(روزنامه جوان ـ 1396/07/01 ـ شماره 5195 ـ صفحه 6)
به عنوان يكي از عوامل مؤثر در اين زمينه ميتوان به غيرعرفي بودن شيوه ارتقاي محمدبنسلمان در ساختار سياسي- سنتي عربستان اشاره كرد كه در چند مرحله به حذف چند تن از شاهزادههاي صاحبنام از ساختار قدرت از جمله محمد بن نايف وزير كشور همراه بوده است كه خود بحثهاي مختلفي از نامشروع بودن ساخت جديد قدرت در عربستان و خشم پنهاني رقبا را پيش كشيده است.
از ديگر عوامل مؤثر در تسريع آشكار شدن مخاطرات ناشي از طرحهاي بلندپروازنه محمد بن سلمان ميتوان به ورود بيمحاباي وي به حوزه ديني اشاره كرد كه از زمان تشكيل عربستان در حدود 90 سال پيش طبق يك تقسيمكار تقسيم شده در انحصار حوزه علماي وهابي بوده و بخش سياسي حق ورود به اين حوزه را نداشته است اما اكنون محمدبنسلمان به دو علت ورود به اين حريم را براي خود مجاز ميداند: نخست اينكه انعطاف فرهنگي و اجتماعي لازم را براي اجراي طرح 2030 فراهم كند و دوم اينكه عربستان را از مظان حمايت از تروريسم تكفيري برهاند. از اينرو به نظر ميرسد محمدبنسلمان هزينه در افتادن با علماي وهابي را به جان خريده و درصدد برخورد با آنها برآمده است. در اين راستا به نوشته مجتهد فعال سرشناس شبكه اجتماعي توئيتر، محمدبنسلمان خود را براي خلاص شدن از (شر) برخي اعضاي هيئت علماي ارشد آماده ميكند كه به گفته وي، در برخي نوشتهها و سخنان منتشر شده خود بر موضوع تولا و تبري و اقداماتي كه منجر به خروج از اسلام ميشود، تأكيد كردهاند. به نوشته مجتهد «ايدهاي كه (بن سلمان) در سر دارد اين است كه نه تنها اين افراد را كنار بگذارد بلكه ساختار نهادهاي مذهبي را تغيير دهد، هيئت علماي ارشد را منحل كند و فقط مؤسسه افتاء [دارالفتوا] را باقي بگذارد.»
از اين ديد يكي از گزينههاي جايگزين، توسعه حوزه امور مربوط به مكه و مدينه است به گونهاي كه شامل شوراي علما -كه ارتباط بسيار نزديك با الازهر دارد- شود و سديس، رئيس كنوني آن قدرتمندترين فرد مذهبي رسمي در كشور باشد. اين بازآرايي در اعزام سديس به يك كنفرانس در امريكا و مكلف كردن وي به تقدير از ترامپ و امريكا ديده ميشود و خود سديس در دورهاي آموزشي حضور يافته و نحوه جلب خشنودي امريكاييها و تبرئه محمد بن سلمان از ميراث سنگين وهابيت را فرا گرفته است.
همچنين ميتوان به اوجگيري اختلافات عربستان با قطر و توسل هر دو طرف به مخالفان داخلي يكديگر به عنوان ديگر عامل تأثيرگذار در فعالتر شدن شكافهاي داخلي در عربستان نام برد كه از يك سو به برگزاري تجمعات اعتراضآميز و از ديگر سو به بگير و ببندهاي گسترده انجاميده است. در اين راستا مخالفان سعودي خواستار خيزشي جديد عليه مقامات عربستاني در روز بيست و سوم سپتامبر جاري برابر با اول مهر شدند كه مصادف با روز ملي اين كشور است. در پانزدهم سپتامبر برابر با شهريور نيز كاربران توئيتر در عربستان با انتشار ويدئوهايي ضمن برشمردن مطالبات خود خواستار سرنگوني رژيم آلسعود شدند. مقامات سعودي، شهروندان و اتباع خارجي مقيم را به گزارش هرگونه فعاليت تحريكآميز در شبكههاي اجتماعي از طريق نصب يك نرمافزار فراخواندند. سازمان ديدهبان حقوق بشر اين اقدام را استبدادي توصيف كرد و روزنامه تايمز نوشت مقامات سعودي فرهنگ جاسوسي از يكديگر را بين شهروندان رواج ميدهد. گفتني است مقامات سعودي از نهم سپتامبر برابر با 17 شهريور به بازداشت گسترده فعالان، نويسندگان، فرهيختگان و شخصيتهاي سرشناس اقدام كردهاند. جمال قاشقچي، نويسنده سعودي كه به تازگي ترك وطن كرده و در امريكا ساكن شده در مقالهاي در واشنگتن پست با اشاره به فاصلهگيري محمدبنسلمان از وعدههاي خود نوشت:«شاهزاده محمدبنسلمان وقتي به قدرت رسيد قول اصلاحات اجتماعي و اقتصادي را داد. او درباره اينكه فضاي بازتري در كشور ايجاد ميكند حرف زد و قول داد كه موانعي را كه مانع پيشرفت ميشود مانند ممنوعيت رانندگي زنان برطرف كند. اما آنچه اكنون من شاهد آن هستم موجي از بازداشتهاست.
هفته گذشته حدود 30 نفر بازداشت شدند كه برخي از آنها از دوستان من هستند. نيروهاي امنيتي در حاليكه صورت خود را پوشانده بودند به خانهها حمله كردند و نوشتهها، كتابها و رايانههاي آنها را توقيف كردند. اتهام افراد بازداشت شده گرفتن پول از قطر و مشاركت در توطئهاي بزرگ تحت حمايت قطر است. قطر همچنين به حمايت از مخالفان سعودي و حمايت از دعوت به تحركات اعتراضآميز 15سپتامبر كنوني متهم است و گزارشهايي نيز وجود دارد كه نشان ميدهد قطر از برخي قبايل سعودي مخالف نظام حاكم بر رياض مانند قبيله آلالرشيد و آلتميم حمايت ميكند. اين اقدامات قطر نشان ميدهد كه دولت دوحه در قبال تلاشهاي عربستان براي ايجاد تفرقه و دودستگي در هيئت حاكمه قطر ساكت ننشسته و حداكثر توان خود را براي تحريك مخالفان داخلي و حتي برخي از قبايل به كار گرفته است و در اين ميان حذف طيف گستردهاي از شاهزادهها از قدرت ميتواند فرصت مناسبي را در اختيار اين كشور قرار دهد. ضمن اينكه بررسيهاي موجود نشان ميدهد كه قطر به تنهايي در برابر ائتلاف چهارجانبه عربستان، بحرين، امارات و مصر بهتر عمل كرده است و موفق شده طيفهاي مختلف قدرت در امريكا اعم از وزارت دفاع، وزارت امورخارجه و حتي به نوعي كاخ سفيد را نيز با خود همراه كند .
در اين ميان آثار اخلاقي، انساني، ديني ، سياسي، اقتصادي و اجتماعي جنگ يمن نيز مزيد بر علت شده و آن را به باتلاقي براي اين كشور تبديل كرده است كه هيچ راهي جز پذيرش مسئوليت مادي و معنوي تحميل جنگ بر 25 ميليون انسان بيدفاع را پيش روي مسئولان سعودي باقي نگذاشته است و اصرار بر استمرار جنگ تنها ميتواند بر حجم و گستره شكستها بيفزايد.
ش.د9603577