تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۶  ، 
کد خبر : ۳۰۸۳۵۱
جبهه نصرت و القاعده: جدایی در کار نیست

تلاش قطر برای پاکسازی گذشته یک گروه تروریستی

پایگاه بصیرت / رابرت فیسک/ نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی

(روزنامه وقايع اتفاقيه – 1395/05/12 – شماره 189 – صفحه 5)

شیخ‌تمیم بن‌حمدآل‌ثانی بار دیگر دست‌به‌کار شده و تلاش کرده است جبهه نصرت را از فهرست مشهور گروه‌های تروریستی آمریکا خارج کند. او برای این کار روی حافظه مغشوش، ضعیف و سرعت‌زده رسانه‌های جهان حساب باز کرده است که چندان هم بیراه نیست.

سال گذشته شبکه ماهواره‌ای الجزیره متعلق به آل‌ثانی، یک مصاحبه دو قسمتی خسته‌کننده را با محمد الجولانی، رهبر نصرت، ترتیب داد. مرد بیچاره در این مصاحبه افتخار می‌کرد که مطلقا هیچ کاری با مسیحیان، علویان یا آمریکایی‌ها نداشته است. او در این مصاحبه خطاب به جهانیان گفت: جبهه نصرت فقط به‌دنبال خلاص‌شدن از دولت بشار اسد و همین‌طور دوستان روسی اوست و ادعای کشتار مسیحیان یا علویان سوری به‌وسیله این گروه کاملا بی‌اساس است. این جنایات مربوط به گروه فاسد و نفرت‌انگیز داعش است که عربستان سعودی شیفته آن است.» سپس در ماه می سال جاری ایمن الظواهری، رهبر القاعده، به محمد الجولانی گفت می‌تواند خود را از شاخه اصلی القاعده جدا کند و اینجا بود که زمان جدایی فرارسید و دشمنان آمریکا از یکدیگر جدا شدند. با این جدایی اعضای جبهه نصرت می‌توانند میانه‌روهای جدیدی باشند که ارزش حمایت آمریکا را دارند.

این گروه قطعا ارزش حمایت از سوی انگلیس را هم دارد، کشوری که دیوید کامرون، نخست‌وزیر سابق آن، 70 هزار شورشی میانه‌رو را علیه بشار اسد جعل کرده است و حالا دوباره به ما همان نوشیدنی قدیمی تعارف می‌شود. حالا دوباره بی‌بی‌سی به ما می‌گوید: «الجولانی در نخستین پیام خود به مخاطبان گفته جبهه نصرت سوریه به‌طور رسمی از القاعده جدا شده است.» اما نکته اینجاست که این نخستین پیام الجولانی نبوده است و او همین سال گذشته هم در گفت‌وگو با الجزیره حوصله ما را سر برده بود، حالا دوباره به ما گفته می‌شود الجولانی از القاعده فاصله گرفته است و اینکه نام جبهه نصرت از این پس «جبهه فاتح الشام» خواهد بود.

ناظران بسیاری به اشتباه، جدایی جبهه نصرت از القاعده را به مرگ اسامه بن لادن و اختلافات درونی القاعده نسبت می‌دهند؛ برای مثال بن لادن یک‌ بار گفته بود منافع مسلمان مقدم بر منافع هر دولتی است. با این استدلال گفته می‌شود جدایی جبهه نصرت از القاعده یک جدایی دوطرفه بوده و همگی برای منافع مردم رنج‌کشیده سوریه است و... .

دراین‌میان، واشنگتن بدون اشاره به اینکه تمام داستان تلاشی برای احیای مجدد جبهه نصرت است، روایت این جدایی را گفته است. اجازه دهید نگاهی دقیق‌تر داشته باشیم؛ همه‌چیز درباره افزایش قدرت نظامی جبهه نصرت ـ یا «فتح» یا «شام» یا هر نام دیگری ـ است و البته این حقیقت که جبهه نصرت نسبت به داعش از تاکتیک‌های مبارزه، نیروی نظامی و تسلیحات به مراتب بهتری برخوردار است. داعش شاید قادر باشد شهروندان فرانسوی، سوری، بلژیکی یا عراقی را در قلب این کشورها به خاک و خون بکشد اما در میدان جنگ، در سوریه، هر روز بیش از گذشته تضعیف می‌شود.

اگر از سربازان ارتش بشار اسد بپرسید حتما به شما خواهند گفت که جبهه نصرت به مراتب مهم‌تر از داعش است اما باز هم مهم‌تر از همه اینها شیخ‌تمیم، رهبر قطر است که پذیرای یک نسخه معتدل‌تر از جبهه نصرت است. امیر شیخ‌حمد، پدر شیخ‌تمیم، تسلیحات، پول و منابع زیادی را در اختیار جبهه نصرت قرار داد و این کار او، عربستان سعودی (که دیوانه‌وار داعش را دوست دارد)، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو را به‌شدت عصبانی کرد، بنابراین زمانی که امیر شیخ‌تمیم به کمک مادرش (شیخه موزه) زمام امور را از پدر گرفت، سیاست جدیدی را درپیش گرفت. حاکم جدید قطر درحالی‌که کمک‌های دارویی و نرم خود را به جبهه نصرت ادامه می‌داد، از فرستادن تسلیحات برای این گروه خودداری کرد اما تمیم به همان مسیر گذشته افتاد. شبکه الجزیره او مصاحبه‌ای طولانی را با الجولانی، رهبر مسیحی‌دوست و آمریکایی‌پرست جبهه نصرت ترتیب داد و هفته گذشته نیز فرصت بیشتری در اختیار الجولانی قرار داد و او گفت از القاعده جدا شده است.

اگر قرار بود این سریال یک عنوان داشته باشد، نامش باید «تمیزکردن گذشته جبهه نصرت» ‌بود؛ سریالی که در آن جبهه نصرت از یک گروه تروریستی به ارتش محترم میانه‌رو با نامی جدید تبدیل می‌شود و سپس آمریکایی‌ها و روس‌ها از بمباران مواضع آنان دست برمی‌دارند و آنگاه این شبه‌نظامیان وابسته به قطر دولت بشار اسد را سرنگون می‌کنند و... که اگر همه اینها اتفاق می‌افتاد، قطر می‌توانست آینده سوریه را در مشت خود داشته باشد؛ یک امپراتوری ارضی که قدرت نفوذ قطر در آن به مراتب بیشتر از یک شبکه تلویزیونی الجزیره خواهد بود.

شیخ‌حمد، پدر شیخ تمیم، در این امور بسیار بی‌محاباتر رفتار می‌کرد. او هیچ تردیدی در حمایت از جبهه نصرت نداشت. امارت قطر یک نهاد سنی وهابی است و شیخ‌حمد از شیخ‌حمد بن جاسم، نخست‌وزیر خود، در اداره امور کمک می‌گرفت. وقتی تمیم به قدرت رسید، شیخ‌حمد بن‌جاسم شغل خود را از دست داد و از آن پس بود که امیر جدید تلاش کرد گذشته جبهه نصرت را پاک کرده و زمینه را برای جدایی این گروه از القاعده هموار کند. نشریه فارین‌پالسی در آن زمان به قلم چارلز لیستر در گزارشی از تلاش القاعده برای پیوستن به نصرت، به این گروه با هدف تحت‌تأثیر قراردادن داعش خبر داد.

لیستر در این گزارش با رد قاطع جدایی جبهه نصرت و القاعده تأکید کرده بود، گروهی که نیاز به کمک و حمایت دارد ارتش آزاد سوریه است اما یک لحظه صبر کنید. در میان تمام مشاغل چارلز لیستر، نویسنده گزارش فارین پالسی، یک عنوان عجیب هم وجود دارد؛ او مشاور ارشد شیخ‌سلمان، رئیس مرکز بروکینگز دوحه در قطر است. این مرکز متعلق به مؤسسه بروکینگز است و حالا حدس بزنید که یکی از رؤسای این مرکز چه کسی می‌تواند باشد؟ شیخ‌حمد بن جاسم، نخست‌وزیر شیخ‌حمد بن‌خلیفه آل‌ثانی، حاکم سابق قطر؛ کسی که با روی‌کارآمدن تمیم، حاکم جدید قطر، شغل خود را از دست داد.

تمیم در شرایطی تلاش می‌کند گذشته جبهه نصرت را پاک کرده و این گروه را به‌عنوان تنها گروه نظامی قابل قبول و اپوزیسیون واقعی بشار اسد به جهانیان معرفی کند که به نظر می‌رسد نخست‌وزیر سابق قطر عقیده دیگری دارد و به عبارت دیگر، یک کشمکش درونی در قطر در جریان است؛ کشمکشی که شاید بتوان آن را جنگ پنهان قدرت در دوحه خواند.

به‌هرحال گذشته از آنچه در دوحه جریان دارد، فکر می‌کنم نام این گروه جدید در سوریه را باید «FLL» بنامیم که مخفف «جبهه خلق برای آزادی شام» است اما لطفا از جدایی جبهه نصرت و القاعده صحبت نکنید.

منبع: ایندیپندنت

http://vaghayedaily.ir/fa/News/6048

ش.د9504789

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات