشاره كرديد. چرا موفق نشديد؟

** اين ماجرا، براي نخستين بار بيان مي‌شود. زماني كه آقاي خاتمي در دولت هشتم سفري به ونزوئلا براي شركت در اجلاس گروه ١٥ داشتند، رييس‌جمهور آرژانتين نيز به صورت همزمان به ونزوئلا آمده بود. ما صحبت‌هايي را با دوستان ونزوئلايي انجام داده بوديم و سپس رايزني‌هايي را با آرژانتيني‌ها داشتيم. من به سفير آرژانتين گفتم چگونه مي‌توان اين مشكل را حل كرد. به اين نتيجه رسيدم كه اين مشكل بايد در سطح بالا حل شود. من اين مساله را با مديركل وقت امريكاي لاتين مطرح كردم ولي ايشان قبول نكردند. با ايشان خدمت آقاي خرازي رسيديم و من ماجرا را توضيح دادم. ايشان هم ابتدا مخالفت كردند ولي ايشان را هم راضي كرديم. خدمت رييس‌جمهور وقت رسيديم. مساله مطرح شد. آقاي خاتمي ابتدا موضع داشت و حاضر به گفت‌وگو با آرژانتيني‌ها نبودند. به ايشان شرايط را توضيح داديم و آقاي خاتمي با آقاي كريشنر ديداري كند. رايزني‌هايي با آرژانتيني‌ها براي ديدار داشتيم. ما به آنها گفته بوديم كه ما نمي‌آييم. آنها هم گفته بودند ما هم نمي‌آييم چراكه جو شديدي عليه ما رخ مي‌دهد. قرار شد به صورت برنامه‌ريزي و البته به نظر اتفاقي، روساي جمهور دو كشور با يكديگر ديدار كنند. از طرفي، آرژانتيني‌ها به‌شدت مصر بودند تا اين ديدار مطبوعاتي نشود ولي به دو دليل اين ديدار تاريخي رخ نداد. نخست آنكه اين مطلب درز كرد و مطبوعات آرژانتيني‌ از ديدار خبر دادند. اين مساله موجب ترس كريشنر شد ولي باز حاضر به ديدار بود ولي همان روز آقاي خاتمي، كمردرد شديدي شدند و به آن مراسم نرفتند. با اين حال، در زمان وزارت آقاي صالحي، ايشان مديران وزارت خارجه را صدا كردند و گفتند، پرونده‌هاي لاينحل را براي من بياوريد. يكي از آنها، پرونده آميا بود. رايزني‌هايي انجام شد كه به توافقي تاريخي ميان وزراي امورخارجه دو كشور منتهي شد تا از طريق مكانيزمي اين مساله حل شود. توافقنامه‌ها در مجالس دو كشور تصويب شد ولي اجرايي شدن با تغيير دولت در آرژانتين مواجه شد و لابي اسراييل اجراي آن را ملغي كرد.

* آرژانتين، شيلي، برزيل و مكزيك از قدرت‌هاي امريكاي لاتين هستند. آميا مانع روابط ما با آرژانتين بوده است ولي چرا نتوانسته‌ايم روابط‌مان را با آن سه كشور توسعه ببخشيم؟

** ايران با شيلي سال‌ها است كه رابطه دارد. ما سفارت در آنجا داريم و سفيرمان در آنجا فعال است. شيلي در كشور ما سفارتخانه نداشت كه اخيرا آن را بازگشايي كردند. چند كشور ديگر هم هستند كه در كشور ما سفارتخانه ندارند مانند كلمبيا، هرچند كه ما در آن كشور سفارتخانه داريم. اينكه چرا ما نتوانسته‌ايم با اينها رابطه‌مان را گسترش بدهيم، به همان دليل است كه نتوانستيم رابطه‌مان را با كشورهاي همسايه گسترش بدهيم. البته درخصوص مكزيك ما كم‌كاري كرديم. به نظر من برزيل ظرفيت بسيار بالايي دارد. نه‌تنها برزيل، بسياري از كشورهاي امريكاي لاتين ظرفيت بالايي دارند ولي آيا زيرساخت‌ها براي همكاري فراهم است؟ آقاي ظريف با يك هيات بزرگ به آنجا رفته است. اين هيات كه به آنجا رفته، مي‌خواهد يك ميليون دلار جنس بخرد يا يك ميليون دلار جنس بفروشد، چگونه مي‌خواهند اجناس‌شان را ببرند يا بياورند؟ با كدام سيستم بانكي مي‌خواهند اين كار را انجام بدهند؟ ما بايد زيرساخت‌ها را آماده بكنيم. بايد راه‌هايي را پيدا كنيم كه دست‌مان زير ساتور امريكايي‌ها نباشد.

* دوره اصلاحات نقطه عطف روابط ايران با امريكاي لاتين بود به نظر مي‌رسد كه امريكاي لاتين امروز، امريكاي لاتين ١٠ سال پيش نيست و موج چپ‌گرايي در حال فروكش كردن است. بسياري از آنها در حال عادي‌سازي روابط با امريكا هستند. آيا ما بايد شاهد روي كار آمدن دولت‌هايي متفاوت از دولت‌هاي امروز در اين منطقه باشيم؟

** هيچ‌وقت و هيچ كدام از اين كشورها نگفته‌اند ما رابطه با امريكا را نمي‌خواهيم. كوبا هم هرگز نگفته بود كه ما رابطه با امريكا را نمي‌خواهيم. اين امريكايي‌ها بودند كه نمي‌خواستند و نهايتا به اين نتيجه رسيدند كه تحريم‌ها سودي ندارد. شما مي‌گوييد امريكاي لاتين با ١٠ سال پيش تغيير كرده است؛ من مي‌گويم كه كجاي دنيا نسبت به ١٠ سال پيش تغيير نكرده است. دنيا در حال تغيير است. زماني كه شوروي همسايه شمالي ما بود و ديواري آهنين داشت. چه كسي فكر مي‌كرد كه اين ديوار آهنين فرو بريزد؟ شما مشاهده مي‌كنيد كه در آرژانتين چپ‌گرا خانم كريشنر مي‌رود مائوريسيو مكري مايل به امريكا بر سركار مي‌آيد. در برزيل هم همينگونه است ولي نهضت چپ در امريكاي لاتين، اقليت ضعيفي نيست و احتمال اينكه دوباره سركار بيايند، وجود دارد. ساندنيست‌ها در نيكاراگوئه بعد از چند سال سركار آمده‌اند و الان هم هستند. هم‌اكنون مورالس چپ‌گرا، محبوب‌ترين رييس‌جمهور تاريخ بوليوي است و توانسته است كه اين كشور را از فقر نجات داده و نرخ رشد كشورش را بالا ببرد. در اكوادور همچنان انقلابي‌ها سركار هستند. اتفاق مهمي كه رخ داده است، آن است كه حركت‌هاي انقلابي در تمام كشورهاي راست‌گراي منطقه هم اثر كرده است. حتي در ونزوئلا مخالفان راستگراي آقاي چاوز، هم همان شعار چپ‌ها را مي‌دهند. اين نشان مي‌دهد جريان چپ اثر خود را گذاشته و امريكا ديگر نمي‌تواند مثل سابق يك حيات خلوتي كه همه كار در آنجا مي‌توانست انجام بدهد، داشته باشد.

* باراك اوباما چقدر نسبت به روساي جمهور سابق خود نگاه متفاوتي به امريكاي لاتين دارد؟

** اين اشتباه است اگر فكر كنيم كه نگاه اوباما متفاوت است. اوباما بخشي از سيستم امريكاست. آن سيستم امپرياليستي است ولي آنها امروز آن فرصت سابق را ندارند. مگر شركت‌هاي چندمليتي متعلق به اوباماست؟ يا اينكه سياست آنها را اوباما تعيين مي‌كند؟ در مراسم تحليف رييس‌جمهور اكوادور كه نشسته بودم، آقاي كوره‌آ گفت كه ما نظاميان امريكايي را به همراه پايگاه‌هاي‌شان از كشور بيرون رانده‌ايم. همه تحسين مي‌كردند و دست مي‌زدند. امريكايي‌ها هم بدون اينكه دست بزنند، سرشان را پايين انداخته بودند. چنين حادثه‌اي در آن منطقه و آن كشور امكان‌ناپذير بود اما امروز اين اتفاق افتاده است. ديگر امريكا آن هژموني و نفوذ سابق را در اين منطقه همچون گذشته ندارد و جريان‌هاي انقلابي تاثير خودشان را حتي در كشورهاي راست منطقه هم گذاشته‌اند. شرايط باعث تغيير مواضع رييس‌جمهور امريكا شده، نه اينكه رييس‌جمهور امريكا سياست متفاوتي دارد.

* عادي‌سازي روابط كوبا و امريكا چه تاثيراتي روي ديگر كشورهاي امريكاي لاتين گذاشته است؟

** كوبايي‌ها هيچ‌وقت نگفته بودند كه ما مي‌خواهيم با امريكايي‌ها رابطه نداشته باشيم. اين امريكايي‌ها بودند كه روابط‌شان را با كوبايي‌ها قطع كردند و بعد هم برگشتند. امريكايي‌ها متوجه شدند كه سياست‌هاي‌شان جواب نداده است. كوبا با امريكا همسايه است و مي‌خواهد با امريكا يك رابطه سالمي داشته باشد. دفتر حفاظت منافع امريكا در كوبا، تبديل به سفارت شد ولي نبايد فكر كنيم اتفاق خاصي افتاده است. قسمت عمده‌اي از تحريم‌هاي كوبا هنوز پابرجا است و فقط اندكي فضا را بازكرده‌اند. ونزوئلايي‌ها هم گفتند ما مي‌خواهيم سفارت داشته باشيم ولي امريكايي‌ها موافق رابطه نيستند و سفير نفرستاده‌اند. بوليوي هم سفير امريكا را اخراج كرده بود منعي براي داشتن رابطه ندارد.

* فكر نمي‌كنيد خواست بوليوي و ونزوئلا ناشي از عادي‌سازي روابط بين واشنگتن و هاوانا باشد.

** تاثير جدي ندارد چون مواضع آنها تغييري نكرده است.

* شاهد هستيم فشارها بر دولت مادورو از سوي اپوزيسيون كه اكثريت مجلس را دارند، افزايش يافته است و ممكن است دولت او سقوط كند. تا چه اندازه فكر مي‌كنيد اپوزيسيون بتواند به خواست خود دست يابد.

** در هيچ كشوري دولت دايمي نخواهد بود و امكان تغيير دولت در همه‌جا از جمله ونزوئلا وجود دارد ولي فعلا آقاي مادورو فرصت بازيابي آراي از دست رفته را دارد كه منوط به افزايش قيمت نفت و كاراتر كردن اقدامات دولتي است. از طرفي در ونزوئلا اپوزيسيون واحدي وجود ندارد و به همين خاطر آنها، رهبر واحدي ندارند. يكي از مشكلات اپوزيسيون آنجا، چند رهبري بودن آنها است. با اين حال، در انتخابات رياست‌جمهوري پيشين مخالفان روي انريكه كاپريلس توافق كردند كه كاپريلس شكست خورد. حتي اگر كانديداي مخالفان پيروز مي‌شد چند دستگي بين آنها حتمي بود همانطور كه بعد از كودتاي ونزوئلا در زمان مرحوم چاوز چند دستگي يكي از عوامل شكست كودتا بود.

* رابطه اين جريا‌ن‌ها با امريكا چگونه است؟

** من فكر مي‌كنم پشت داستان ونزوئلا و بخشي از رهبران اپوزيسيون در اين داستان، امريكا باشد. در كودتا عليه چاوز، اسراييلي‌ها نقش داشتند. اسلحه‌هاي اسراييلي در آن كودتا استفاده مي‌شد و امريكايي‌ها هم از آن حمايت مي‌كردند. اكنون نيز امريكايي‌ها و صهيونيست‌ها هزينه مي‌كنند. ضربه‌اي كه امريكاي لاتين به اسراييل زد، اعراب اين ضربه را نزده‌اند. در جنگ‌هاي ٣٣ روزه و جنگي كه عليه مردم غزه صورت گرفت، امريكاي لاتين بود كه اعتراض كرد ولي اعراب هيچ اعتراضي نكردند. طبيعي است امريكا از هيچ تلاشي چه با استفاده از رسانه‌هاي عمومي و چه با استفاده از عمليات رواني و حمايت مالي و سياسي از بخشي از مخالفان كوتاهي نكرده است. مشكلات امروز ونزوئلا به خاطر وابستگي اقتصادي‌شان به نفت و گاز است. ونزوئلا، كلمبيا، اكوادور و بوليوي از جمله صادركنندگان نفت و گاز هستند و هم‌اينك نيز شاهد بحران جهاني در اين باره هستيم. وقتي كه كشورها نتوانند نفت بفروشند، طبعا خريد هم نمي‌توانند بكنند و اقتصاد پايين مي‌آيد. با اين حال، پتانسيل امريكاي لاتين براي كارهاي اقتصادي، پتانسيل بسيار بالايي است و همين موجب مي‌شود تا پس از مدتي از بحران خارج شوند. امروز مشكلات اقتصادي ونزوئلا دستاويز خوبي براي طراحان جنگ رواني امريكايي است تا با سوءاستفاده از شرايط به كمك اپوزيسيون بيايند.

* رابطه ما با جريانات مختلف در ونزوئلا چگونه است؟ آن چيزي كه به نظر مي‌رسد، اين است كه قبلا رابطه‌مان را به چاوز محدود كرده بوديم. بعد از چاوز هم محدود به مادورو شد. آيا ما با مخالفان او گفت‌وگو داريم. آنها ما را مي‌شناسند و نظرات ما را مي‌دانند يا خير؟

** اينكه ما با همه كشورهاي دنيا، با همه جريان‌هاي آنها ارتباط داشته باشيم، ايده‌آل است. اگر اين نوع روابط را فقط از وزارت امور خارجه بخواهيم، اين خواسته معقولي نيست. احزاب ما بايد با آنها ارتباط داشته باشند. سازمان‌هاي هنري و فرهنگي ما بايد با آنها اين ارتباطات را داشته باشند. سازمان‌هاي اقتصادي ما، به خصوص بنگاه‌هاي اقتصادي ما بايد اين رابطه را داشته باشند تا اين رابطه به افراد برنگردد. شما وقتي كه چند هزار تراكتور و چند هزار خودرو صادر مي‌كنيد تا سال‌ها بايد قطعات آنها را بفرستيد. وقتي كه ما با فرانسه ارتباطات را كاهش داديم، رابطه اقتصادي قطع نشد زيرا ما قطعات پژو را نياز داشتيم. داستان در ونزوئلا نيز همينگونه است. ونزوئلا اكنون به قطعات سمند و تراكتور ما نياز دارد. اينگونه روابط بايد در همه موارد گسترش پيدا كند تا با آمدن و رفتن افراد تاثيري عميق نداشته باشد. در خصوص اينكه ما در كشورهاي امريكاي لاتين با چه گروه‌هايي در ارتباط هستيم، زماني كه من در ونزوئلا بودم، شعار من، كشور دوست و دولت برادر بود. با مخالفان مرتبا در ارتباط بوديم. به سفارت مي‌آمدند و با من ارتباط داشتند. مي‌گفتم كه من پنهان نمي‌كنم كه بهترين رابطه را با دولت آقاي چاوز داريم. رابطه ما با ونزوئلا به قبل از چاوز بازمي‌گردد و بعد از چاوز هم رابطه خواهيم داشت. به آنها گفتم ممكن است كه دولتي بر سركار بيايد كه مانند دولت چاوز آنقدر با ما صميمي نباشد ولي رابطه را خواهيم داشت. زماني كه من بودم سعي كرديم با همه احزاب ارتباط داشته باشيم، حتي با آقاي كاپريلس. او همسايه ما بود و منزلش طبقه بالاي ما قرار داشت. ما با همديگر ارتباط داشتيم. مواضع بنده را مي‌دانست و من هم مواضع ايشان را مي‌دانستم.

* با آقاي لئوپولدو لوپز چطور؟‌

** آقاي لئوپولدو لوپز شهردار چاكائو بودند كه يكي از ساختمان‌هاي سفارت در آنجا قرار داشت اما انجمن همسايگان اجازه استفاده از آن را به عنوان سفارت نمي‌داد و حتي كنسولگري امريكا را مجبور كرده بودند تا از اين محل بروند. لئوپولدو لوپز چند بار تلاش كرد تا انجمن همسايگان را راضي كند و به آنها مي‌گفت حجم مراجعات سفارت ايران با كنسولگري امريكا قابل قياس نيست. با ايشان نيز ارتباط خوبي داشتيم حتي ايشان يك مجسمه چوبي به عنوان هديه برايم فرستاد. اين ارتباطات با اطلاع دولت ونزوئلا بود. در انتخابات رياست‌جمهوري ونزوئلا در سال ٢٠٠٥ كانديداي اصلي مخالفان چاوز چند بار در سخنراني‌هايش به متحدين چاوز از جمله ايران حمله كرد. از طريق واسطه‌اي با او ارتباط برقرار كرده و گفتم دو كشور حدود يكصد سال با هم رابطه دارند و ما هميشه رابطه خوبي با هم داشته‌ايم و در آينده هم همين گونه خواهد بود اگرچه امروز رابطه با دولت فعلي از دوستانه به برادرانه تبديل شده است. من انتظار ندارم شما در رقابت‌هاي انتخاباتي خود عليه كشور من صحبت كنيد زيرا اينكار منجر به عكس‌العمل سفارت خواهد شد، موضوعي كه علاقه‌اي بدان نداشته و نمي‌خواهيم در امور داخلي كشورها ورود كنيم. ايشان نماينده‌اي را فرستادند و تاكيد كردند كه منظور بدي بر عليه ايران نداشته و همين موجب شد تا او ديگر عليه ايران موضع نگيرد.

نكته مهمي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه رابطه ما با كشورهاي امريكاي لاتين در مواردي نهادينه شده است. با اين حال، بايد بيشتر رفت و آمد داشته باشيم. اين رفت و آمدها در بعد اقتصادي معني پيدا مي‌كند. اگر زيرساخت‌ها آماده بشود، اگر ما بتوانيم مشكلات بانكي را با روش‌هاي ابتكاري حل كرده و بتوانيم براي اخذ پروژه ضمانتنامه بدهيم، مي‌توانيم در آنجا پروژه بگيريم. اگر بتوانيم LC باز كنيم، ما آنجا مي‌توانيم جنس بفروشيم. اگر اين كارها انجام نشود، اين رابطه فقط در حد دولتي و مذاكرات دولتي خواهد ماند. بعد از برجام كمي دريچه‌ها باز شده است هرچند قدرت‌هاي بزرگ و به طور مشخص امريكا بدعهدي مي‌كنند و به زبان يك چيز مي‌گويد و در عمل كار ديگري مي‌كنند. مثلا گفتند كه ما تحريم‌ها را برمي‌داريم ولي بلافاصله بعد از برجام گفتند هر كسي به ايران برود، براي آمدن به امريكا ويزا مي‌خواهد. اين خودش يك تهديد بالقوه مسافران به ايران است. اين در عمل مي‌گويد كه كاري انجام ندهيد. با اين حال، شاهد هستيم بانك‌ها اندكي در حال همكاري با ما هستند. از اين فرصت بايد استفاده كنيم كه بتوانيم قراردادهاي دوجانبه داشته باشيم. سياستي را تعريف كنيم كه در بازي آنها نرويم.

* گفتيد كه در دوره شما صحبت‌هايي با جريان‌هاي مخالف دولت صورت مي‌گرفته است. در حال حاضر جريان‌هاي عمده اپوزيسيون در ونزوئلا كدامند؟ ما با آنها همان ارتباط اندك قبلي را داريم؟

** در ونزوئلا برخي از جريان‌هاي اپوزيسيون بسيار تند هستند و به اسراييل و امريكا وابسته هستند. جريان‌هاي اپوزيسيون ميانه هم داريم. حتي اپوزيسيوني داريم كه طرفدار چاوز هستند و با مادورو مخالفند؛ اصلاً هم طرفدار امريكا نيستند بلكه مخالف بعضي از سياست‌هاي دولت كنوني هستند. با اين حال، يك جرياني در ونزوئلا وجود دارد كه اين دولت را به عنوان ميراث چاوز قبول دارد و از آن حمايت مي‌كند. با وجود اينكه وضعيت اقتصادي خيلي خوبي در ونزوئلا وجود ندارد، هنوز تعداد زيادي از مردم ونزوئلا از دولت حمايت مي‌كنند. برخي پيوندهاي ايجاد شده در قبل همچنان فعال هستند.

* تا چه اندازه مرگ چاوز موجب قدرت گرفتن بيشتر جريان‌هاي مخالف كنوني و تضعيف ونزوئلا شد؟

** چاوز يك شخصيت كاريزماتيك بود. مخالفان بارها تلاش كردند تا او را از طريق انتخابات از قدرت پايين بكشند اما وقتي موفق نشدند، سعي كردند تا چاوز را ترور كنند. برخي‌ها هم گفتند كه ما چاوزيسم بدون چاوز مي‌خواهيم. چاوز از قدرت رهبري بسياري برخوردار بود و مي‌توانست خيلي از مسائل را حل كند و به خاطر همين نيز بود كه بنا به اعتقاد افراد زيادي در ونزوئلا نهايتا چاوز را كشتند. پس از چاوز كار براي مخالفان او هم راحت‌تر شده است چون جانشين او كاريزماي چاوز را ندارد. البته مادورو بدشانسي‌هاي ديگري هم مانند كاهش قيمت نفت و خشكسالي بي‌سابقه آورده است. اگر چاوز بود، قطعا قدرت اداره كردن او خيلي بهتر از رييس‌جمهور فعلي بود. اين موضوعي است كه خود مادورو هم بدان معترف است.

* در سال ٨٨ صحبت‌هايي در مورد ايجاد نقشه راه همكاري ١٠ ساله به ميان آمد ولي پس از آن همه سر و صدا چيزي را شاهد نبوده‌ايم و به نظر مي‌رسد آن نقشه راه به سرانجام نرسيد. دليل اين ناكامي چيست؟

** ما گاهي اوقات حرف‌هاي بزرگ مي‌زنيم. اين بزرگ حرف زدن هم ربطي به اين دولت و آن دولت ندارد. ما بايد از چيزهايي صحبت كنيم كه بتوانيم آن را عملي كنيم. تا به امروز كارهايي را در امريكاي لاتين انجام داده‌ايم كه بسيار بزرگ بوده‌اند. ما صدور خدمات فني و مهندسي داشتيم. ما صادرات كالا داشتيم. ما بايد همان راه را مي‌رفتيم و ادامه مي‌داديم. نقشه ١٠ ساله هم قسمتي از آن انجام شد و قسمتي ديگر از آن هم نه. دولت‌ها تغيير كردند و همين موجب شد تا آن نقشه راه تحت‌الشعاع قرار بگيرد و روي زمين بماند.

* غير از امريكا كه با كشورهاي امريكاي لاتين رابطه سنتي دارد، رابطه كشورهاي امريكاي لاتين با چيني‌ها، عربستان و تركيه چگونه است؟

** چين مثل همه دنيا، امريكاي لاتين را هم فتح كرده است. حضور چيني‌ها سال به سال گسترش پيدا مي‌كند. حضور ترك‌ها در آنجا خيلي گسترش پيدا كرده و آنها ميلياردها دلار به آنجا صادرات انجام مي‌دهند. ما بيش از آنكه رابطه داشتيم، تبليغات شد. اكنون ما با امريكاي لاتين ديگر رابطه اقتصادي چنداني نداريم. با عربستان رابطه سنتي داشته‌اند. البته سعودي‌ها هميشه با اهرم مالي و قول و قرار اعطاي وام و سرمايه‌گذاري سعي مي‌كنند تا نفوذ خود را گسترش دهند.

* موفق هم شده‌اند؟

** عربستان خرج مي‌كند. در اكثر كشورها سفارتخانه دارد و آنها با يكديگر رابطه دارند. با اين حال، رابطه‌شان با يكديگر استراتژيك نيست. نكته‌اي را كه بايد به آن توجه كرد، اين است كه كشورهاي امريكاي لاتين از روابط گسترده‌اي با كشورهاي مختلف دنيا برخوردار هستند و در مسائل روز دنيا فعالند، مثلا خيلي از كشورهاي امريكاي لاتين قتل عام ارامنه توسط دولت عثماني را به رسميت شناخته و محكوم كرده‌اند كه اين مساله باعث عصبانيت دولت تركيه هم شد. همه اينها با اسراييل رابطه داشته‌اند. حتي كشورهاي چپ آنجا كه با امريكا مشكل دارند، با اسراييل مشكلي جدي نداشتند. البته هم‌اينك بسياري از اين كشورها ضداسراييلي شده‌اند و درصد طرفداري از فلسطين در امريكاي لاتين با وجود حضور بسيار زياد يهوديان، بالاست.

* به مشكلات نفتي ونزوئلا اشاره كرديد. آيا آنها هم‌اكنون براي خروج از آن مشكلات از طرح فريز حمايت مي‌كنند؟

** بله.

* و اين مورد موافقت ايران نيست.

** ايران قبول نمي‌كند و مي‌گويد من سهميه خود را كه به دليل تحريم‌ها عملياتي نشده بود، مي‌خواهم و پس از آن با طرح فريز موافق خواهم بود. حق هم با ايران است. نكته‌اي را بايد اشاره كنم و آن، اين است كه ونزوئلا در ارتباط با نفت دو بار نقش‌آفريني مهمي كرده است. يك بار در زمان تشكيل اوپك، ونزوئلا همراه با ايران جزو بنيانگذاران اوپك شد. ديگري هم در زمان دولت آقاي خاتمي رخ داد و آن زماني بود كه قيمت نفت به شش، هفت دلار رسيد. در همان مقاطع، چاوز هم بر سركار آمد. بسياري در آن زمان فكر مي‌كردند چاوز با اين كاهش بسيار قيمت نفت نمي‌تواند كشور را اداره كند. در آن زمان هم اعضاي اوپك با يكديگر اختلافات شديدي داشتند. چاوز به همه كشورهاي اوپك شخصاً سفر كرد. از همه كشورها دعوت كرد و اجلاس سران اوپك را براي دومين بار در طول تاريخ در ونزوئلا تشكيل داد. سران اوپك نخستين بار در زمان تاسيس آن نشست سران را تشكيل دادند. دومين نشست سران در ونزوئلا تشكيل شد و وحدتي را ميان اعضا ايجاد كرد كه نتيجه آن افزايش قيمت نفت شد. ونزوئلا هم‌اكنون به دنبال اين است تا بتواند قيمت نفت را بالا ببرد. قبل از سفر آقاي ظريف هم وزير نفت ونزوئلا به همراه وزير امور خارجه‌شان به ايران بود تا طرفين در ارتباط با نفت با يكديگر صحبت كنند. هدف اصلي ونزوئلا در شرايط كنوني هم تغيير قيمت نفت و افزايش آن است.

* آيا فكر مي‌كنيد كه موفق بشوند؟

** اگر تلاش، دسته‌جمعي باشد، همه به موفقيت خواهند رسيد.

* گويا جديدا دولت ونزوئلا پيغامي را به امريكايي‌ها داده است و به نظر مي‌رسد كه مادورو مي‌خواهد رابطه‌اش را با امريكا بهبود ببخشد تا از اين طريق، امريكا هم فشارش را روي جريانات اپوزيسيون كمتر كند. آيا مادورو در دستيابي به اين هدف موفق خواهند شد؟

** ونزوئلا بارها گفته كه حاضر است به واشنگتن سفير اعزام كند. آنها حتي اين كار را هم كرده‌اند ولي امريكايي‌ها نپذيرفتند. ونزوئلا از تنش‌زدايي بدش نمي‌آيد و واقعا مي‌خواهد كه رابطه‌اي بهتر و برابر با امريكا داشته باشد ولي امريكا اين مساله را نمي‌خواهد و به توطئه عليه دولت ونزوئلا ادامه مي‌دهد. در امريكاي لاتين ضرب‌المثلي بسيار رايج بوده و اخيرا آقاي مورالس، رييس‌جمهور بوليوي هم آن را تكرار كرد. اين ضرب‌المثل مي‌گويد: امريكا تنها كشوري است كه در آن كودتا نمي‌شود، زيرا در امريكا سفارت امريكا وجود ندارد. اين موضوع اشاره به اين مطلب است كه سفارت امريكا مركز توطئه است.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=52869

ش.د9504438

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات