امروزه در همه کشورها، حتی در کشورهای توسعه یافته، اختلاف نظر و تعارض میان حکومت و مردم امری شایع است. اما نکته مهم در این بین، چگونگی ابراز مخالفت، بیان خواسته ها، شیوه مدیریت بحران و نحوه تصمیم گیری و پاسخگویی سیستم به مطالبات است. اگر بخواهیم اغتشاشات و ناآرامی های اخیر را از منظر نوع بازیگران مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم، با گروه های مختلفی از بازیگرانی مواجه هستیم که هر کدام با انگیزه، هدف و روش خاص خود وارد میدان شده بودند، اما ارتباط و پیچیدگی میان متغیرهای گوناگون در کنار عوامل پیشران و عناصر تحریک کننده، کنش های بازیگران را از موازیت به سمت تراکم، هم افزایی و انسجام و در نهایت در مسیر تعارض با ارزش ها و ساختارهای نظام قرار داد. شناخت صحیح خواسته ها، اهداف و روشهای هرگروه از بازیگران می تواند به تصمیم گیران در انتخاب عکس العمل مناسب در پاسخگویی صحیح و منطقی به مطالبات مشروع، و یا برخورد و مقابله با زیاده خواهی های نامشروع کمک نماید. در یک تقسیم بندی جمعیت شرکت کننده در ناآرامی ها را می توان در قالب گروه های زیر دسته بندی نمود:
1- گروه اقتصاد زدگان: از میان مسائل مختلف، مشکلات اقتصادی مهمترین بستر غلیان نارضایتی های اجتماعی است. بررسی شعارهای بازیگران در ساعات اولیه تجمعات اخیر و خاصه اولین تجمع صورت گرفته در مشهد نشان از نارضایتی هسته اولیه تجمع از وضعیت اقتصادی است. نارضایتی ناشی از مشکلات معیشتی، رکود و بیکاری، فقر، گرانی، هزینه های سنگین زندگی، افزایش قیمت برخی کالاها و خدمات، وضعیت نابسامان موسسات مالی و اعتباری و... که بخشی از دهک های پایین و متوسط جامعه را مبتلا نموده است؛ جنس اعتراض این گروه از افراد، اعتراض به ناکارآمدی سیستم به خصوص در بخش های اقتصادی است و هدف غایی این بازیگران اصلاح مدیریت ها و هدایت منابع به سمت بهبود شرایط اقتصادی بود. منظور از کارآمدی، وجود سطح قابل قبولی از خدمات عمومی در جامعه است. در حقیقت کارآمدی بیانگر قابلیت و توانایی اداره هر کشور توسط مدیران و کارگزاران شایسته است؛ به نحوی که رضایتمندی مردم را در پی داشته باشد. تردید نمودن در مشروعیت حاکمان و سر دادن شعارها علیه مدیران ارشد، توسط این گروه، تنها بواسطه عدم پاسخگویی و ناتوانی سیستم اقتصادی به مطالبات و درخواست های آنان صورت گرفت. این گروه هر چند به واسطه گرفتاری های اقتصادی و به طبع آن معضلات اجتماعی ترجیح می دهند از روش های بدون خشونت استفاده نمایند اما رسیدن به نتیجه برای آنان اولویت بیشتری دارد، اولویتی که می تواند خشونت را نیز با خود به همراه داشته باشد، خصوصاً این که اگر شخص احساس کند این تنها راه باقی مانده خواهد بود، در اعمال خشونت و پرخاشگری چندان تعلل نخواهد کرد. بهترین راه برای آرام نمودن این قشر از معترضین، شنیدن خواسته آنان، رسیدگی سریع و پیگیری جدی برای رفع مشکلات اقتصادی است. آنگونه که امیرمومنان در فرمان تاریخی خود به مالک می فرمایند: از وظائف اختصاصی تو زمامدار و والی این است که نیازمندی های مردم را در همان روز که به اطلاع می رسد مرتفع سازد.
2-گروه عدالت طلبان: منظور از فساد، سوء استفاده از قدرت عمومی برای کسب منافع شخصی یا گروهی در سطح خرد و کلان است. در میان معترضین، کسانی بودند که رونمایی از فسادهای بزرگ اقتصادی، اختلاس و ارتشا، حمله ژن های برتر در تصرف امکانات، توزیع نابرابر منابع و امکانات، اشرافیت مسئولین و... آنان را رنج می دهد. در میان این قشر از معترضین می توان از همه دهک های اقتصادی جامعه نمونه هایی را مشاهده کرد. عامل اصلی اعتراض این گروه، احساس نرسیدن به حقوق خویش به تصور بلعیده شدن سهمشان توسط دیگران، دولت و حتی سایر دولت ها و ملت هاست. اطمینان این افراد نسبت به قانون و یا مجریان قانون در خصوص توانایی و عزم جدی در مبارزه با فساد و نابرابری ها و حفاظت از حقوقشان خدشه جدی برداشته، لذا تصور می کنند با اعتراض و تأثیر گذاشتن بر برخی تصمیمات از یک طرف، خواهند توانست با فساد و رانت خواری به عنوان عامل اصلی عدم توازن و نابرابری در سیستم های اجتماعی و اقتصادی که موجب بروز بی عدالتی شده، مقابله کنند و از طرفی، مانع تصرف بیشتر حقوق و اموالشان از سوی دیگران شوند. اصلاح نظام دادرسی و نظارت، شفاف سازی، اطلاع رسانی در رابطه با نظارت، کشف و مبارزه با فساد، برخورد قاطع و به موقع با مفسدین و عوامل پشت پرده، عدالت در قضاوت، کنترل سلامت بخش قضایی، نظارت بر فرایند دادرسی و... می تواند این گروه را از صف معترضین خارج نماید. الگوی مبارزه با فساد در مبانی اندیشه ای شیعه، حضرت علی (ع) است. آن حضرت در نامه ای به «زیاد بن ابیه» فرماندار بصره می نویسد: من از سر صدق و راستی به خداوند سوگند یاد می کنم که اگر خبردار شدم که تو به چیزی کم یا زیاد از بیت المال مسلمین خیانت کرده ای، آنچنان بر تو سخت می گیرم و شدت عمل نشان می دهم که به فقر و ضعف و زبونی گرفتار آیی.
3- گروه هیجان زدگان: هیجان ها جزیی جدایی ناپذیر از زندگی انسان هاست که می توان با کنترل، آن ها را در خدمت رشد و تعالی انسان قرار داد. در این میان، هیجانات دوره جوانی و نوجوانی از اهمیتی مضاعف دارد. در دوره نوجوانی به علت گذار از دوران بلوغ و رشد سریع جسمانی و عاطفی، و عدم رشد قوه استدلال و تفکر به موازات هیجانات، کنترل عواطف بسیار مشکل است. جوان با آن عواطف طوفانی خود از یک سو و تنوع طلبی متناسب با سن خود از سوی دیگر، بیشتر به ماجراجویی و سرگرمی بی حد و حصر تمایل پیدا می کند که همین مسئله می تواند سرآغاز بسیاری از انحرافات و مشکلات باشد، بطوری که در میان معترضین حوادث اخیر قشری غالباً جوان و نوجوان وجود دارد که دلیل حضور آنان در اعتراضات، بستر محیط هیجانی و ناآرام آشوب است. ایجاد سر و صدا، حضور نیروهای پلیس، حضور خبرنگاران و عکاسان، اعمال خشونت از سوی معترضین، شکسته شدن شیشه بانک، آتش زدن اتوبوس، سر دادن شعار، شلیک گاز آشک آور و ... فضایی هیجان انگیز را به وجود می آورد که در این فضا امکان «دیده شدن» و «تخلیه» هیجانات وجود دارد. این افراد با دیدن اعمال و رفتارهای برخی معترضین، به اصطلاح جوگیر شده و ممکن است دست به اقدامات خشونت آمیز بزنند؛ زیرا انسان هیجانی خوب فکر نکرده و موقعیت ها را روشن نمی بیند. البته بخش بزرگی از این افراد که هیجان کمتری دارند، ترجیح می دهند در این ناآرامی ها تماشاچی باقی بمانند و مانند تماشاگران مسابقه فوتبال با نگاه کردن به رفتارهای هیجان انگیز دیگران، هیجان خود را تخلیه نمایند. گرفتن عکس و به اشتراک گذاشتن آن در فضای مجازی در این چنین محیطی می تواند فرصتی برای بیشتر دیده شدن باشد. البته ممکن است دراین افراد انگیزه های دیگری هم وجود داشته باشد که آنان را به حضور در اعتراضات ترغیب نماید، اما محیط هیجانی اولویت بیشتری دارد. شاید بهترین راه برای جدا کردن این گروه ها، فراهم آوردن فرصتی برای تخلیه هیجانات و دیده شدن از طریق ایجاد محیط های مشخص در قالب برنامه های ورزشی، هنری و تفریحی ارزان و قابل دسترس است. مدارا کردن، کنار گذاردن سختگیری های بی جا، صدور مجوز برای فعالیت گروه های هنری سالم، توسعه فعالیت ها و فرصت های ورزشی می تواند در کنترل و جهت دهی سالم این نوع هیجانات مفید باشد.
4- گروه نوگرایان: گفته می شود ارزش ها و هنجارهای اجتماعی علاوه بر اینکه برون ذاتی (خارجی) هستند اجباری نیز می باشند و فرد ناچار است آن ها را بپذیرد و از آن ها پیروی کند اما از آنجا که فرد از آغاز کودکی به تدریج با آن ها آشنا شده و فرا می گیرد، به آن ها عادت کرده و در بسیاری از موارد اجباری بودنشان چندان برایش محسوس نیست. با وجود اینکه عدم رعایت و توجه به هنجارها و ارزش ها ممکن است منجر به مجازات، سرزنش و تمسخر گردد، معمولاً همه افراد به یک اندازه از هنجارهای رسمی پیروی نمی کنند و پیروی کردن از هنجارها از سوی افراد و گروه های مختلف شدت و ضعف دارد. در میان معترضینً قشری از طبقه متوسط جدید جامعه وجود دارد که آنگونه که باید و شاید نسبت به قواعد و هنجارهای رسمی جامعه الزامی نمی بیند و پیروی از قواعد مستقر برایش چندان جذابیت و مطلوبیتی ندارد. این گروه سر در مدرنیته و پای در سنت ها دارد. رویشی جدید از تجدد یا همان نوگرایی که هم اکنون دچار انومی است. انومی نه به معنای بی هنجاری، بلکه به معنای عدم التزام به قواعدی است که دولت نمایندگی آن را بر عهده دارد. «اگ برن» معتقد است رشد فرهنگ مادی همیشه بیشتر از رشد فرهنگ معنوی است؛ زیرا تکنولوژی رشد می کند، اما طرز تفکر افراد نمی تواند به سرعت خود را با آن هماهنگ کند. در نتیجه فرهنگ معنوی همیشه در این میان دچار تأخر و عقب ماندگی است. دستیابی به تکنولوژی و بهره گرفتن از امکانات نوین و توجه به سبک نوین زندگی از طرفی سبب ایجاد گسست از باورهای گذشته شده و عقیم بودن باورهای جدید شده و از طرفی دیگر، نوعی گیج وارگی را در پی داشته است. بی توجهی به پیوندهای اجتماعی قدیمی و حرکت به سمت فرد گرایی، برداشت متفاوت از دین و عدم التزام به هنجارهای متعارف دینی، عبور ناموفق از سنت ها، احساسات ملی گرایانه و باستان گرایانه، توجه به عرفان، مادی گرایی، توجه به محیط زیست و رعایت حقوق حیوانات و... از دیگر نتایج نگاه این گروه از افراد است. این بخش از جامعه تلاش می کند تا خود را هم قد با طبقه مرفه جامعه نشان دهد، اما منابع کافی برای رقابت نداشته و به همین دلیل احساس محرومیت نسبی دارد. در حقیت بین شکل گیری خواسته های این گروه و اقناع خواسته ها از سوی دولت و جامعه، شکافی بزرگ وجود دارد. محققان معتقدند هر کجا خشونت سیاسی یا بی ثباتی رخ دهد، میزانی از سرخوردگی نظام مند یا محرومیت نسبی در آنجا وجود دارد. محرومیت نسبی را شکاف بین انتظارات -یعنی آنچه که افراد فکر می کنند بایستی از نظام سیاسی به لحاظ موقعیت، ثروت، آزادی یا عدالت به دست آورند- و واقعیات -یعنی آنچه که بطور عملی تاکنون به دست آورده و یا به دست خواهند آورد- تعریف می کنند. محرومیت، سرخوردگی به همراه می آورد که مهمترین و بی واسطه ترین منبع خشونت است. هانتینگتون ایجاد فرصت های تحرک و مشارکت سیاسی و نهادینه سازی سیاسی را عامل تعدیل کننده این خشونت می داند. بنابراین می توان با هوشمندی و از طریق فعال سازی نهادهای جامعه مدنی، ایجاد تعاونی های اقتصادی، تشکیل کمپین ها و سمن ها، فرصت مشارکت و تحرک اجتماعی را برای این گروه فراهم می آورد تا ضمن حفظ منزلت اجتماعی، زمینه جذب و هدایت فرهنگی و نزدیکی بیشتر میان این گروه با هنجارهای مطلوب جامعه را صورت گیرد.
5-گروه معاندان: گروههای معاند بخش کوچکی از جمعیت را در میان معترضین شامل می شدند، اما بیشترین خشونت ها و تخریب ها از سوی این افراد صورت گرفت. بنا بر گزارش نهادهای امنیتی، طیف رنگارنگی از سلطنت طلب ها، بهائیان، منافقین و مارکسیست ها، غرب ساکسن ها تا عوامل عربستان، موساد، سازمان سیا، داعش و... در خشونت های اخیر دخالت داشتند. مبارزه ایدئولوژیک و حمله مستقیم به اصول اساسی نظام جمهوری اسلامی با هدف تغییرات بنیادین و یا پایان بخشیدن به نظام از سوی این گروه ها صورت می گیرد. نبرد مسلحانه، خشونت، ترور و انتحار و ایجاد فضای رعب و وحشت از روش های مورد استفاده این گروه هاست. هر چند ایدئولوژی بدیل از سوی هر کدام از این گروه ها در بسیاری از موارد با یکدیگر در تعارض جدی است، اما همگی در مبارزه با جمهوری اسلامی متفق القول هستند. نکته قابل توجه، حمایت دولت های خارجی و استکبار جهانی از این گروه هاست و با تزریق پول و امکانات، پوشش رسانه ای و فشار بین المللی هر روز بیش از پیش مورد تفقد قرار می گیرند. هرچند آگاهی بخشی به جامعه می تواند مانع عضوگیری این افراد گردد و یا بخشی از بدنه این گروهک ها را به دامان جامعه برگرداند اما در مورد کادر اصلی این گروهک ها لزوم برخورد جدی احساس می شود. «باس» استدلال می کند که هر چند سطوح پایین مجازات، مانع از تجاوز یا تهاجم نمی شود، اثرات بازدارندگی سطوح بالای مجازات موجب جلوگیری از تجاوز شده و منجر به عقب نشینی می شود. زیرا در سطوح بالای فشار، افراد نمی توانند خشونت نشان دهند چون هزینه این ابراز خشونت، برای آن ها خیلی سنگین تمام می شود. وقتی مجازات مورد انتظار آن قدر قوی نیست که مانع بروز خشونت شود، انگیزه کافی برای ابراز خشونت وجود دارد. بنابراین برخورد قضایی جدی و سریع با این عوامل و گروهک ها می تواند هزینه انجام اقدامات خرابکارانه را برای آن ها بالا ببرد و مانع از اجرای فعالیتشان گردد.
نتیجه گیری: بررسی ناآرامی های اخیر نشان می دهد که گروه ها و افراد گوناگون با خواسته ها، اهداف و انگیزه ها، روش و منش های متفاوت در این اعتراضات شرکت داشتند. طیفی از اقتصاد زدگان، عدالت طلبان، نوگرایان، هیجان زدگان در قالب معترضین و بخش کوچکی از گروه های سلطنت طلب، منافقین، غرب زدگان و... در قالب معاندین حضور داشتند. نکته قابل توجه تفاوت میان نقطه شروع و نقطه اوج حرکت است، به گونه ای که مطالبات اقتصادی به عنوان نقطه شروع حرکت در مدت کوتاهی به اهداف براندازی نزدیک شد. تشریح بیشتر مطلب نشان می دهد استارت اولیه از سوی اقتصاد زدگان کلید می خورد و شعارها و خواسته ها جنبه اقتصادی دارد و شعارها، گرانی و معیشت را هدف قرار داده است، خشونت در این مرحله همچنان بالقوه است. با پیوستن عدالت طلبان به جمع معترضین بار جمعیت و خواسته ها متراکم تر شده و فساد و اختلاس جای خود را در شعارها باز می کند و حرکات در آستانه خشونت و برخی نقاط ناآرام شکل می گیرد. حضور پلیس ضد شورش و سعی در متفرق ساختن جمعیت در کنار مقاومت جمعیت، اشتیاق پیوستن هیجان زدگان را افزایش می دهد. با ورود این گروه خشونت های اعتراضی و کف و سوت به صحنه اضافه می گردد. طبقه نوگرا که فرصت بیان خواسته هایش را فراهم می بیند، به جمعیت می پیوندد و از این جا شعارهایی در مخالفت با برخی شخصیت ها و سیاست های دولتی به گوش می رسد. معاندین که از ابتدا در میان جمعیت حضور داشته و از ارتباط و سازماندهی تشکیلاتی برخوردار بوده، با استفاده ابزاری از جمعیت و مصادره به مطلوب نمودن حرکت، آن را به سمت عناد، کشتار و حمله هدایت می کند و شعارهای ساختار شکنانه را وارد بازی می کند. هر چند هوشیاری مردم و جدا شدن از صف معاندان تب حرکت را فرو نشاند، اما نشان داد که بی توجهی و کاهلی در تحقق مطالبات بخش های مختلف جامعه، به سرعت زمینه فعالیت و موج سواری را برای گروه های معاند فراهم می آورد و می تواند بحران های جدی را برای نظام به دنبال داشته باشد.
منابع:
قرائی مقدم، امان ا...، مبانی جامعه شناسی، چاپ پنجم، انتشارات ابجد، تهران،1386
ساندرز،دیدید، الگوهای بی ثباتی سیاسی، چاپ دوم، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1390
ازکیا، مصطفی، غلامرضا غفاری، جامعه شناسی توسعه، چاپ ششم، انتشارات کیهان، تهران 1386
سردار نیا، خلیل ا...، حسین قدرتی ، نقش حکمرانی خوب و سرمایه اجتماعی بر اعتماد سیاسی، پژوهشنامه علوم سیاسی، سال پنجم، شماره اول، زمستان 1388