(روزنامه اعتماد ـ 1396/08/22 ـ شماره 3953 ـ صفحه 15)
** شايد صحبتهاي من بياحترامي تلقي شود اما من هيچوقت به كسي توهين و بياحترامي نكردم و فقط واقعيت را ميگويم. شما خودتان آرشيو شخصي مرا ديديد كه سال ۱۳۵۵ و پيش از انقلاب هم مصاحبهاي عليه مدير وقت باشگاه پرسپوليس انجام دادم چرا كه معتقدم وقتي در جامعه بيعدالتي وجود دارد بايد صحبت كرد و گفت. اما داستان بركناريام را ميخواهم از اينجا آغاز كنم كه روزي آقاي احمدينژاد كه به تازگي رييسجمهور شده بودند با من تماس گرفتند تا به ملاقاتشان بروم. ايشان قصد داشت فردي را به عنوان رييس سازمان تربيتبدني انتخاب كند. اما گفتند به فردي كه ميخواهم انتخاب كنم گفتهام به دادكان بچسبد. بعد پرسيدم آن شخص كيست كه گفتند آقاي عليآبادي است و من وقتي با ايشان روبرو شدم آقاي عليآبادي به من گفتند آقاي احمدينژاد روي شما بسيار حساس است. در آن مقطع آقاي عليآبادي قصد داشت هياتمديره پرسپوليس و استقلال را انتخاب كنند و در اين زمينه با من مشورت كردند. در ادامه زماني كه قصد داشتم به آلمان سفر كنم در فرودگاه از تلويزيون اخبار را تماشا كردم و ديدم كه هياتمديره دو باشگاه استقلال و پرسپوليس انتخاب شده است اما هيچ كدام از مشورتهايي كه من به آقاي عليآبادي دادم اجرايي نشده و هيچ كدام از نامهايي كه من گفتهام، انتخاب نشده است. با خودم گفتم پس چرا با من مشورت كردند؟ در ادامه به آلمان رفتم و برگشتم و ملاقاتي با آقاي عليآبادي داشتم. ايشان درباره اينكه چرا نظراتم را اجرايي نكردند، گفتند مرحوم داوود احمدينژاد، برادر محمود احمدينژاد اجازه ندادند افرادي كه شما نام برديد را انتخاب كنيم. اما عليآبادي نميدانست كه من رابطه بسيار صميمي با مرحوم داوود احمدينژاد داشتم. داوود احمدينژاد مرد بسيار بزرگ و خوبي بود. وقتي پس از جدايي از فدراسيون فوتبال ميخواستند براي من پروندهسازي كنند داوود احمدينژاد مصاحبه كرد و گفت: بازرسي رياستجمهوري، فدراسيون فوتبال را بررسي كرده است و پرونده محمد دادكان پاك است. در ادامه اين ماجرا من با داوود احمدينژاد تماس گرفتم و گفتم شما ورزشي هستيد كه درباره انتخابهاي من نظر دادهايد؟ ايشان هم گفتند من هيچ گونه دخالتي در هياتمديره استقلال و پرسپوليس نداشتم. حتي گفتند مگر من ورزشي هستم كه بخواهم دخالت كنم. آنجا متوجه شدم عليآبادي قصد ندارد نظر رييسجمهور را درباره من اجرايي كرده و هر جا در فوتبال مشكلي وجود داشت با من مشورت كند. سپس كمكم اختلافات ما شروع شد. پس از اين ماجراها عليآبادي به يك برنامه تلويزيوني رفت و در آنجا گفت كه دادكان ديگر چيز جديدي ندارد كه به فوتبال بدهد انگار فكر ميكرد علم فيزيك يا شيمي است كه هر روز چيز جديدي در آن پيدا كنيم. ديگر واقعا متوجه شدم عليآبادي با من موضع دارد.
* عليآبادي فدراسيون را هم اذيت ميكرد؟ در كار فدراسيون دخالت ميكرد؟
** نميتوانست اذيت كند! ما فدراسيوني داشتيم كه كاملا مستقل بود و من تمام منابع مالي را هم از بازار تهيه ميكردم. فدراسيوني كه من تحويل دادم ۵ ميليارد و ۷۰۰ ميليون تومان پول در حسابش وجود داشت. يك ريال هم به كسي يا نهادي يا ارگاني بدهكار نبود.
* آقاي عليآبادي اظهارنظري هم داشتند كه بخواهند به نوعي در فدراسيون دخالت كنند؟
** در آن مقطع نظرهايي ميدادند. بطور مثال يكي از جانبازان مطلبي را نوشته و عنوان كرده بود كه مليپوشان به اردبيل سفر كنند و در آنجا و در گلولاي به تمرين بپردازند. عليآبادي هم زير اين نامه نوشته بود كه من بررسي كنم كه پاسخ دادم چه معني دارد فوتباليست ما در گل و لاي تمرين كند؟ تيم ملي بايد به سوييس برود و در آن جا اردو بزند. درباره گل محمدي، بختياريزاده و علي دايي اظهارنظر كرده بودند و گفتند كه اينها را به جامجهاني نبريد. اما من به حرفهاي او گوش نميدادم. در ادامه براي تلافي كارهاي عليآبادي، زماني كه تيم ملي جشن خداحافظي در ورزشگاه برگزار كرد، عليآبادي قصد داشت به رختكن تيم ملي برود كه من اجازه ندادم و تيم را از ورزشگاه بيرون بردم. او كه به همراه چند تن از وزرا آماده و برنامهريزي كرده بود، به خاطر اين كار من، شبانه به خانه آقاي احمدينژاد رفتند و از او خواستند كه مرا بركنار كند. فرداي همان روز آقاي احمدينژاد مرا خواستند كه نزد ايشان رفتم. به من گفت شب گذشته به وزرا و آقاي عليآبادي بياحترامي كرديد و تيم را زودتر از ورزشگاه خارج كرديد كه من گفتم بله. احمدينژاد به من گفت شما كه دانشگاهي هستيد چرا چنين كاري كرديد؟ اين افراد شب گذشته پيش من آمدند تا شما را بركنار كنم اما من گفتم ۱۰ روز تا جام جهاني زمان باقي مانده است و بايد صحبتهاي دادكان را گوش كنم. من هم در پاسخ گفتم ۴ سال و دوماه جايگاه ويژه ورزشگاه در اختيار من بود اما روز بازي آخر اين افراد آمدند و اين جايگاه را در اختيار گرفتند و اجازه ندادند اعضاي هياترييسه من، نايبرييس من و دبيركل فدراسيون من به جايگاه ويژه بروند و افراد خودشان را به آنجا بردند. آقاي احمدينژاد هم در پاسخ عنوان كردند كه اين افراد اين چيزها را به من نگفتند و فقط گفتند شما در جشن پرواز اجازه نداديد عليآبادي به رختكن تيم ملي بيايد. در ادامه رييسجمهور از من خواست كه بروم و كارهاي سفر را انجام بدهم و گفت فردا كه براي خداحافظي همراه تيم ملي پيش من ميآييد رعايت همهچيز را بكنيد كه من گفتم مطمئن باشيد اين كار را ميكنم. سپس ما نزد رييسجمهور رفتيم و در ادامه هم به آلمان سفر كرديم تا در جامجهاني حاضر باشيم. براي بازي افتتاحيه دو بليت VVIP و تعدادي بليت VIP و تعدادي هم بليت معمولي به ما دادند. روي يكي از بليتهاي VVIP نام من نوشته شده بود. يكي ديگر از بليتها را هم من به ناصر نوآموز دادم اما آقاي كيومرث هاشمي پيش من آمدند و گفتند يكي از بليتهاي VVIP را به آقاي عليآبادي بدهيد اما من گفتم حق آقاي نوآموز است زيرا ۶۰ سال در ورزش ايران حضور دارد و فوتبال بازي كرده است. به من گفتند عليآبادي معاون رييسجمهور است اما من گفتم همهچيز جاي خودش، اينجا فوتبال است و بليت VVIP را ندادم و بليت VIP را به عليآبادي دادم تا يك پله پايينتر از ما بنشيند. در ادامه آقاي عليآبادي پيغام دادند و گفتند به تهران برسم دادكان را بركنار ميكنم.
* يعني اگر رابطه شما با آقاي عليآبادي صميمي بود بليت VVIP را به او ميداديد؟
** نه، حتي اگر برادرم هم بود بليت VVIP نميدادم. رابطه را نبايد به حساب صلاحيتها گذاشت. كساني كه اين كارها را ميكنند ميخواهند نان بدهند و نان قرض بگيرند. شايد اگر من هم همان موقع اين كار را ميكردم تا الان رييس فدراسيون فوتبال بودم. مشكل من چه بود كه بركنارم كردند؟ فوتبال را بلد نبودم يا نتايج ضعيف گرفتم يا فدراسيون ناموفقي داشتم؟ در دوره من فوتبال ايران در رده پانزدهم ردهبندي فيفا قرار داشت اما حالا كيروش با زحمات زيادي كه تا به امروز كشيده است توانسته در بهترين رتبه به رده بيست و هفتم برسد. ما فدراسيوني بوديم كه فيفا براي ما نوشت كه اين فدراسيون كار درآمدزايي را بلد است و فدراسيون موفقي است.
* گويا خبر بركناري شما را سپ بلاتر به شما داده است، او دقيقا چه چيزي به شما گفت؟
** در بين دو نيمه ديدار ايران و آنگولا زماني كه براي پذيرايي به يك سالن رفته بوديم، بلاتر پيش من آمد و دستش را روي شانه من گذاشت و گفت شما موفق بوديد اما الان از طريق خبرگزاري فرانسه اعلام كردند كه شما را بركنار كردهاند اما ما از شما حمايت ميكنيم. چرا كه مگر ميشود رييس يك فدراسيون را در طول مسابقات جام جهاني بركنار كنند؟ در ادامه هم آقاي واليزاده با موبايل من تماس گرفتند و گفتند از موضوع خبردار شدهايد؟ كه گفتم بله آقاي بلاتر موضوع را به من گفتند. عليآبادي شهامت اين را نداشت كه بگويد من دادكان را بركنار كردم و عنوان شد شوراي معاونين اين كار را كرده است اما من الان شهامت اين را دارم كه بگويم هر كاري با عليآبادي كردند، من كردم. اگر هم باز به گذشته برگرديم باز هم اين كارها را ميكنم چراكه اعتقاد دارم در اين مملكت تا كي بايد يار غارها سر كار بيايند؟ من در يك اداره مسووليت ميگيرم و ميبينم دوستم بيكار است! او را هم به سر كار ميآورم و شخم ميزنيم و پيش ميرويم. البته گاهي افراد ناآشنايي سركار ميآيند اما با وجود اينكه اطلاعات كافي ندارند افراد مطلع را كنار خود جمع ميكنند. افراد ديگر با پست و مقام و پول دادن، افراد را دور خود جمع ميكنند. متاسفانه قهرمانان ملي ما هم فكر نميكنند كه چرا بايد به درب اتفاق يك مسوول بروند و منتظر بمانند؟ اگر كسي به من پيشنهاد بدهد ميگويم بايد از دانش و توانايي من استفاده كنيد نه اينكه من نوكر شما باشم.
* آيا با آقاي احمدينژاد درباره عليآبادي صحبت نكرديد كه چرا چنين فردي را به عنوان رييس سازمان تربيتبدني انتخاب كرده است؟
** چرا در اين باره صحبت كردم اما آقاي احمدينژاد به من گفتند من ايشان را در اين كار گذاشتم و گفتم بچسبد به دادكان! نه اينكه دادكان به او بچسبد. گفتند ميخواستم عليآبادي را جاي ديگري بگذارم اما نشد و حالا ميخواهم رييس سازمان تربيتبدني باشد. الان هم همين است قبلا هم همين بوده است. من ۸ دوست صميمي دارم كه بيكار هستند و بايد كار داشته باشند. ورزش مظلومترين جاي سياست ما است. متاسفانه ورزشيها زود خودشان را ميفروشند تا پست بگيرند و سريع نزد افرادي ميروند كه مسووليت گرفتند.
* به خاطر اينكه شما عليآبادي را به رختكن تيم ملي راه نداديد آيا احضار شديد؟
** بله، احضار شدم اما گفتم اگر بازهم به عقب برگرديم همين كار را ميكنم. گفتند چرا اين كار را كردي؟ گفتم چون شأن يك معاون رييسجمهور را نداشت.
* البته آقاي عليآبادي اظهارنظرهاي جالبي هم داشتند و ميگفتند تيم ملي بايد به جمع هشت تيم برتر جهان صعود كند.
** متاسفانه در آن مقطع او رسانهها را عليه فدراسيون فوتبال تهييج كرده بود. جالب است بدانيد برخي رسانهها ماهيانه از سازمان تربيتبدني پول دريافت ميكردند تا فدراسيون فوتبال را تحت فشار قرار دهند. اسناد موجود است. آنهايي كه روزي عليه من مطلب مينوشتند آمدند و از من حلاليت طلبيدند. آقاي داريوش مصطفوي همينجا عليه من صحبت كرد اما با من تماس گرفت و حلاليت طلبيد. از خبرنگاران هم خدا بيامرز آقاي احمدپور مطلبي عليه من نوشت كه بعد با من تماس گرفت و خواست ببخشم.
* آقاي احمدينژاد شما را خيلي قبول داشت اما به نظر ميرسد در جريان بركناري شما نبود.
** اينها باندي بودند كه عليه من تشكيل شد. آقاي زريبافان، آقاي عليآبادي و آقاي سعيدلو به همراه آقاي بقايي عليه من بودند. با اينكه اين افراد پيش آقاي رييسجمهور عليه من صحبت ميكردند اما احمدينژاد در ۲ برنامه تلويزيوني عنوان كرد من از بركناري دادكان ناراحت شدم حتي عنوان كرد به عليآبادي گفتم اين كار را نكند اما كرد.
* در ادامه آيا احمدينژاد تلاش نكرد شما دوباره به فوتبال بازگرديد؟
** آقاي داوود احمدينژاد با من تماس گرفت و گفت برادرم ميخواهد دوباره به فوتبال بازگرديد. قرار بود آقاي پهلوان به فيفا برود و كارها را انجام بدهد تا مشكلي پيش نيايد. در نهايت با من تماس گرفتند و گفتند آقاي احمدينژاد ميخواهد شما را ببيند. من پيش او رفتم و به ايشان گفتم اگر شما بخواهيد به فوتبال برميگردم اما اجازه بدهيد در فدراسيون ديگري فعاليت كنم. گفتم يك فدراسيون را در اختيار من قرار دهيد و دو سال بعد تحويل بگيريد و ببينيد چقدر پيشرفت كرده است. دوباره احمدينژاد به من گفت كه بايد به فوتبال برويد كه من قبول نكردم.
* آقاي عليآبادي نميدانست كه اگر شما را بركنار كنند فيفا فدراسيون فوتبال ايران را تعليق خواهد كرد؟
** چرا ميدانست؟ اما افرادي صحبت كردند و گفتند مصطفوي را به سركار بياوريد تا با توجه به اينكه با فيفا ارتباط دارد ميرود و كارها را درست ميكند و مشكلي هم ايجاد نخواهد شد. سپس نامهاي به فيفا نوشتند و گفتند محمد دادكان به همراه ناصر نوآموز و پهلوان از ايران رفتند و ديگر باز نخواهند گشت. اين نامه را نيز مصطفوي امضا كرد. الان كه مصطفوي به من ميگويد حلالم كن به خاطر امضاي اين نامه است كه به فيفا ارسال كردند. من در فيفا عضو كميته بررسي و ارزيابي فدراسيونها بودم كه با ارسال اين نامه اين كرسي از من گرفته شد. فيفا مرا بركنار كرد اما گفت شما ميتوانيد بگوييد محمد دادكان عضو كميته ما نباشد اما نميتوانيد فرد جديدي را معرفي كنيد. در كنفدراسيون فوتبال آسيا هم كرسي داشتم كه آن را هم از من گرفتند. در ادامه هم براي كرسي عضويت هياترييسه كنفدراسيون فوتبال آسيا ميخواستند آقايسعيدلو را معرفي كنند اما آن را هم از دست دادند.
* شما در مصاحبهاي كه در سال ۸۵ انجام داديد گفتيد از آقاي احمدينژاد تشكر ميكنم، چه چيزي باعث شداين كار را انجام بدهيد؟
** من كاري به تفكرات اجتماعي و سياسي آقاي احمدينژاد ندارم اما او با ورزش عجين شده بود. حتي وقتي كه نميخواستند اجازه بدهند ما به سوييس براي اردوي تداركاتي برويم، سر تمرين تيم ملي آمدند و بلند گفتند تيم ملي به سوييس خواهد رفت. و البته اين را هم بايد بگويم بيشترين حمايت را از فوتبال آقاي خاتمي انجام ميدادند. بارها آقاي خاتمي مرا خواستند و از فوتبال ميپرسيدند چرا كه ميگفتند اين ورزش براي من اهميت زيادي دارد. آقاي خاتمي به من گفتند در آلمان صدراعظم اين كشور براي من دست زد و گفت فوتبال ايران در رده پانزدهم جهان است اما آلمان هفدهم است! آقاي خاتمي به من گفت اگر بدانيد در آن لحظه چه حس خوبي داشتم. به خاطر همين موضوع در هيات دولت وقت تصويب كردند و به من نشان لياقت دادند. در زمان آقاي خاتمي هر گرفتاري كه داشتيم كه حتي انتظامي و حراستي بود ايشان به راحتي حل ميكردند. درباره پاداشها هم هر چه قول داده بودند عملي كردند و يك فوتباليست نميتوانيد پيدا كنيد كه بگويد من پاداشم را نگرفتهام.
* در دوره رياست فدراسيون شما برانكو ايوانكوويچ سرمربي تيم ملي بود. رابطهتان با او چطور بود؟ خيليها ميگفتند شما دخالت ميكنيد و حتي تركيب تيم ملي را هم شما انتخاب ميكنيد؟
** دشمنان عليه من حرفهاي زيادي ميزدند اما در شخصيت من نبود كه در مسائل فني دخالت كنم. خودم كه هيچوقت در مسائل فني دخالت نكردم و نگفتم چه كسي بايد وارد زمين شود و چه كسي را نبايد بازي بدهد اما اگر قرار بود ليست تيم ملي اعلام شود و بازيكني بنا به دلايلي مشكلات انضباطي داشت، ميگفتم او را به اردوي تيم ملي دعوت نكنند اما پس از دعوت بازيكنان ديگر دخالتي در امور فني و چيدن بازيكنان در زمين نداشتم.
* درباره علي دايي توصيهاي به برانكو كرديد كه او را به جام جهاني نبرد؟
** علي دايي به جام جهاني رفت و با وجود اينكه سن زيادي داشت، از بهترين بازيكنان ايران بود. مگر ميشود بازيكني با طحال پاره براي تيم ملي بازي كند؟ دايي بازيكني بود كه در طول چهار سال و سه ماه يك روز غيبت نكرد و با وجود اينكه كاپيتان تيم ملي بود به عنوان نخستين بازيكن سوار اتوبوس ميشد. نه اينكه تداركات تيم برود درب اتاقش بزند و به او بگويد چرا از اتوبوس تيم جا مانده است. من هميشه اعتقاد دارم آدم موفق كسي است كه از موفقيت ديگران لذت ببرد. ابن مساله كه در جامعه ما وجود ندارد. دومين مساله كه خيلي مهم است نظم است كه بايد رعايت شود. در طول دوره مديريت من در فدراسيون فوتبال هيچوقت اعضاي كميتههاي مختلف مصاحبه نكردند و اجازه نداشتند در تلويزيون صحبت كنند اما الان ميبينيم اعضاي مختلف كميتههاي فدراسيون فوتبال به راحتي درباره هر مسالهاي اظهارنظر ميكنند. در طول دوره رياستم فقط يكبار رييس كميته انضباطي من به برنامه ۹۰ رفت كه آن هم تمام چارچوبهاي لازم را به او گوشزد كرده بودم كه درباره چه چيزي صحبت كند.
* ميخواهيم كمي هم درباره خصوصيسازي باشگاههاي استقلال و پرسپوليس صحبت كنيد.
** روزي كه به آقاي حسيني دستور دادند كه كار خصوصيسازي را انجام بدهند من مصاحبه كردم و گفتم تحت هيچ شرايطي اين دو باشگاه واگذار نميشود. به خاطر همين پيشگوييها بود كه آقاي كامران نجفزاده، خبرنگار صداوسيما به شوخي به من ميگفت شما نوستراداموس هستيد. زماني كه رويانيان مديرعامل باشگاه پرسپوليس شد من مصاحبه كردم و گفتم هم آبرو و هم آرزويت را ميگذاري و ميروي! كه همين اتفاق هم رخ داد و رويانيان به من گفت هم آبرو و هم آرزويم را گذاشتم. درباره خصوصيسازي هم مطمئن باشيد سيستم و دستگاههايي وجود دارند كه نميگذارند اين دو باشگاه خصوصي شوند. دليل اين كار هم اين است كه ميترسند فردا مديرعاملي روي سكوها به هواداران بگويد فلان شعار را بدهند. از طرف ديگر ميترسند اگر اين دو باشگاه خصوصي شوند به باشگاههاي خصوصي قبلي دچار نشوند. استيلآذين و تيمهاي ديگر هم خصوصي بودند الان سرنوشت آنها چه شده است؟ سر آمد همه مالكان شفيعزاده بود كه بدون اينكه براي شهرت بيايد هزينه كرد. مثل آقاي ايكس نبود كه پول بدهد و هر روز در روزنامهها باشد. كسي مثل شفيعزاده عاشقانه كار ميكرد اما به سراغش رفتند و گفتند وقتي در باشگاه ميلياردي هزينه ميكنيد بايد ۳۰۰ ميليون و ۵۰۰ ميليون هم به ما بدهيد تا زمين نخوريد.
* نظرتان درباره عملكرد مديرعامل باشگاههاي سرخابي چيست؟
** ابتدا بايد برويد و ببينيد معيارهاي انتخاب اين دو مديرعامل چه بوده است تا بعد بتوان پاسخ به اين سوال را داد. چند سال قبل در دوره آقاي سعيدلو به من گفتند پرسپوليس را ميگيرم و يك ريال هم از وزارت ورزش پول نميخواهم خودم باشگاه را اداره ميكنم. الان به اين نتيجه رسيدهاند كه از طريق هواداران ميتوانند درآمد داشته باشند اما اين باشگاهها از راههاي زيادي ميتوانند كسب درآمد كنند. زماني كه رييس فدراسيون فوتبال بودم مدتي پيراهن تيم ملي اسپانسر را نداشت اما پس از مدتي قرارداد يك ميليارد و سيصد و ده ميليون توماني را بستند كه يك ركورد محسوب ميشد.
* نگاه شما درباره آقاي كيروش چگونه است فكر ميكنيد او ميتوانند بيشتر از اين به فوتبال ايران كمك كند؟
** بارها گفتهام الان هم ميگويم كه كيروش كاربلد است و بايد به تفكرات فني او احترام بگذاريم. برانكو ۴ سال سرمربي تيم ملي بود و ما ۴۵ بازيكن به تيم ملي معرفي كرديم اما كيروش در طول ۶ سال كه سرمربي تيم ملي است بيش از ۱۲۰ بازيكن را به تيم ملي معرفي كرده است. ايشان از نظر فني بيرقيب هستند و كارشان را بلدند اما كساني كه از او انتقاد ميكنند را بايد ببينيد چه كساني هستند، آيا واقعا كار را بلد هستند يا ميخواهند كيروش را حذف كنند؟ البته اينكه كيروش جايگاهي فراتر از مسائل فني را داشته باشد را قبول ندارم. در زمان برانكو هم همينگونه بود من در مسائل فني دخالت نميكردم و او هم در مسائل غيرفني ورود نداشت.
* البته به كيروش قول بازي دوستانه ميدهند كه فراهم نميشود اما در دوره شما همه مشكلات حل شده بود.
** اين مسائل را ميدانم اما كيروش خارج از وظايفش صحبت ميكند. كيروش را از نظر فني قبول و اعتقاد دارم او را بايد پيشنماز بگذاريد و همه پشت سرش باشند. او حتي رقيب هم ندارد كه پس از رفتنش كسي را سرمربي تيم ملي كنيم.
* كيروش در اظهارنظري جالب گفته بود براي رزرو كمپ تمريني از جيب شخصي خود پول داده است.
** از نظر من كار خوبي نكرده اما وقتي ميبيند اين كار را نكنند تيمش زمينگير ميشود مجبور ميشود كه انجام بدهد. مدير بالادستي خودش بايد برود و كارهاي رزرو كمپ را انجام بدهند. از زماني كه كيروش سرمربي تيم ملي شده است ديگر با استرس بازيهاي تيم را نگاه نميكنيم چرا كه ميدانيم كار را در ميآورند.
* يك مساله هم مربوط به ورود زنان به ورزشگاهها ميشود كه شما سابقه خوبي در اين زمينه داريد.
** بله، در بازي ايران و بحرين زماني كه ميخواستم وارد استاديوم شوم، ديدم خانمها بيرون ورزشگاه هستند. با مسووليت خودم دستور دادم همه وارد ورزشگاه شوند با اينكه ميدانستم شايد عواقب سنگيني براي من داشته باشد اما خدا را شكر تيم برد و همهچيز فراموش شد. اين موضوع هيچ گونه مشكل ديني هم ندارد. من در بازي بسكتبال هم خانمها را به سالن راه دادم. اين مساله شرعي نيست و هر كه بگويد مندرآوردي است. برخي فقط ميگويند نه كه بخواهند اعمال قدرت كنند. در بازي ايران و بحرين خانمها به ورزشگاه آمدند و آقاي خاتمي هم حضور داشتند. تنها باري بود كه رييسجمهور به ورزشگاه آزادي ميآمد. درباره خانمها باز هم تاكيد ميكنم چون نميخواهند خانمها وارد ورزشگاه شوند اين اتفاق رخ نميدهد.
* بحث ديگر درباره حضور ورزشيها در راس ورزش است. تجربه كار آقاي گودرزي باعث شد ديگر از اين به بعد كسي به مديران ورزشي هم اعتماد نكند.
** البته آقاي گودرزي از نظر تحصيلات مشكلي نداشتند اما از نظر تجربه كاري، فعاليت اجرايي در ورزش انجام نداده بودند. او هم آمد و بدون مشورت با ديگران كارهايي كه فكر ميكرد درست است را انجام ميداد. اگر در خاطرتان باشد مجلس به وزير ورزش راي اعتماد نميداد و كار داشت به جايي ميرسيد كه با حكم رهبري يك نفر مسووليت را قبول كند. اينكه عدم موفقيت آقاي گودرزي را به جامعه دانشگاهي ارتباط بدهيد من بخشي از آن را قبول دارم چراكه دانشگاهيان مدرك دكترا ميگيرند و توقع دارند مدير شوند. آنهايي كه مديريت ورزشي هم خواندند ناموفق بودند اين را بايد در كارنامه دانشگاهيان نوشت. مديريت اين گونه نيست كه يك نفر از قهرمانان ورزشي و مدير باشد. مدير فردي است كه جذبه و محاسن زيادي دارد. وقتي يك مدير را پرسنلش قبولش ندارد چگونه ميتواند مديريت كند. من اينجا يك مساله هم ميخواهم بگويم و آن اين است كه در تلويزيون كدام برنامه را گذاشتيم كه اساسي به مشكلات بپردازيم؟ دايما صحبت از نقد و بررسي فوتبال، نقد و بررسي ورزش و نقد و بررسي رشتههاي مختلف است. آيا برنامهاي براي نقد و بررسي وزير و معاونانش پخش شده است؟ دليل هم دارد كه ما را راه نميدهند چون پول ميخواهند. به خدا قسم من از همه بيشتر نظام را دوست دارم چرا به من فرصت صحبت كردن نميدهيد؟ زماني كه من در دانشگاه آزاد حضور داشتم صدا و سيما قصد داشت بازي تيم بسكتبال ما را پخش كند. ابتدا گفتند بايد ۱۵ ميليون تومان بدهيد و در ادامه اين مبلغ به ۱۰ ميليون، ۷ ميليون و كمتر رسيد. در ادامه من گفتم برويد و بپرسيد آيا با پرداخت ۳ ميليون تومان بازي ما را پخش ميكنند؟ وقتي با پرداخت ۳ ميليون تومان موافقت كردند من گفتم حتي سه ريال هم به شما نميدهيم و بازي ما پخش نشد. صدا و سيما فقط ميخواهد افرادي بيايند از همهچيز تعريف كنند و بروند اما آيا برنامهاي براي نقد و بررسي وزارت ورزش گذاشته است؟
* اما گويا شما با آقاي روحاني براي بحث وزارت ورزش و جوانان جلسهاي برگزار كرديد؛ چه اتفاقي افتاد كه شما را به عنوان وزير ورزش و جوانان معرفي نكردند؟
** نه من با آقاي روحاني در اين زمينه صحبتي نكردم اما آقاي صالحي اميري و همينطور ربيعي با من درباره اين موضوع صحبت كردند اما نگفتند ميخواهيم شما را به عنوان وزير ورزش و جوانان معرفي كنيم بلكه نقطه نظرات مرا پرسيدند. آنها هم چهار مشخصه كه نظر رييسجمهور بود درباره وزير آينده ورزش و جوانان مطرح كردند. شخصي متخصص كه با فساد مبارزه كند و خوشنام باشد و به سمت خصوصيسازي هم حركت كند. من در جواب اين دو نفر گفتم هم با فساد مبارزه كردهام و هم خصوصيسازي را انجام دادهام اما اينكه خوشنام و متخصص باشم را بايد از مردم بپرسيد كه آقاي ربيعي گفتند شما هردوي اين خصوصيات را داريد. بعد از جلسه بيرون آمدم و متوجه شدم اينها به دنبال اين شاخصهها نيستند و اسم مرا آوردهاند تا دهان خيليها را ببندند. در ادامه من با آقاي ناطق نوري تماس گرفتم و گفتند شما گوش به زنگ باشيد تا تماس بگيرند. حتي آقاي خاتمي هم به من گفتند آيا با شما براي وزارت ورزش و جوانان صحبت نكردند؟ كه گفتم در اين حد نبوده و فقط با دو نفر از نزديكان رييسجمهور صحبت كردم كه آقاي خاتمي گفتند ما جلسه داشتيم و بايد شما را معرفي كنند. حتي آقاي هاشميرفسنجاني هم به من لطف داشتند. من نزد ايشان رفتم و جلسهاي برگزار كرديم. ايشان از كارهاي من تشكر كردند كه البته من كسي نبودم شخصي به بزرگي آيتالله هاشميرفسنجاني از من تشكر كند. آقاي هاشمي به خاطر اتفاقاتي كه در ورزش دانشگاه آزاد رخ داده بود، خوشحال بودند. اين هم به خاطر اين بود كه آقاي ميرزاده به ايشان گزارش ميدادند. حتي آقاي هاشمي به من گفتند كه من اعتقاد دارم شما ميتوانيد ورزش را بچرخانيد. در نهايت هم من به عنوان وزير ورزش معرفي نشدم اما از آنها ناراحت نيستم. از خودم تنها ميتوانم اين را بگويم كه داراي تواناييهاي هستم كه ميتوانم به جامعه خودم خدمت كنم. من در جاهاي مختلف خدمت كردهام و مدتي هم مدير ازدواجهاي دانشجويي دفتر مقام معظم رهبري بودم و توانستم يك مراسم بزرگ در سالن ۱۲ هزار نفري آزادي برگزار كنم. مدتي هم مسوول ورزش وزارت امور خارجه بودم.
* الان به يك منتقد اجتماعي تبديل شدهايد؛ اين موضوع را قبول داريد؟
** منتقد اجتماعي نشدم اما وقتي ميبينم جامعه من رو به سرازيري است بايد حرف بزنم و بگويم. قبل از انقلاب هم در سال ۱۳۵۵ عليه مدير باشگاه پرسپوليس كه واقعا نمره بيست بود، صحبت كردم چرا كه در يك مقطع ديدم ضعيف عمل كرده است. من در آن مقطع به مديريت علي عبده انتقاد داشتم. وقتي ظلم را ببينم حرف ميزنم چرا كه تا به امروز يك نفر يك چاي تلخ به من يا افراد خانوادهام نداده است.
* به بزرگان نظام هم آيا اين انتقادات را انتقال داديد؟
** بله، به آقاي ناطق نوري، آقاي خاتمي و مرحوم هاشميرفسنجاني همه اين حرفها را گفتم. گفتم جامعه و مردم تحت فشار هستند. آقاي خاتمي انعكاس بدهيد كه اين مردم چقدر تحت فشار هستند. چه كسي ميتواند با حقوق ماهيانه يك ميليون تومان زندگي كند؟ ببينيد مسوولان چقدر در فساد نقش دارند؟ به غير از مسوولان چه كسي فساد ميكند؟ از بالا تا پايين فساد ميكنند. بارها گفتهام الان هم ميگويم. سوييس با چاقو، ساعت و اعتبار بانكي، جهان را در اختيار گرفته است. اين كشور هيچ چيز هم ندارد اما حالا ما نفت، گاز، طلا و خاك داريم اما مردم ما مشكل دارند. اين سرمايهها كجا ميرود كه نميتوانيم مردم خودمان را تامين كنيم؟ برويد و ببينيد در دادگاهها چقدر پرونده وجود دارد. اگر كسي اين حرفها را بزند ضد نظام صحبت كرده است؟ رييسجمهور كره جنوبي خلاف ميكند و بلافاصله بركنار ميشود اما در ايران رييسجمهور وقتي كارش تمام ميشود هزار جور انگ به او ميبندند. يعني همه پولها را رييسجمهور روز آخر خورده است؟ اگر رييسجمهور فساد ميكند سال اول بايد جلوي او را بگيرند. چرا ميگذاريد كار كند؟ اين سم فساد در پاي همه وجود دارد. كشوري كه اينقدر ثروت دارد چرا همه نبايد از اين ثروت لذت ببرند؟ اين ثروت را چه كسي آورده است؟ آيا جمهوري اسلامي اين ثروت را به دست آورده يا شاه ساخته است؟ اين ثروت را خدا به مردم ايران عطا كرده است.
يكي از همكاران اتحاديه اروپا ميگفت با آن ۸۰۰ ميليارد دلار درآمد نفتي در هشت سال رياستجمهوري احمدينژاد، ميشد ۵ كشور اروپايي را با خاك يكسان كرد و دوباره از نو ساخت! اما ما آمديم مسكن مهر به طور كاملا بيكيفيت ساختيم. بعد تلويزيون برنامه ميگذارد و فوتبال را نقد ميكند. خجالت بكشيد. برنامه بگذاريد با عنوان نقد و بررسي ثروتهاي ۴۰ ساله مملكت! يا نقد و بررسي مسائل اجتماعي همچون فساد و فحشا! پولها در مملكت ما در دست چند نفر است؟ خيليها به من ميگويند آقاي دادكان شما كه وضعتان خوب است براي چي صحبت ميكنيد؟ من ميگويم نبايد براي مردم صحبت كنم؟ وقتي در دانشگاه ميبينم يك دختر هزينه ۲۰۰ هزار توماني تحصيلش را ندارد كه پرداخت كند ناراحت ميشوم. شما با اين وضعيت ميتوانيد شب سرتان را روي بالش بگذاريد و راحت بخوابيد؟ با خانواده به تركيه و دوبي رفته بودم و در آنجا دختراني را ديدم كه براي پول چه كارهايي ميكردند! واقعا خجالت آور است! ما سرمان را زير برف كردهايم و هيچ چيز را نميبينيم، اين دين خداست؟ فقط ميگوييم مولا علي وقتي كار خليفهگرياش تمام ميشد شمع كارش را خاموش ميكرد و شمع شخصياش را روشن ميكرد. ما چه امكاناتي به جوانان دادهايم و اين همه ثروت كجا ميرود؟ هر كسي هم كه به تلويزيون ميآيد فقط تعريف ميكند. يك نفر را بياوريد كه شير حلال خورده باشد و حرف بزند. در خبرها ميشنويم كه ميگويند بانك بدون مجوز تعطيل شد. چگونه ميشود يك بانك چندين سال تابلو بالاي سر خود داشته باشد و كار كند و هيچ كس هم به كارش نظارت نكند؟ و در مقابل يك نفر كه در خيابان سيگار ميفروشد را به راحتي و سريع دستگير ميكنند! دست برداريد چندين سال است كه ميگويند دلار بالا ميرود به خاطر سفرهاي مردم است و هر كه درباره اين موضوع صحبت كند ضد دين و ضد نظام صحبت كرده است؟ يك كلام بگوييد توان اداره اقتصاد كشور را نداريد.
اقتصاد كشور ما هزار تكه است بهتر است به مردم راست بگوييم. برويد و آمار طلاق را بررسي كنيد. طبق آماري كه خودشان دادهاند ۶۵ درصد طلاق وجود دارد. در ادامه 20 درصد در دادگاهها هستند و ۱۵ درصد هم هيچ خبري از آنها نيست. سال ۱۳۵۸ خانهاي ١٨۵متري به مبلغ ۹۰۰ هزار تومان كه تمام وسايل را هم داشت خريدم اما الان با ۹۰۰ هزار تومان به شما يك تلويزيون ۲۰ اينچي ميدهند. جامعه را به كجا بردهايد و فقط به به و چه چه ميكنيد؟ در مملكت ما چهل بخش فرهنگي وجود دارد كه بودجه دريافت ميكنند اما بياييد ببينيد كه اين چهل بخش فرهنگي چه كاري انجام دادند؟ قسم ميخورم كه هيچ كاري نكردهاند و پسرفت كردهايم. من قبل از انقلاب و در سال ۵۵ هم انتقاد كردم و تركشهاي آن انتقاد را هم خوردم. آن زمان كه انقلابي وجود نداشت اما وقتي ميديدم دلم وجود دارد حرف ميزدم. حال من از شما ميخواهم سوال كنم، ما را به خاطر چه چيزي در دنيا ميشناسند؟ به خاطر ورزش است كه ما را در دنيا ميشناسند. از نظر ورزشي هم واقعا جالب هستيم فلسطين قرار بود به ايران بيايد كه نيامد كشوري كه كمكهاي زيادي از ما گرفته به ايران نيامد و در ادامه كاپيتان تيم ملي آنها مصاحبه كرد و گفت ايران مشكلات زيادي دارد و ما به آنجا نميرويم. بهتر است بگوييم موفق نبوديم و كار را به كاردان بسپاريم.
* شباهت اداره ورزش قبل از انقلاب و بعد از انقلاب را چه چيزي ميدانيد؟
** كم شدن بيعدالتي در هر دو وجود دارد. همه ميگويند غلامرضا تختي پهلوان است اما تختي به خاطر اينكه مقابل ظلم ايستاد پهلوان شد. جامعهاي رو به فساد ميرود كه آدمهاي خوب صحبت نكنند. دايما ميگويند پهلوان كسي است كه سفرهدار باشد اما پهلوان كسي است كه درباره ظلم صحبت كند. در يك برنامه زنده تلويزيوني گفتم نميخواهد در ورزش به دنبال فساد باشيد، برويد و فساد را در ساير ارگانها و وزارتخانهها و شوراي شهر پيدا كنيد. (دكتر دادكان از موبايل شخصياش فيلم اين گفتهها را پخش كرد) در آخرين برنامه نود كه حاضر شدم آقاي فردوسيپور آخر برنامه به من گفتند اگر حرفي داريد بزنيد. قبل از اينكه فردوسي پور اين حرف را به من بزند متوجه شدم ۴۵ دقيقهاي است كه آمار شركتكنندگان مسابقه نظرسنجي را نميدهد. در آن برنامه گفتند قبل از انقلاب مقام اول كشور به شيراز سفر كرد و تا به آن شهر رسيد، دستور داد شهردار را بركنار كنند. بعد در جلسهاي خصوصي استاندار سوال كردند كه چرا بايد اين كار انجام شود، در جواب اين مقام گفت من ديدم كه اين شهردار درختها را كوتاه كرده تا مجسمه من ديده شود، بهتر بود به جاي اين كار زير مجسمه من سنگي ميگذاشت تا مجسمه من بالاتر برود.
در مملكت نبايد سر جوانان را كوتاه كرد بلكه بايد زير خودمان سنگ بگذاريم تا بالاتر برويم. بلافاصله بعد از اين صحبت من، فردوسيپور گفت وقت نداريم و خداحافظي كرد فرداي آن روز من به مشهد مقدس رفتم در آنجا تلفني با من تماس گرفت و از من حلاليت طلبيد. فردوسيپور به من گفت آمار نظرسنجي بالا رفته بود و به من گفتند كه اين آمار را اعلام نكنم. البته فردوسيپور يك بار هم در يك برنامه تلويزيوني گفت پربينندهترين برنامه من زماني بود كه دادكان مهمان برنامه بود. ميگويند براي هميشه بخش كوچكي از مردم را ميشود زد، براي مدت كوتاهي ميشود همه مردم را گول زد اما براي هميشه همه مردم را نميشود گول زد. يك بار قرار بود به سوييس بروم، پرواز من اين گونه بود كه بايد به دوبي ميرفتم و يك شب در آنجا ميماندم و بعد به زوريخ پرواز ميكردم. در هتل زماني كه اسكان يافتم پايين آمدم تا كمي غذا بخورم وقتي در آنجا نشسته بودم چندين دختر ايراني مقابل من نشسته بودند كه آمدند با من گفتوگو كردند. من واقعا ناراحت ميشدم ميديدم عربها ميآيند و اين دختران را با خود ميبرند. به راستي در اين مملكت چه كار كردهايم؟ اينها مسلمان نيستند؟ يك نفر مسلمان ميشود ۲۰۰ بار در تلويزيون نشان ميدهند اما آيا شده ببينيد چند نفر از مسلمانان مسيحي شدند و از اين دين جدا شدند؟
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=91393
ش.د9603286