(روزنامه جوان – 1395/08/16 – شماره 4951 – صفحه 2)
۱۳ آبان «روز مبارزه با استکبار» بهانه خوبي بود تا جوانان غيور، مبتکر، انقلابي و استکبارستيز ميهن اسلامي محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامي شرفياب شوند و معظمله نيز به همين مناسبت ضمن تصحيح دو غلط رايج شده در ارتباط با امريکا به تبيين چندين باره خسارتبار بودن مذاکره با امريکا بپردازند.
حضرت امام خامنهاي با صراحت تمام فرمودند: «از اشتباهات عجيب و غريب و بسيار خطرناک اين است که ميگويند اگر با امريکا سازش کنيم مشکلات کشور حل ميشود؛ اين حرف دروغ است، اين حرف فريب است؛ با سازش با امريکا مشکلات کشور به هيچ وجه حل نميشود؛ نه مشکلات اقتصادي، نه مشکلات سياسي، نه مشکلات امنيتي، نه مشکلات اخلاقي، بلکه بدتر خواهد شد؛ 10، 15 دليل وجود دارد و ميشود شمرد و رديف کرد که آخرياش همين برجام است.»
مروري بر وقايع و سير تحرک ديپلماتيک ايران در مواجهه با موضوع هستهاي نشان ميدهد آنچه که در سال ۹۲ موجب نرمش قهرمانانه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در برابر خواستههاي غيرقانوني، بهانهتراشي و فزونطلبي غرب به سرکردگي شيطان اکبر و طاغوت اعظم امريکا در موضوع هستهاي شد بيترديد فشار ناشي از تحريمهاي ظالمانه غرب نبود (که ملت ايران براساس فرهنگ غني ملي و اسلام انقلابي بارها ثابت کرده که با استقامت و پايمردي از تهديدات و فشارهاي دشمن فرصتهاي طلايي خلق کرده و دشمن را پشيمان ساخته است)، بلکه مشخصاً به دليل توهمي بود که در باور و انديشه «از نفس افتادهها»، «پشيمان شدهها»، «بوي لذت دنيا به مشامشان رسيدهها»، «سادهانديشان»، «غربباوران»، مرعوبان و شيفتگان امريکا در کنار تحريکهاي بيروني و عوامل داخلي غرب نسبت به امکان لغو تحريمها از طريق مذاکره با امريکا به وجود آمده بود.
در سال ۹۲ جريان فکري مذکور با استفاده از فضا و تنگناهاي اقتصادي موجود، اين نگاه و باور غلط و سادهانديشانه را به مطالبه ملي تبديل ساخته و با ايجاد دوقطبي «هستهاي، رفاه» با مغالطهاي آشکار و بدون توجه به سابقه دشمني و کينهورزي ۶۰ ساله امريکا در تحميل انواع فشارها، دسيسهها، دغلکاريها و دخالت در امور داخلي ايران، چنين وانمود کردند که اصرار جمهوري اسلامي ايران بر حقوق هستهاي خود سبب واماندن از ساير حوزهها و تحميل خسارات اقتصادي و علت العلل تحريمهاست.
اينک بيش از سه سال از آن روزها ميگذرد و حاصل تلاشهاي طاقتفرساي دستگاه ديپلماسي ايران (که جاي تشکر دارد) در لغو تمامي تحريمها (آنطور که رئيسجمهور کشورمان در آغاز راه دولتش وعده داده بود)، توافقنامهاي موسوم به برجام است که بهرغم اينکه ايران همه تعهدات خود را به صورت نقد انجام داده به دليل بدعهدي و دغلبازي و فريبکاري شيطان بزرگ (که از قبل هم قابل پيشبيني بوده و مقام معظم رهبري کراراً نسبت به آن متذکر شده بودند) حاصلي جز يک «وعده سرخرمن» و «نسيه نوشتهاي» متزلزل و بدون پشتوانه نبوده و آنطور که از قرائن و شواهد برميآيد طرف ايراني ناگزير است براي هر گشايش امتيازات ويژه و جديدي تقديم شيطان کرده و ضمن (به اصطلاح رقصيدن به ساز امريکا) قبول کدخدايي و سيادت شيطان بزرگ، از وزارت خزانهداري امريکا «نامههاي آرامشبخش!» دريافت نمايد و اين پايان ماجرا نيست، چراکه مستکبران امريکايي با وقاحت تمام از تحميل تحريمهاي جديد سخن گفته و لغو تحريمها را به قبول ذلتبار مهندسي ظالمانه نظام سلطه در جهان و به ويژه غرب آسيا و دست برداشتن از حمايت محور مقاومت موکول کرده و به اين ترتيب دومينوي تحريمها و زيادهخواهي دشمن بيامان ادامه دارد در حالي که قرار بود با پذيرش خواستههاي ظالمانه غرب در توافقنامهاي «برد، برد» شاهد لغو تمامي تحريمها باشيم.
با گذشت بيش از يک سال از تجربه ناموفق و نافرجام برجام و بيش از سه سال فرصتسوزي هم اينک آن چيزي که به نظر ميرسد سبب نهيب سکاندار انقلاب اسلامي حضرت امام خامنهاي در بين جوانان عاشورايي و خطشکن شده اين است که همان تفکر مسموم و سهلانديش، هماينک در مقطع انتخابات رياست جمهوري سال آينده با خيالپردازي متوهمانه و خوشبيني غلط نسبت به نتيجه تعامل و سازش با امريکا ضمن دعوت مردم به صبر براي به بار نشستن درخت سازش و با دادن آدرس عوضي علت نافرجامي برجام را تحريمهاي اوليه معرفي و بر مذاکره با امريکا در ساير موضوعات اصرار ميورزد و به اين ترتيب سر مردم را با وعدههاي بيفرجام گرم نموده و به اميد واهي چيدن گلابي برجام چشم به مذاکره با شيطان اکبر و طاغوت اعظم در ساير حوزهها و مسائل منطقهاي و ملي دوخته و براي تبديل موضوع مذاکره همه جانبه با امريکا به مطالبه ملي تلاش ميکند و ناگفته پيداست که ورود ايران به مذاکره جامع و همهجانبه با شيطان بزرگ سرانجامي جز «تکميل پازل امريکا»، «تشديد مشکلات کشور در حوزههاي مختلف»، «تضعيف موقعيت و عمق راهبردي ايران و ضربهپذيري جبهه مقاومت»، «پيدايش و تشديد دوقطبيهاي جعلي و خطرناک» و در نهايت تهديد جدي امنيت ملي ايران را در پي نخواهد داشت.
فلذا برخورد با اين تفکر مسموم، تفرقهافکن و وحدت شکن بايد در دستور کار تمامي دستگاهها، نهادها، ارگانها و سازمانهاي ذيربط دولتي و خصوصي و اصحاب قلم و رسانه، خطبا و نخبگان قرار گيرد که بيترديد «مؤمن از يک سوراخ دو بار گزيده نميشود» و «آزموده را آزمودن خطاست.»
http://www.javanonline.ir/fa/news/821026
ش.د9505151