(روزنامه اعتماد – 1396/08/02 – شماره 3937 – صفحه 6)
بهزاد نبوي در تحليل آرايش نيروهاي سياسي امروز كشور گفت: به دليل عدم وجود احزاب سابقهدار و قدرتمند، فعاليتها قالب جبههاي دارد. يعني فرضا در امريكا دو حزب جمهوريخواه و دموكرات داريدو آرايش قوا نيز به همين صورت است. در اين حال حزب مركز قدرت قرار ميگيرد. در كشورهاي ديگر هم وضعيت به همين صورت است.
اين فعال سياسي اصلاحطلب تصريح كرد: متاسفانه در كشور ما چنين قالبي وجود ندارد. ما احزاب قدرتمند و با سابقه طولاني نداريم. مهمترين احزاب اصلاحطلب امروز حزب كارگزاران است كه حدود ٢٠ سال سابقه دارد. اين حزب نيز تا دو سال پيش بيشتر به يك محفل شباهت داشت.
وي افزود: آنها جمعي از كارگزاران نظام بودند كه دور هم جمع شده بودند و البته بعد هم بركنار شدند. حالت حزبي به مفهومي كه ميدانيم، نداشت. يكي دو سال است كه شروع به سازماندهي در استانهاي مختلف كردهاند. بنابراين وقتي قديميترين حزب ما چنين باشد، تكليف بقيه روشن است. او با اشاره به اينكه حزب موتلفه اسلامي كه يك حزب قديمي اصولگرا است هم بيش از اينكه شكل حزبي داشته باشد، شبيه محفل بود، اظهار كرد: ٢٠ سالي است كه حالت حزبي پيدا كرده و قبلا اينطور نبود. اصلا نامشان هم هياتهاي موتلفه اسلامي بود. در كشور ما حزب نيرومندي كه بتواند مبناي شكلگيري قواي سياسي باشد هنوز به وجود نيامده است.
اين فعال سياسي اصلاحطلب به سابقه احزاب كشور اشاره كرده و گفت: حزب جمهوري اسلامي حتي دو تا سه ميليون متقاضي عضويت داشت ولي خيلي زود فروكش كرد و بعد از چهار، پنج سال اعلام انحلال توسط رهبران شد. لذا آرايش قوا عمدتا در جبههها سامان پيدا كرده و معني ميدهند. مثلا در جبهه اصلاحات حداقل ٢٥ حزب داريد كه در شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان عضو هستند.
بهزاد نبوي همچنين تصريح كرد: ابتداي انقلاب يك جريان ليبرال تعريف ميكرديم و يك جريان خط امامي. ما خود را خط امامي ميدانستيم. طرف ديگر را كه مقابل ما هم نبودند اما با ما هم نبودند، ليبرال ميناميديم. جريان ليبرال در برگيرنده جبهه ملي آن زمان و نهضت آزادي و هواداران آقاي بنيصدر بودند. آقاي بنيصدر در بدو امر جزو جريانهاي خط امامي بود اما به تدريج بعد از رياستجمهوري تغييراتي كرد و به جبهه ملي و نهضت آزادي نزديك شد.
اين فعال سياسي اصلاحطلب با تاكيد بر اينكه خطاماميها خود را نزديك به ديدگاههاي امام ميدانستند و مجموعه مقابلشان را دور ميديدند، اظهار كرد: خيلي هم اين تقسيمبندي دور از واقعيت نبود.
وي همچنين اظهار كرد: بعد از رفتن آقاي بنيصدر كه سرآغاز تحولي در كشور بود، تقريبا جبهه ملي از صحنه سياسي كشور خارج شد. كسي را هم خيلي دستگير نكرده بودند اما با توجه به اقدامي كه بنيصدر انجام داده بود، جبهه ملي و تا حدودي نهضت آزادي منفعل شدند. نه جبهه ملي اعتقاد داشت كه هواپيما بيايد و از كشور فرار كنند؛ نه نهضت آزادي اينگونه بود اما بالاخره نزديك به آقاي بنيصدر بودند.
او ادامه داد: شروع چپ و راست از سازمان مجاهدين بود. به تدريج در حزب جمهوري اسلامي هم اين جناحبندي به وجود آمد. آقاي مهندس موسوي و دوستانشان جناح چپ را تشكيل دادند و آقاي مرحوم عسگراولادي جناح راست را تشكيل دادند كه عمدتا از موتلفه بودند.
بهزاد نبوي با بيان اينكه آرايش قواي راست و چپ تا پايان دولت مهندس موسوي ادامه داشت، گفت: با روي كار آمدن دولت هاشمي تغييرات جزئي در آرايش قوا به وجود آمد. در جناح راست دو دسته پيدا شد، راستهاي سنتي و راستهاي مدرن بودند. مدرنها معتقد به اقتصاد آزاد و اقتصاد بازار بودند اما معيارهاي جديد داشتند. سنتيها همچنين اعتقادي داشتند اما نه با معيارهاي جديد. سنتيها بانك، بيمه و ماليات را خلاف شرع ميدانستند. ميگفتند طبق احكام اوليه اسلامي فقط بايد خمس و زكات بگيريم. ماليات ممنوع است و اگر هم الان تاييد ميكنيم بر اساس احكام ثانويه است كه به نوعي شرايط اضطرار اشاره دارد. وي با بيان اينكه همانگونه كه راستها به دو دسته تقسيم ميشدند، چپها نيز در دو دسته طبقهبندي شدند، اظهار كرد: اين آرايش تا دوره اصلاحات ادامه داشت.
بعد از پيروزي آقاي خاتمي در انتخابات دوم خرداد به تدريج آرايش جديد در كشور شكل گرفت كه تحت عنوان اصلاحطلبي و اصولگرايي بود. در همان دوره هم هر دو جريان حالت جبههاي داشت. مجموعه نيروهايي داراي وجه اشتراك بودند. اين فعال سياسي اصلاحطلب ادامه داد: اصلاحطلبان دربردارنده چپهاي قديمي، بخشي از آنهايي كه گرايش راست مدرن داشتند و بخشي از آنهايي كه گرايش چپ جديد داشتند، بودند. اينها در كنار هم قرار گرفتند و به حمايت از اصلاحاتي كه آقاي خاتمي گفته بود، همت گماشتند. طيف مقابل راستهاي سنتي، بخشهايي از راست مدرن و بخشهايي از چپ جديد بود. آن زمان وقتي فعاليت انتخاباتي ميشد اسمي از اصلاحطلبي در كار نبود.
بهزاد نبوي با بيان اينكه شايد شخص آقاي خاتمي هم اين طيف را اصلاحطلب نامگذاري نكرد، اظهار كرد: جبههاي از همه نيروهايي بودند كه معتقد به تغيير وضع موجود به وضع مطلوب بودند كه در چارچوب قانون اساسي و نظام حركت ميكردند. اين جماعت هم در هدف و هم در روش اصلاحطلب بودند. مسالمتآميز، تدريجي و مردمي ميخواستند وضع موجود را به وضع مطلوب تبديل كنند. اين دو طيفبندي تا بعد از انتخابات ٨٨ وجود داشت. بعد از اين انتخابات به تدريج آرايش قواي اصلاحطلب و اصولگرا دستخوش تغييراتي شد. اين عضو سابق سازمان مجاهدين با بيان اينكه عدهاي را متهم به ساكتين فتنه يا خواص بيبصيرت كردند، گفت: اينها قطعا ناظر به اصلاحطلبان نبود چون آنها اصلاحطلبان را خود فتنه ميدانستند نه ساكت فتنه. در مورد كساني كه ساكتين فتنه يا خواص بيبصيرت ميناميدند عمدتا منظورشان اصولگراهايي بود كه در ماجراي رخدادهاي سال ٨٨ دركنارشان قرار نگرفته بودند.
او ادامه داد: تعداد محدودي از روحانيون شناخته شده در كنار جريان تندرو كه عليه اصلاحطلبان كار ميكرد، قرار گرفتند. البته در بين اصلاحطلبان جنبش سبزي به وجود آمد كه در آن همه جور جنسي پيدا ميشد. اصلاحطلباني كه اصل نظام و انقلاب را قبول داشتند و معتقد به تغييرات تدريجي و مسالمتآميز بودند بخشي از جنبش سبز بودند. عدهاي بودند كه كل اصل نظام و انقلاب را قبول نداشتند و فكر ميكردند از اين امامزاده معجزه نخواهد شد. به تدريج ميبينيم كه بحث جنبش سبز به جنبش اصلاحي مردم ايران بازگشت. در خارج از كشور هم كساني كه ارتباطي با جمهوري اسلامي نداشتند آن زمان دستبند سبز ميبستند.
وي با بيان اينكه در بين اصولگراها ماجراي ٨٨ تحول مهمتري ايجاد كرد، گفت: در سال ٩٢ آقاي روحاني كانديداي رياستجمهوري شد و او تا چند وقت قبل عضو جامعه روحانيت مبارز بود. يعني جزو چپهاي جامعه روحانيت نبود. آقاي عارف هم كانديدا شد اما در نهايت تا آنجايي كه خبردار شدم اصلاحطلبان به اين نتيجه رسيدند از آقاي روحاني حمايت كنند. بهزاد نبوي گفت: اين مساله سرآغاز شكلگيري آرايش جديدي شد كه نامش را اعتدال در مقابل تندروي گذاشتند. چنين اتفاقي افتاد و آقاي روحاني رييسجمهور شد در حالي كه هم اصلاحطلبان و هم بخشي از اصولگرايان از او حمايت كردند.
وي افزود: در انتخابات مجلس ٩٤ ليستهايي ديديم كه در آن اصلاحطلب و مستقل و اصولگراي معتدل كنار هم بودند. تا امروز اين طيفبندي وجود دارد. البته الان هم اصلاحطلبان وجود دارند و هم اصولگرايان عاقل و معتدل وجود دارند و هنوز اين مرزها كامل از بين نرفته است. اين آخرين آرايش قوايي است كه در كشور وجود دارد. هماهنگياي بين دو فراكسيون ولايي و اميد در مجلس ميتوان ديد. همچنين بخشي از تندروها در برگيرنده راستهاي سنتي قديم هستند. بعد از سازماندهي خود، بايد با اصولگرايان ميانهرو تعامل داشته باشند. حتي اين تعامل را به يك جبهه اعتدالي بزرگ تبديل كنند. اگر بتوانند اين كار را كنند موقعيت سياسي تضمين شدهتري خواهند داشت.
وي اقدامي كه بايد انجام داد را تعامل با تندروها دانست و گفت: نبايد با تندروها نيز وارد جنگ شد. جامعه امروز طاقت آن جنگ و جدلها را ندارد. بايد بدون اينكه از حرف خود بگذريم با يكديگر تعامل كنيم. بايد ياد بگيريم مثلا ترامپ بدترين حملات را به حزب دموكرات كرده است. البته دموكراسي در كشور آنها جا افتاده است اما ما نيز بايد سعي كنيم كه همديگر را به رسميت بشناسيم. قبول كنيم كه آنها يك طيف هستند و آنها نيز ما را به عنوان يك طيف سياسي بپذيرند. هيچ كدام طرف مقابل را جاسوس و نوكر اجنبي نخوانيم.
به گفته او در شرايط موجود كه كشور گرفتاريهاي خارجي بسياري دارد، درگيري و تنش داخلي به مردم و كشور لطمه ميزند. روحاني اگر مشكل تنشهاي داخلي را نداشت شايد استفاده بهتري از نتايج برجام ميكرد. نتيجه برجام جذب سرمايه خارجي است. اكنون بايد سيل سرمايه به كشور ميآمد اما به خاطر همين درگيري و تنشهاي داخلي نيامده است. متاسفانه برخي حاضر هستند كه شرايط كشور بحراني باشد اما طرف مقابل قادر به پياده كردن سياستهايش نباشد.
اين فعال سياسي اصلاحطلب با بيان اينكه ائتلافي بين اصلاحطلبان و روحاني انجام نشده است كه اكنون از رييسجمهور توقعي داشته باشيم، گفت: اصلاحطلبان اجر حمايت از روحاني را با انتقاد از كابينه ضايع نكنند.
نبوي در ادامه نشست آرايش جديد نيروهاي سياسي كشور و نقش اصلاحطلبان اظهار داشت: در سال٩٢، ٩٤و ٩٦ اصلاحطلبان هيچ شرطي براي حمايت از روحاني نگذاشتند و حمايت از روحاني تصميم اصلاحطلبان بود زيرا به اين نتيجه رسيده بودند انتخاب روحاني در جهت منافع كشور است. اصلاحطلبان نه براي سهميه در كابينه و نه براي مزايا و امكانات از روحاني حمايت كردند. برخي اصلاحطلبان منت ميگذارند كه ما به روحاني راي داديم. اگر به روحاني راي نميداديد به چه كسي راي ميداديد؟ اگر اكنون خاتمي رييسجمهور بود، رفع حصر دست او بود؟ روحاني گفت اگر راي بالاتري بياورد با قدرت بيشتري براي رفع حصر اقدام ميكند. اين حرف روحاني بود اگر هم روحاني موفق شود مشكلات اقتصادي را حل كند در مورد رفع حصر هم ميتواند قدرتمندتر عمل كند.
نبوي با انتقاد از موضعگيري برخي اصلاحطلبان نسبت به چينش كابينه دولت روحاني تصريح كرد: شما داريد به مردم گرا ميدهيد كه سال ١٤٠٠ پاي صندوق نيايند زيرا سرشان كلاه ميرود اما مردم از سال ٩٢ ياد گرفتند در هر شرايطي پاي صندوق بروند. ميدانند اگر قهر كنند شوراي دوم شهر تهران تشكيل ميشود. با اين حرفها اصلاحطلبان به مردم ميگويند كه در انتخابات بعدي شركت نكنيد. اين حرفها موجب مايوس شدن مردم ميشود. من به اين دليل به روحاني راي دادم تا كساني كه وضع كشور را خراب كردند دوباره انتخاب نشوند.
وي تاكيد كرد: در چند انتخابات گذشته هيچ ائتلافي بين خاتمي و روحاني شكل نگرفت و هيچ شروطي گذاشته نشد كه اكنون دنبال تحقق آن شروط باشيم.
اين فعال سياسي اصلاحطلب همچنين خطاب به اصلاحطلبان گفت: توصيه من اين است كه اصلاحطلبان سازمان خود را تقويت كنند. احزاب اصلاحطلب روز به روز خود را به لحاظ تشكيلاتي تقويت كنند و به احزاب واقعي تبديل شوند. از سويي تشكيلات اصلاحات از جمله شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات هم بايد تقويت شود و احزاب داخل اين تشكلها هم تقويت شود. شنيدهام شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان ميخواهند كنگره سراسري برگزار كنند كه اين روند بايد ادامه يابد. بايد به جايي برسيم كه تشكلهاي نيرومند جاي اشخاص حقيقي را بگيرند. الان كدام يك از تشكلهاي اصلاحطلب ميتواند تاثيري كه «تكرار ميكنم» خاتمي را داشت، داشته باشد. نبوي ادامه داد: اصلاحطلبان همچنين بايد با جناحهاي معتدل و ميانهرو اصولگرا و مستقل تعامل بيشتري داشته باشند و تلاش كنند يك جبهه ائتلافي با آنها شكل دهند. در انتخابات گذشته رييسي با كار تشكيلاتي راي خوبي به دست آورده بود بنابراين كار تشكيلاتي اهميت زيادي دارد كه بايد به اين موضوع توجه شود. اين نماينده پيشين مجلس شوراي اسلامي خاطرنشان كرد: اصلاحطلبان اكنون مردم را دارند اما نبايد فكر كنند كه مردم به آنها چك سفيد امضا دادهاند.
شايد طرف مقابل به اندازه اصلاحات در افكار عمومي نفوذ نداشته باشد اما آنها ابزارهاي قدرتمندي براي كسب راي دارند. اگر اين جبهه ائتلافي شكل بگيرد، موقعيت همه اين طيفها بيشتر تضمين ميشود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=89839
ش.د9603063