قطر تقریبا از سال 1871 تا 1915 به نوعی تحت سلطه و نظارت عثمانیها بود، علت آن هم این بود که نزاعهای قومی و قبیلهای که در این منطقه رخ میداد، امیر قطر از عثمانی یا ایران میخواست که در ازای مالیات، قطر را در حاکمیت خود داشته باشند. از 1916 تا 1971 هم قطر تحت قیمومیت انگلیسیها بوده است. سال 1821 برای منطقه خلیج فارس سال بسیار مهمی است. در این سال کشتیهای کمپانی هند شرقی وارد شد تا امنیت تجاری ناوهای انگلیسی را که با ایران و عراق تجارت میکردند را برقرار کنند. منطقه آباد جنوب خلیج فارس، منطقه بحرین بود و غیر از منطقه بحرین بزرگ که جاهایی برای سکونت داشت، منطقه دیگر سواحل عربی خلیج فارس ارزش چندانی نداشت و به منطقه قرسنه شهرت داشت.
تا 1821 ایران حاکم بلامنازع خلیج فارس بود و تایید کرده بودند که در صورت ورود هر نوع کشتی جنگی غیر از انگلیس باید از ایران اجازه گرفته شود. در سال 1916 قطر تحت سرپرستی انگلستان قرار گرفت. اولین چاه نفت هم در سال 1939 در قطر کشف شد، ولی همزمان با جنگ جهانی دوم بود، اقدامی صورت نگرفت. بعد از جنگ جهانی دوم نیز انگلیس علاقمندی چندانی نداشت که در خلیج فارس بماند، زیرا احساس میکرد که دیگر این منطقه سودآور نیست. لذا سال 1968 اعلام کرد که قصدترک خلیج فارس برود و پیش از رفتن امارات متحده عربی را تشکیل داد و قطر و بحرین حاضر نشدند که به این کشور واحد بپیوندند و خلیفه بن حمد آل ثانی قدرت را به دست گرفت. در واقع قطر جامعه کوچک سنتی محافظه کاری بود و تا سال 1995 تقریبا نقش چندانی در سیاست خارجی نداشت و در جهان به عنوان یک کشور در حوزه سیاست خارجی مطرح نبود.
جمعیت 400000 نفری اصلی قطر که عموما وهابی و حنبلی هستند تا حدودی از دولت رضایت دارند و با زور و زر و تزویر تطمیع شده و نارضایتی چندانی در قطر مشاهده نمیشود و اگر هم نارضایتی است، مربوط به مهاجرین است. مهاجرینی که تقریبا حق و حقوق آنها ضایع میشود و حقوق بشر و حقوق کارگر به هیچ وجه در مورد آنها رعایت نمیشود. نظام قطر، نظامی شیخی و امیری است که تمام اقدامات بر اساس فرمان امیر انجام میشود. اگر چه شورای وزیران و وزیر و مجلس مشورتی میتوانند قوانینی را در حد محدود وضع کنند، اما تقریبا سیستم حکومتی به گونهای است که تمامی فرامین را امیر صادر میکند و دستورات از سوی امیر صادر میشود و کشور در اختیار یک خانواده است، یعنی خانواده آل ثانی مانند هیئت مدیره یک شرکت، این کشور اداره میشود.
اولین حضور قطر در صحنه سیاست خارجی در سال 1991 در جریان جنگ خلیج فارس اتفاق افتاد که قطر نقش بسیار بارزی ایفا کرد و اجازه داد که در حمله به عراق از خاک این کشور استفاده شود. در سال 2003 نقش بارزتری به خود گرفت که در اشغال عراق نقش مهمتری ایفا کرد. شیخ حمد سیاست باز و غرب گرایانهای را در پیش گرفت و به دنبال مدرن کردن جامعه سنتی قطر بود. شیخ حمد اقدامات گستردهای را انجام داد . در سال 2003 قانون اساسی را تصویب کرد که در آن پیش بینی شده بود یک پارلمان سی تا 45 نفره تاسیس شود.
امیر قبلی قطر اشتباهات بسیار فاحشی در بهار عربی کرد و حمایتهای بسیار گستردهای از گروههای تروریستی، القاعده و… داشت و در سرنگونی قذافی نقش خیلی بارزی داشت. پیروزی بر قذافی امیر قطر را مغرور کرد و باعث شد نقش بیشتری را در حوادث منطقه به عهده بگیرد و نقش منفی گستردهای را در سوریه بازی کرد و کمکهای مالی بزرگی به اخوان المسلمین و آقای مرسی کرد و در سال 2014 بحرانی در بین کشورهای عربی به وجود آمد و کشورهای عربی سفرای خود را از قطر فرا خواندند و پیش بینی میشد که شورای همکاری خلیج فارس فروپاشیده شود. قطر به بخشهای مختلفی از جمله اخوانالمسلمین تندرو کمک مالی میکند و گروههای دیگر. این تناقضات در سیاست قطر دیده میشود.
در سال 2014 سیاست خارجی قطر متعادلتر شد و احساس میشد که با ایران هم رابطه بهتری خواهد داشت اما متاسفانه در سال 2015 عربستان توانست با این بهانه که ایران قصد تصرف بحرین و یمن را دارد و کشوری توسعه طلب است، دوباره کشورهای عربی را به وحشت انداخت و مجددا آنها را دور هم جمع کرد و اتحاد نامیمونی ایجاد شد. از جمله قطر جز این اتحاد شد و به اتحاد عربستان در حمله به یمن پیوست و مشارکت بسیار فعالی در عملیاتی که علیه مردم یمن انجام میشد داشت و هم در بمبارانها و تامین هزینه و مزدور برای عربستان نقش داشت. همچنین همزمان در سوریه و در بحث گفتگوی طالبان با دولت افغانستان نقش بارزی ایفا میکند که تا کنون نقش منفی آن بسیار بارزتر بوده است و انتقادات شدیدی همچنان بر این کشور کوچک وارد است که با پولهای بادآورده به هر جهتی که پولها میرود، بحرانی را ایجاد میکند.
در واقع قطر به دلیل سیاستهای متضاد و متناقض و عجیب و غریب در سیاست خارجی مورد انتقاد شدید متحدین آمریکایی، اروپایی و انگلیسی خود و به خصوص اسرائیل واقع شد. (اسرائیل به این دلیل که قطر را متهم میکرد که به فلسطینیها و حماس پول و اسلحه میدهد.) در یکی دو سال اخیر از زمان قدرت گرفتن تمیم، تا حدود زیادی مطابق خواستههای عربستان و هم پیمانان غربی خود پیروی میکند و سعی میکند از گروه هایی که غربیها نمیخواهند حمایت کند، مقداری فاصله بگیرد.
قطر با برخوردهای متناقضی از یک طرف حمایت از اخوان المسلمین، از طرف دیگر حمایت از طالبان یا حداقل بخشی از طالبان و القاعده باعث شده است. حتی بعضی معتقدند که قطر بهتروریستها باج داده است که در آن جا عملیاتتروریستی انجام نشود. زیرا تقریبا تنها کشور عربی است که در آن عملیاتتروریستی انجام نشده است. ایران در دوحه سفارت دارد و متقابلاً قطر در تهران یک سفارت دارد. پس از حمله به سفارت و کنسولگری عربستان سعودی در ایران روابط بین ایران و قطر نیز به سردی گراییده است، چرا که قطر به عنوان یکی از کشورهای عربی به حمایت از عربستان سطح روابط خود را با ایران کاهش داده است.
در سال ۲۰۱۰ در نشست میان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و نخست وزیر قطر، حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی، در دوحه، حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی اعلام کرد که اگر ایران تلاشهای رسیدن به سلاح هستهای را ادامه دهد، این یک رقابت ناسالم در منطقه خواهد بود. او همچنین برقراری مذاکرات مستقیم میان آمریکا و ایران را خواستار شد.امیر قطر شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی و بشار اسد رئیس جمهور سوریه حمایت خود از تلاشهایی به رهبریترکیه برای حل دیپلماتیک موضوع اتمی ایران اعلام کردند. مقاماتترک پیشنهاد کردند که گفتگوهای مستقیمی بین سعید جلیلی مذاکره کننده اتمی ایران و رئیس دیپلماسی اروپا کاترین اشتون ایجاد شود. ایران و قطر از دیر باز از نظر دینی و همجواری، روابط بسیار دوستانهای داشتهاند. روابط بازرگانی بین ایران و قطر و مسافرتهای مردم دو کشور همیشه برقرار بوده است.
به همین دلیل ایران همیشه تلاش داشته است که روابط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را با قطر گسترش دهد. روابط ایران و قطر از زمان استقلال قطر در سال ۱۹۷۱ دوستانه و بر پایه احترام برابر بوده است. ایران که خواهان تفاهم و گسترش روابط دوستانه با همه کشورها بود، از نخستین کشورهایی بود که استقلال قطر را به رسمیت شناخت و ورود این سرزمین کهن را به جامعه بینالمللی تبریک گفت.
در دوره پس از انقلاب اسلامی ایران، روابط قطر و ایران گستردهتر شده به نحوی که امیر پیشین قطر و همسرش با محمد خاتمی رئیس جمهور سابق جمهوری اسلامی ایران دیدار داشته و در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد نیز امیر پیشین قطر از ایران دیدار داشته و با آیت الله خامنهای ملاقات داشت. قطر نیز از احمدینژاد برای شرکت در اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس دعوت کرد که احمدینژاد رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران به همراه معاونش اسفندیار رحیم مشایی و وزیر خارجه وقت منوچهر متکی در این اجلاس شرکت کردند.ایران و قطر مشترکات زیادی دارند؛ از جمله آنکه هر دو عضو اوپک، جنبش عدم تعهد، سازمان همکاری اسلامی هستند. قطر همچنین چندین نشست در سطوح بالای مقامات با ایران برای توافقات اقتصادی و امنیتی برگزار کرده است.
هر دو کشور روابط اقتصادی تنگاتنگی در زمینههای اقتصادی و به ویژه صنایع نفت و گاز دارند. ایران و قطر مشترکاً بزرگترین منبع گاز طبیعی جهان را کنترل میکنند. انگیزههای ایران و قطر به مقدار زیادی تحت تأثیر روابط اقتصادی با ایران میباشد. قطر ۱۳ درصد ذخیره ثابت شده گاز را دارد و هر روز ۶۵۰ میلیون متر مکعب گاز از قسمت خود تولید میکند در حالیکه ایران ۵۷۵۰ میلیون متر مکعب گاز تولید میکند. علاوه بر همکاریها در زمینه نفت و گاز، این دو کشور همکاریهایی نیز در زمینه کشتی رانی دارند. روابط قطر با ایران همواره خوب بوده است، یعنی بین ایران و قطر خصومتی نبوده است. قطریها مانند عمانیها نسبت به ایران بسیار احترام آمیز برخورد میکردند.
معمولا افکار عمومی قطریها نسبت به ایران بد نیست. علی رغم این که وهابی هستند و اکثریت سنی هستند، اما ده درصد ایرانی و اقلیت شیعه در آن جا تقریبا مشکل خاصی ندارند. قطر در طول 200 سال گذشته همیشه همواره مایحتاج خود را از طریق ساحل فارسی یا ساحل ایرانی تامین میکرده است و نگاه خیلی مثبتی به ایران دارند اما متاسفانه اولین اختلاف افکنی را شبکه الجزیره در سال 1383 شروع کرد و برنامهای به نام التجاه گذاشت که در آن ادبیات ضد عربی را که در ایران وجود دارد به شبکهها و نزد افکار عمومی آورد و به نوعی تایید کرد که ایرانیان الفاظ خیلی زشتی برای عربها دارند و اینها را به تلویزیون آورد و نشان داد که ایرانیها ادبیات ضد عربی بسیار تندی دارند. این اولین برنامه ضد عربی بود که الجزیره به آن دامن زد و در بد کردن نگاه مردم به وجهه خوبی ایرانیها در قطر موثر بود.
چنانچه تلویزیون الجزیره جملاتی را که علیه عربها به عنوان نژادپرستی به ایرانیها منسوب شده به تلویزیون آورد، که از جمله آنها این بود که عرب در بیایان ملخ میخورد، سگ اصفهان آب یخ میخورد، یا ز شیر شتر خوردن و سوسمار، عرب را رسیده ست به جایی کار که اقلیم شاهی کند آرزو…. این چند مورد را بررسی و بعد با افراد بعثی، ضد ایرانی، جدایی طلبان ضد ایرانی و تجزیهطلبان نشان داد که ایرانیها نژادپرست هستند و نگاه تحقیرآمیزی به عربها دارند.
ش.د9601901