تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۱  ، 
کد خبر : ۳۰۷۰۰۳
کشور‌ها با چه انگیزه‌هایی ائتلاف تشکیل می‌دهند

تهدید، تاثیرگذارتر از قدرت

(روزنامه آسمان آبي ـ 1396/08/06 ـ شماره 98 ـ صفحه 13)

ائتلاف‌سازی در دنیای سیاست و روابط بین‌الملل طی دهه‌های اخیر بیش از هر زمان مرسوم شده، اما مباحث چندان زیادی در این‌باره به ادبیات روابط بین‌الملل راه پیدا نکرده است. با افزایش تشکیل ائتلاف‌ها میان احزاب داخلی در یک کشور و همچنین کشورهای مختلف، درک جهان سیاست پیچیده‌تر از هر زمان دیگر شده که یکی از مهم‌ترین دلایل این پیچیدگی نقش‌های متفاوتی است که بازیگران این ائتلاف‌ها ایفا می‌کنند که لزوما با تئوری‌های تشکیل ائتلاف همخوان نیست. همان‌طور که در صحنه سیاسی داخل کشور‌ها دو یا چند حزب متفاوت با تعیین هدف مشترک تشکیل ائتلاف می‌دهند، در روابط بین‌الملل هم میان دو یا چند کشور که لزوما از نظر ایدئولوژیک و رویکرد همراه نیستند نیز می‌توان ائتلاف شکل گیرد.

مهم‌ترین دلایل تشکیل ائتلاف‌های بین‌المللی دستیابی به هدف مشترک، مقابله با تهدیدی مشترک یا استفاده از موقعیتی مشخص است. این ائتلاف‌ها نیز تا زمانی‌که تهدید یا فرصت مشترک همچنان وجود داشته باشد پابرجا می‌مانند. تفاوت ائتلاف با اتحاد نیز در همین نکته است که ائتلاف نوعی اتحاد موقت میان بازیگرانی است که لزوما در سیاست‌ها و رویکرد‌ها در یک جبهه قرار نمی‌گیرند. رفتارها و نیروی محرکه ائتلاف‌ها هم ارتباط مستقیم با تفاوت‌ها و اشتراکات تشکیل‌دهندگان ائتلاف دارد. در ائتلاف‌ها، اتحاد‌ها یا شبکه‌هایی که میان احزاب سیاسی یا کشورهای مختلف ایجاد می‌شود نکات مشترکی هم وجود دارد. در همه این حالت‌ها، چه در زمانی‌که اعضا در دوران جنگ به سر می‌برند، چه در زمان حضور احزاب سیاسی در یک دولت یا سازمان‌های غیردولتی که در جنبش‌های سیاسی حضور دارند یک امر مشترک است و آن هم این‌که هریک از طرفین در پی احیای هویت و تامین منافع خود هستند.

با این حال، این تفاوت باعث نمی‌شود در هر سه حالت، بازیگران حاضر در ائتلاف در یک هدف مشترک نباشند: تقویت موقعیت بازیگران با دستیابی به هدف مشترک تعیین‌شده که تنها در صورت ایجاد ائتلاف قابل دستیابی است، اما ائتلاف‌ها محدودیت‌هایی نیز دارند. با توجه به این‌که اعضای آن به‌ندرت در همه موارد منافع مشترک دارند، در مواردی تضاد‌هایی میان اعضا ایجاد می‌شود که معمول‌ترین آن اختلاف‌نظر بر سر عضویت کشورها یا احزابی مشخص در ائتلاف است. به همین دلیل، تفاوت‌ها در قدرت اعضای ائتلاف نقشی کلیدی در تعیین رهبر ائتلاف و استراتژی ائتلاف دارد. در نظریه‌های روابط بین‌الملل در ایجاد اتحاد و ائتلاف، دو نظریه مبتنی‌بر قدرت و تهدید مهم‌ترین نظریه‌ها به شمار می‌آیند، اما ائتلاف‌هایی که در دنیای امروز شاهد تشکیل آن هستیم، لزوما از این دو تئوری پیروی نمی‌کنند.

نظریه تعادل قدرت

با افزایش تعداد ائتلاف‌ها از پایان جنگ جهانی دوم در میان احزاب و حکومت‌ها نظریه‌های مختلفی در این مورد ارائه شده است که با توجه به تفاوت‌ها در نحوه عمل ائتلاف، روند شکل‌گیری و ساختار آن نگاه‌های متفاوتی به ائتلاف دارند. نخستین نظریه مهم درباره ایجاد اتحاد و ائتلاف میان کشورها را جورج لیسکا در سال 1962 مطرح کرد. این استاد روابط بین‌الملل اهل چکسلواکی سابق در نظریه خود می‌گوید: «غیر‌ممکن است بخواهیم از روابط بین‌الملل سخن بگوییم، اما اشاره‌ای به اتحادها و ائتلاف‌های میان کشورها نداشته باشیم.

برخی کشورها و قدرت‌ها با توجه به اهداف و نگاه مشترک به‌طور سنتی با هم تشکیل اتحاد یا ائتلاف را می‌دهند. مهم‌ترین دلیل یک دولت و حکومت برای ایجاد ائتلاف با دیگر دولت‌ها استفاده از توانایی‌های بالقوه در روابط دو یا چندجانبه است، اما به این نکته باید واقف باشیم که ایجاد ائتلاف و اتحاد لزوما نقشی در کاهش رویکرد خصمانه و فرونشاندن آتش دشمنی میان اعضای ائتلاف ندارد. در ائتلاف‌های اقتصادی هم هدف اصلی کسب بیشترین سود است. مهم‌ترین هدف کشورهایی که با هم وارد یک ائتلاف می‌شوند این است که مانع از ایجاد موقعیت برتر ازسوی یک یا چند کشور شوند. با این حال، ساختار ائتلاف و دوره زمانی آن پیچیدگی‌هایی در آن ایجاد می‌کند.» لیسکا تئوری تعادل قدرت را در ایجاد هرگونه ائتلاف یا اتحادی را مؤثر می‌داند.

از نظر لیسکا، «این تئوری، کمک شایانی به درک روابط میان اعضای ائتلاف می‌کند. با نگاه واقع‌گرایانه، قدرت امری نسبی است و قدرت یک کشور در ائتلاف یا اتحاد بستگی مستقیم به قدرت دیگر اعضا دارد. در صحنه جهانی هم تئوری تعادل قدرت ابزاری برای تحلیل توانایی‌های اعضای ائتلاف دارد و برخلاف انتظار، در نهایت قدرت‌های حاضر در ائتلاف در مدت کوتاهی به اعمال قدرت و ایفای نقش رهبری خواهند پرداخت.»

نظریه تعادل تهدیدها

استفن والت، پروفسور روابط بین‌الملل دانشگاه هاروارد، از منظری دیگر به ائتلاف و اتحاد میان قدرت‌ها و کشورهای مختلف می‌نگرد. او برخلاف لیسکا معتقد است تعادل تهدید‌ها بیش از تعادل قدرت، در تشکیل یک ائتلاف نقش ایفا می‌کند. «از نگاه نئورئالیست‌ها، تئوری تعادل تهدیدها مهم‌ترین عاملی است که به یک دولت یا حکومت انگیزه می‌دهد با دیگر کشورها وارد ائتلاف شود.

براساس این نظریه، هرچه تهدید‌های امنیتی علیه کشورها افزایش یابد تمایل آن‌ها برای ایجاد ائتلاف و کاهش این تهدیدهای امنیتی بیشتر می‌شود. تئوری تعادل قدرت اما در پاسخ به نبود تعادل قدرت ارائه شده است. این تئوری به‌طور مستقیم با جمیعت، توانایی اقتصادی و قدرت نظامی اعضای ائتلاف ارتباط دارد. واقعیت این است که کشورها برای ایجاد تعادل در قدرت وارد ائتلاف نمی‌شوند، بلکه برای ایستادگی برابر تهدید‌ها چنین اقدامی صورت می‌دهند. در عصر حاضر، تهدید‌ها تاثیرگذار‌تر از قدرت‌ها هستند؛ به‌طوری که لزوما قدرتمند‌ترین همسایه شما بزرگ‌ترین تهدید به شمار نمی‌آید. حتی کشوری ضعیف‌تر می‌تواند تهدیدی جدی‌تر به شمار بیاید. در دنیای امروز، ایجاد ائتلاف‌ها در خاورمیانه را می‌توان در ردیف ائتلاف‌هایی قرار داد که با هدف مقابله با تهدید‌ها شکل می‌گیرد.»

والت تاثیر چندقطبی‌شدن جهان در ایجاد ائتلاف‌ها را نیز بسیار تاثیرگذار می‌داند. براساس استدلال استفن والت، «ظهور تدریجی سیستم چندقطبی در دنیای امروز باعث پخش‌شدن قدرت در نقاط مختلف جهان می‌شود. در چنین شرایطی، تعیین بزرگ‌ترین تهدید‌ها دشوار‌تر می‌شود. به همین دلیل، مشارکت‌های بین‌المللی در آن‌چه در دوران جنگ سرد شاهدش بودیم انعطاف‌پذیر‌تر و البته کوتاه‌تر خواهد شد. به این دلیل که کشورها بیشتر در برابر تهدید اقدام به تشکیل ائتلاف می‌کنند تا در برابر قدرت. براساس تئوری تعادل تهدید‌ها، اساس تشکیل ائتلاف‌ها اقدامی دفاعی است و برای مقابله با ترس شکل می‌گیرد. پایان جنگ سرد، پایانی بر رقابت ابرقدرت‌ها در جهان پیشرفته امروز هم بود. امروز دیگر قدرت‌های کوچک‌ در کنار قدرت‌های بزرگ به تشکیل ائتلاف اقدام می‌کنند.»

https://asemandaily.ir/post/6005

ش.د9603466

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات