(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1396/06/23 ـ شماره 10970 ـ صفحه 7)
نظام مدیریت وسیاستگذاریهای سازمان و وزارتخانهها در کشور، موضوعی است که همواره چالش برانگیز بوده و این سوال را ایجاد کرده است که آیا میتوان به پایداری در هدف گذاریها وبرنامه ریزیها امیدوار بود؟
به گزارش ایرنا، موفقیت هر سازمان مستلزم هدف و برنامه مشخص و مدون است، برنامهای که در چارچوب مقررات و بر مبنای امکان سنجی از شرایط موجود و در راستای دستیابی به وضعیت مطلوب ترسیم شده باشد. این امر به ویژه درباره سازمانهای کلان و وزارتخانهها اهمیتی فزاینده دارد، اما سیاستگذاری و برنامه ریزیها باید با بررسیهای کارشناسانه و بر مبنای شناسایی نقاط ضعف، قوت و فرصتها و چالشهای موجود باشد نه بر پایه نظرات غیر کارشناسی، سطحی و مقطعی.
نگاهی به برنامه ریزیهایی که در مقاطع مختلف زمانی در ایران طراحی و به اجرا در آمده است، نشان میدهد که سیاستگذاریها اغلب بر پایه نظرات شخصی و غیر کارشناسی مسوولان و مدیران وقت صورت گرفته و نتایج و پیامدهای زیان باری را بر بخشهای مختلف جامعه تحمیل کرده است؛ پیامدهایی چالش آفرین که از سیاست خارجی و مناسبات بینالمللی تا محیط زیست و کشاورزی را در بر میگیرد.
با توجه به اهمیت و ضرورت هدف گذاریها و برنامه ریزیهای کارشناسانه و آینده نگر در توسعه کشور، نکاتی در این زمینه قابل ذکر است؛
1- ایران به عنوان کشوری در حال توسعه نزدیک به 6 دهه است که برنامه ریزیهای توسعهای را کلید زده است، دراین برنامهها اگرچه در برخی حوزهها همچون علم و فناوی، دانش پزشکی و آموزش، نتایج چشمگیری داشته است، اما عدم توازن در طراحی و اجرا هم به لحاظ جغرافیایی و هم بیتوجهی به آینده نگری، آنچنان که باید نتیجه بخش نبوده و به نوعی به ناموزونی و ناهماهنگی در توسعه کشور منجر شده است. ناموزونیهای توسعهای در کشور گویای برنامه ریزیهایی است که هر چند به ظاهر به وسیله کارشناسان تدوین شده، اما نظرات غیر کارشناسی و بدون امکان سنجی و آینده نگری در آنها مشهود است.
2- پایداری توسعه، گفتمانی است که کشورها تلاش میکنند در برنامه ریزی و سیاستگذاریهای کوتاه مدت و بلندت مدتِ خود در نظر داشته باشند و بر مبنای آن عمل کنند؛ این موضوع اما اغلب در برنامه ریزیهای توسعهای در جهان سوم و برخی کشورهای در حال توسعه از جمله ایران رعایت نشده و در نتیجه چهرهای نابسامان از توسعه را نمایان ساخته است. در سالهای نه چندان دور، تصمیمات و برنامههایی در کشور به اجرا درآمد که نه تنها به توسعه واقعی منجر نشد بلکه ناپایداری توسعه را نیز رقم زد؛ مسالهای که زوایا و حواشی آن نه فقط دامنگیر نسل کنونی که زندگی آیندگان را نیز به چالش کشانده است.
هدفگذاری و برنامه ریزی برای توسعه در شرایطی فرد محور و بدون کارشناسی و آینده نگری صورت میگیرد که در بیشتر کشورها در سیاستگذاریهای توسعهای علاه بر دیدگاه و دانش ذی نفعان توسعه، شناسایی اولویتها، ضعفها و نقاط قوت و فرصتها به عنوان یک الگوی عمل مدنظر قرار میگیرد.
3- تجربه مدیریتی در ایران نشان میدهد که همواره نظرات و تصمیم گیریهای فردی بر سیاست گذاریهای کارشناسی ترجیح داده شده و همین موضوع هم یکی از آفتهای سیستم مدیریتی در ایران بوده، هم اینکه چالشها و بحرانهای بسیاری را حوزههای توسعهای کشور سبب شده است. دامنه این مساله در ایران علاوه بر وجه مادی و کالبدی توسعه، محتوا و جنبه غیرمادی توسعه را شامل میشود به طوری که مدیریت فردمحور و نخبه گریز در ایران به عنوان یک میراث نامیمون نسل به نسل منتقل شده و چالشهای بیشماری را بر سر راه پیشرفت و توسعه کشور قرار داده است.
4- بر مبنای سند چشم اندار ایران 1404 ایران در افق مورد نظر باید کشوری توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تاکید بر: مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمند از امنیت اجتماعی و قضایی باشد.
با گذشت 12 سال از ترسیم این چشم انداز، برنامه ریزیها و سیستم مدیریتی کشور به صورت 4 یا 8 ساله است که با این اوصاف مسیر درحال حرکت مطلوب برای پایداری توسعه و چشم انداز 1404 نخواهد بود. شتاب زدگی برنامه ریزیها که در قالب طرحهای اقتصادی معارض با محیط زیست، ادغام و تفکیک وزارتخانهها، انحلال سازمانهای و دستگاهها، عزل و نصبهای بدون ضابطه، واگذاریهای بیقاعده، اعطای وامهای کلان و میلیاردی و... خود را نمایان ساخته است، همه و همه از فردمحوری و شکاف در برنامه ریزیها و سیاستگذاریهای مدیریتی در کشور حکایت دارد؛ مسالهای که غفلت از آن برای اکنون و آینده کشور مخاطره انگیز خواهد بود.
http://jomhourieslami.net/?newsid=148233
ش.د9603395