(روزنامه مردمسالاري ـ 1396/09/22 ـ شماره 4483 ـ صفحه 7)
** در واقع این دور از نشست شورای همکاری خلیجفارس تلاشی برای زنده نگه داشتن حیات و زندگی کم رمق در این شورا بود. اما به واقع شرایط کنونی این شورا، آن هم پس از نشست کویت بیشتر به یک بیمار مرگ مغزی شبیه است که تنها چند عامل حیاتی در آن باقی مانده است، چرا که این شورا در طول تقریبا 4 دهد گذشته نتوانسته به آن چه به عنوان هدف و برنامه غایی خود در ابتدای تاسیسش عنوان کرده بود برسد. از وحدت میان کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تا شکلگیری ائتلاف سیاسی، تشکیل یک سیستم پولی، مالی، گمرکی، حمل و نقلی واحد وغیره؛ لذا امروز این نشست بیشتر به محفلی قومی– قبیله ای شبیه است که بر مبنای تعارفات کشورهای عربی برگزار میشود. در راستای این نکات نشست کویت نیز در پی تنش شکل گرفته میان عربستان با قطر تحتالشعاع قرار گرفت و در ماههای متوالی منتهی به برگزاری نشست سران ریاض و ابوظبی بارها اعلام داشتند که در صورت حضور سران قطر حاضر به حضور نخواهند شد که در نهایت نیز چنین شد و با حصر سران دوحه تنها ورزای امور خارجه عربستان و امارات در این نشست حضور یافتند. به هر ترتیب این دور از نشست به روشنی نشان داد که هم برنامههای خود شورا همکاری به شکست انجامیده و هم اقدام محاصره چند ماهه قطر عملا بیتاثیر بوده است، چرا که حضور دوحه در این نشست دالی بر این مساله بود. در برآیند تمام این مسائل باید گفت که یقینا با این رویه و عملکرد از ابتدا تا کنون شورای همکاری خلیج فارس نمیتواند در آینده حضوری هر چند کم رمق را داشته باشد که نشست کویت این مساله را به خوبی روشن کرد.
* با نگاهی به ساختار کشورهای عربی شاهد یک دوپارگی در این کشورها هستیم؛ از یک سو کویت، عمان، اردن و در صدر آنان قطر رویه مستقلتری از عربستان را در پیش گرفته اند و در سوی دیگر امارات متحده عربی، بحرین و به خصوص عربستان سعودی به دنبال یک قیمومیت و پدرخواندگی بر کشورهای عربی هستند؛ در این طیف نقش و جایگاه کویت با توجه به این که نشست 38 ام نیز در این کشور برگزار شد و شیخ «صباح احمد جابر الصباح» تلاش زیادی را برای حضور سران عربی خلیج فارس داشت را چگونه ارزیابی میکنید؟
** همان طور که گفتید کویت تلاش زیادی را برای بهتر برگزار شدن این دور از نشستها داشت، هدف این تلاشها عدم فروپاشی این شورای همکاری است. اما از آن سو در فضایی که هر روز شاهد تندتر شدن تنشها در میان سران کشورهای عربی هستیم تقریبا این تلاشها ناکارآمد ظاهر شده است. به گونه ای که بحث مصالحه و یافتن راه حلهای پایان دادن به این تنشها در سایه این نکته که شیخوخیت جابر الصباح، امیر کویت برای تمام کشورهای عربی مورد احترام و قبول است اما ظاهرا این مساله نتوانست مانعی برای روی دادن حواشی نشست کویت شود و در این راستا امیر کویت نیز اعتراض خود را به کشورهای عربی بیان داشت و نهایت نتیجه تلاشهای کویت به حضور وزرای امور خارجه عربستان و امارات متحده عربی انجامید، پس میبینید که هر چند تلاشهای کویت در این خصوص جدی بود، اما به دلیل رادیکال شدن تنشها این تلاشها نتیجه بخش نبود.
* اما با توجه به تشبیه شما در خصوص شباهت شورای همکاری خلیجفارس در بستر اقتضائات امروزش به بیمار مرگ مغزی با یک حیات نباتی، میتوان در سایه این دور از نشست کویت پایان رسمیعمر این شورا را عنوان کرد یا این که علیرغم تمام تنشهای موجود کشورهای عربی تلاش خود را برای حفظ و بقای این شورا خواهند داشت؟
** قطعا تلاشهای کشورهای عربی برای حفظ همین حیات نباتی در آینده صورت خواهد گرفت، چرا که در غیر این صورت پایان رسمیعمر شورای همکاری خلیج فارس ضربه سنگین و مهلکی به اعتبار و وجه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس خواهد زد، آن هم در شرایط حساس کنونی خاورمیانه؛ اما این که این شورا بتواند اقدامات مهمیرا در دل تحولات داشته باشد، قطعا این مساله از توان این شورا خارج شده است و شرایط امروز این شورای حتی در حد مدیریت تحولات داخلی کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس هم نیست، چه رسد به تحولات خاورمیانه. در این راستا اکنون تاکید این شورا بر همگرایی کشورهای عربی حاشبه خلیج فارس بر محور ریاض و ابوظبی است که این مساله به معنای نادیده گرفتن هدف تاسیس شورای همکاری خلیج فارس است که اگر این مساله در آینده جدی تر شود با توجه به دوپارگی که به آن اشاره کردید میتوان پایان عمر این شورا را شاهد بود.
* اما بیانیه پایانی نشست کویت که شامل نقش منفی ایران در امنیت منطقه، مبارزه با گروههای تکفیری، افزایش همکاری با ایالات متحده، جدیت در مقابله با انصارالله در یمن و بحث مهم این روزهای جهان اسلام یعنی اقدام جنجال برانگیز ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمیاسرائیل که در این بیانیه این اقدام را باعث افزایش تنش در منطقه میدانند را چگونه تحلیل میکنید؟
** ببینید این موضوعات معمولا از سوی دبیرخانه این شورا تهیه میشود و در یک رویه سنتی همه این نکات که بیشتر نمادین هم هستند در بیانیه پایانی همه نشستها لحاظ میشود. اما یکی از نکات مهم این بیانیه، مورد آخری بود که شما به آن اشاره کردید، یعنی اقدام به دور از تعقل ترامپ؛ ببینید در حالی که امروزنه تنها جامعه مسلمانان که تمام دنیا از تصمیم مخرب ترامپ در به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل به در جوش و خروش است و در مقابل آن اعتراض و مقابله با آن برخاسته اند، عملا کشورهای عربی در این رابطه بسیار ضعیف و کم توان ظاهر شده اند. اساسا برخی از کشورهای عربی و سران آن با نزدیکی به آمریکا شاید در ظاهر قصد منصرف کردن ترامپ را داشتند، اما در عمل همین امتیازاتی که این کشورها به واشنگتن دادند موجبات شکل گیری این اقدام ترامپ شد. حتی در این راستا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با این امتیازات از قبیل خرید هنگفت سلاح و یا دادن پایگاه نظامیبه آمریکا سعی در عادی سازی روابط با اسرائیل را داشتند و در گامیرو به جلو این کشورها تلاشی برای اتحاد با تلآویو را در سر میپروراندند. همه این اقدامات مقدمه ای برای سخنان و مواضع ترامپ در خصوص بیتالمقدس شد. لذا اکنون با دادن بیانیه اعتراضی و یا مطرح کردن آن در بیانیه پایانی نشست شورای همکاری خلیج فارس به عنوان عامل تنش زا هیچ تاثیری را در دل تحولات نخواهد داشت.در خصوص ایران هراسی و یا مقابله با گروهای تکفیری که بیشتر این مساله به شعار میماند و تحولات میدانی شکست داعش به خوبی از نقش و توان ایران حکایت دارد.
* اما با کشته شدن علی عبدالله صالح در یمن، پایان داعش در سوریه و عراق، مهم تر از آن مساله جابه جایی پایتخت اسرائیل و مسائلی از این دست، توان این شورا در دل این تحولات با توجه به این که نگاه غالب کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به سمت کاخ سفید است را چگونه میبینید؟
** این کشورهای عربی در سایه اختلافات درونی خود و مضافا نکاتی که گفتید درگیر بحرانهای جدی هستند. ببینید این کشورهای عربی بعد از اعلام تصمیم ترامپ در خصوص بیت القدس وارد مرحله و دوره تازهای شده اند که در این مرحله این کشورهای عربی تمام برگ برندههای خود را از دست دادهاند. از شکست در پروژه ایجاد تنش در لبنان در سایه استعفای حریری، کشته شدن علی عبدالله صالح به عنوان مهرهای در مقابله با انصارالله یا وادار کردن دوحه به همراهی با عربستان و نیز شکست داعش در منطقه که همه این مسائل برگ برندههای این کشورها را از دست آنان خارج کرده است. اما در این راستا بعد از تلاش کشورهای عربی برای عادی سازی و حتی اتحاد با اسرائیل، تصمیم ترامپ در خصوص بیتالمدس ضربه مهلکی بر اعتبار و ارزش این کشورها وارد کرد. از همین رو نیز تمام این نکات به خوبی نشان میدهد که توان این شورا و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در دل تحولات منطقه بسیار کم رنگ است و در دامه نیز میتواند کم رنگ تر هم شود.
http://www.mardomsalari.net/4483/page/7/28168
ش.د9604180