تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۴  ، 
کد خبر : ۳۰۸۶۹۳
اسفندیار رحیم مشایی به رئیس دولت اصلاحات نامه نوشت

خطابه‌ای بدون حافظه

(روزنامه ايران – 1395/12/24 – شماره 6457 – صفحه 21)

«اسفندیارِ» احمدی‌نژاد، به رئیس دولت اصلاحات نامه نوشت. صبح روز گذشته سایت «دولت بهار» خبر داد رحیم مشایی به رئیس جمهوری ممنوع التصویر دولت هفتم و هشتم نامه نوشته است و ساعتی بعد، متن نامه روی خروجی این سایت قرار گرفت. اگر چه رئیس دفتر احمدی‌نژاد در دوران ریاست جمهوری، در ابتدای نامه‌اش عنوان کرد که نقل قول اصلاح‌طلبان درباره کاندیداتوری حمید بقایی، او را بر آن داشته که دست به قلم شود، اما از میانه نامه، ماجرای انتخابات سال 84 و 88 به روایت رحیم مشایی قرائت می‌شود. او در این مکتوب، احمدی‌نژاد را غیر اصولگرا می‌داند و تأکید می‌کند: «هرچند که متأسفانه بخشی از برادران و خواهران اصولگرای ما، هرگز حاضر نشدند چشم بر این حقیقت بگشایند، مردم جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد را نه به‌عنوان مظهر اصولگرایی بلکه برای انجام تغییرات بیشتر و اعمال جدی‌تر اصلاحات مورد نظر، مناسب‌تر تشخیص دادند.»

مشایی در ادامه نامه‌اش بر پیوند «اصلاحات» و «احمدی نژاد» اصرار کرده و می‌نویسد: «اقبال عمومی به آقای دکتر احمدی‌نژاد در هر دو دوره 84 و 88، گرچه آشکارا کنار گذاشتن گزینه جبهه اصلاحات بود، اما این به معنای پذیرش مواضع جناح و جریان سنتی مقابل نبود. مایلم با اصرار بر این حقیقت تأکید کنم که اکثریت قاطع مردم در این دو رویداد مهم، با نفی شرایط موجود و با رویکردی بسیار اصلاح‌طلبانه، از جناح موسوم به اصلاحات عبور کرده و با تأیید فهم خویش در انتخابات 84 بر مطالبه اصلاح گرایانه خود در سال 88، پافشاری کردند». مشایی در بخش انتهایی نامه خود زیر عنوان «جان کلام» به پیشنهاد «آشتی ملی» رئیس دولت اصلاحات اشاره کرده و آورده است: «اگر در امتحان مسئولیت‌پذیری نسبت به جامعه، بر خود سخت نگیریم و بر ساده‌زیستی سیاسی اصرار نورزیم، در این صورت امر مشتبه شده و از آشتی ملی، توافق قدرتمداران جناح‌ها و نشست مشترک آنان به‌عنوان صاحبان انقلاب بر سر سفره اراده می‌شود.

در این صورت معادله حاکمیت از تنها متغیر اصیل و حقیقی یعنی مردم، مستقل می‌شود. در این حال کاسبان سیاسی و اقتصادی جدید در سایه توجهات اشراف اقتصادی و سیاسی بر اریکه قدرت تکیه زده، جوله خواهند داد یا السابقون السابقون روال موجود را برای خود «فضل خدا» خوانده و منوال را دوام دهند...» مشایی در پایان، رئیس دولت اصلاحات را «برادر بزرگ تر» می‌خواند و با تأکید بر اینکه می‌داند «درد دل را لاجرم پاسخ نباشد»، به نامه خود پایان می‌دهد؛ نامه‌ای که هم‌شأن نزولش و هم محتوایش، محل پرسش بسیار است.

از جمله اینکه مشایی با چه استدلالی انتساب محمود احمدی‌نژاد به اصولگرایان را که «آفتاب دلیل آفتاب» است را رد کرده و می‌کوشد با گفتاری، همه مناسبات و تعاملات اصولگرایان و رئیس دولت متبوعش را کان لم یکن تلقی کند؟ آیا در شرایطی که اصولگرایان در تلاش هستند با «نفی ولد»، حافظه جامعه را از حمایت‌های تام و تمام‌شان از احمدی‌نژاد پاک کنند، نزدیکان احمدی‌نژاد هم می‌خواهند رئیس دولت قبل را به‌عنوان «فرزند خوانده» جریان رقیب اصولگرایان معرفی کنند؟ اگر چه نامه خطاب به رئیس دولت اصلاحات نوشته شده است، اما مخاطب اصلی نامه و گوشه و کنایه‌های مشایی چیست؟ آیا همان گونه که اصولگرایان دغدغه دارند قصد حواریون احمدی‌نژاد تنها بر هم زدن «بازی انتخاباتی» اصولگرایان است یا بر هم زدن کل «بازی انتخابات»؟ در شرایطی که اصولگرایان در روزهای اخیر کاندیداتوری بقایی را حتی لایق اظهار نظر نمی‌دانند، چرا مشایی رو به سوی اردوگاه اصلاح‌طلبان کرده است؟ آن هم چند ساعت پس از آنکه اصلاح‌طلبان رسماً حسن روحانی را به‌عنوان کاندیدای جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری معرفی کردند.

یافتن پاسخ این سؤال‌ها و پرسش‌های مشابه با رجوع به متن نامه میسر نیست؛ اما به اعتقاد ناظران مراجعه به الگوی رفتار سیاسی احمدی‌نژاد و نزدیکان او، انگیزه و هدف نویسنده نامه را تا حد زیادی روشن می‌کند. به باور تحلیلگران،‌ شأن نزول این نامه بیش و پیش از هر چیز در راستای احیا و تمدید حیات احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادی‌ها در صحنه رسانه‌هاست؛ صحنه‌ای که بعد از 8 سال مانور، در سال 92 به اجبار ترک شد و حال انتخابات ریاست جمهوری 96 و امید به در اختیار گرفتن مجدد قدرت، دولتمردان سابق را بر آن داشته است تا در قالب «جبهه مردمی»، «جبهه یکتا»، حزب «پایداری» یا حمید بقایی، فعال شوند. اگر چه این طیف‌ها، در رقابت داخلی با یکدیگر نیز قرار دارند، اما رقیب مشترکشان را حسن روحانی می‌دانند. به باور ناظران بر این اساس نمی‌توان خضوع و خشوع مشایی در این نامه را با خوش بینی نگریست. بویژه که سخت‌ترین شرایط اصلاح‌طلبان در طول حیات سیاسی‌شان، 4 سال بعد از 88 بود که از یک طرف رئیس دولت، هواداران این جریان را «خس» و «خاشاک» خواند و از طرفی، نهادهای سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی این دوره، عرصه را بر فعالان حزبی و سیاسی این اردوگاه تنگ گرفتند.

طیفی دیگر از تحلیلگران، اعتقاد دارند مشایی بیش از هر چیز تلاش دارد انتساب احمدی‌نژاد و نامزد نزدیک به او را از اصولگرایان نفی کند تا «دافعه» این اردوگاه، «جاذبه» تصور شده برای بقایی را تحت‌الشعاع قرار ندهد. الگویی که اتفاقاً از سوی طیفی از اصولگرایان هم دیده می‌شود؛ چنانکه غلامرضا مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفت‌و‌گو با «ایران» به صراحت تأکید می‌کند اصولگرایان باید در انتخابات پیش‌رو به دنبال چهره‌ای باشند که نتوان آن را به احمدی‌نژاد منتسب دانست. اصولگرایان بویژه بعد از انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی، در گفت‌و‌گوهای جداگانه اذعان کردند که هنوز تاوان حمایت از احمدی‌نژاد را می‌دهند؛ چنانکه حسن غفوری فرد عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در گفت‌و‌گو با «ایران» به صراحت بر این موضوع پای فشرد. به باور ناظران، احمدی نژادی‌ها معتقدند سبد رأی رئیس دولت سابق، قابل واگذاری به غیر است و می‌توان از الگوی هاشمی- روحانی در سال 92 بهره برد و در سال 96 احمدی نژاد- بقایی درست کرد.

اما به نظر می‌رسد آنچه از قصد مشایی و این تحلیل‌ها مهم‌تر باشد، باور سخنان یکی از منسوبان به دولت گذشته از سوی افکار عمومی جامعه است. جامعه‌ای که در سال 92 از دولت قبل، سیاست‌ها و منتسبانش عبور کرد.

البته شماری از تحلیلگران نیز بر این باورند که التجای مشایی به رئیس دولت اصلاحات، بر دست خالی احمدی‌نژادی‌ها از حمایت و پشتیبانی حکایت دارد که آنان را به چنان استیصالی رسانده که ناچار از طرح حرف‌های بی خریدار شده‌اند. چه این طیف بهتر از دیگران می‌دانند هیچ گاه هیچ قرابت و پیوندی میان آنها و اصلاح‌طلبان نبوده است و اصلاح‌طلبان، آنان و اصولگرایان پشتیبان‌شان را مقصر و مسئول مشکلات امروز کشور می‌دانند.

http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/176931

ش.د9505126

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات