(روزنامه اعتماد – 1396/11/03 – شماره 4009 – صفحه 4)
اسفند ٩٤ بود كه اصلاحطلبان پس از رد صلاحيت گسترده كانديداهاي انتخابات مجلس خود با چالش كمبود نيروهاي كيفي براي كسب كرسيهاي خانه ملت مواجه شدند؛ چالشي كه منشا آن اتفاقات سال ٨٨ و كمكاري احزاب اصلاحطلب در تربيت و پرورش نيرو براي كرسيهاي مديريتي كشور بود. پس از اتفاقات سال ٨٨ احزابي مانند جبهه مشاركت ايران اسلامي و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي منحل اعلام شدند و در كنار اين احزاب، ساير احزاب اصلاحطلب طي آن سالها تلاش داشتند هرچند كجدار و مريز اما راه جريان تنفسي خود را حفظ كنند.
پس از پيروزي حسن روحاني در انتخابات سال٩٢، روزنه اميد براي شروع فعاليتهاي حزبي مجددا رخ نشان داد. حزب اتحاد ملت ايران اسلامي و ندا با كسب پروانه فعاليت از ماده ١٠ احزاب توانستند در سپهر سياسي ايران رشد كنند و ساير احزاب مانند اعتمادملي توانستند به شكلي منسجم و بابرنامهتر به فعاليتهاي حزبي مشغول شوند. اما اين احزاب فرصت كافي را براي تربيت نيرو و استفاده از جوانان خود براي حضور در عرصههاي مختلف مديريتي كشور نداشتند و جريان اصلاحطلبي در سال ٩٤ وارد چالشي جدي و جديد شد.
آغاز پوستاندازي اجباري
سال ٩٤ اصلاحطلبان شورايي را با عنوان شوراي عالي سياستگذاري به رياست محمدرضا عارف تشكيل دادند تا بتوانند از تمام پتانسيلهاي خود و فارغ از نگاههاي مختلفي كه به جريان اصلاحطلبي در ميان احزاب مختلف وجود دارد، ليستي واحد به نام «اميد» را براي سراسر كشور تهيه و تدوين كنند.
ليستي كه بنا بر نظارت استصوابي شوراي نگهبان، مملو از اسامي گمنامي بود كه تا پيش از اين كمتر كسي حتي از بزرگان اصلاحات نامي از آنها شنيده بود. اما شوراي عالي سياستگذاري كه از بزرگان و دلسوزان جريان اصلاحات تشكيل شده بود، توانست با برنامهريزي مناسب اين تهديد را به فرصت تبديل كرده و علاوه بر معرفي چهرههاي جديد به حاميان اصلاحات، پوستاندازي تدريجي اين جريان را آغاز كند؛ پوستاندازياي كه هرچند دير اما بنا بر توفيق اجباري كه پيش آمده بود، آغاز شد و اصلاحطلبان را به فكر اين انداخت كه بايد براي تربيت نسل جوان خود تلاش و وقت بيشتري صرف كنند. موسم انتخابات فرا رسيد و با تكرار رييس دولت اصلاحات مردم به اين ليست گمنام اعتماد كرده و حداقل در تهران در انتخابات مجلس حماسه آفريدند.
ليست اميد كه تنها چند چهره شناخته شده داشت سي بر صفر جريان و چهرههاي سرشناس اصولگرايي را شكست داد؛ پيروزياي كه وظيفه بزرگان اصلاحات را سنگينتر از گذشته كرد زيرا جريان اصلاحطلبي بايد در برابر اعتماد مردم به اين جريان پاسخگو ميبود. يكي از نكات ليست اميد ٩٤، حضور زنان و جوانان كم نام و نشان بود. زنان و جواناني كه پس از ردصلاحيتهاي گسترده و بازنشستگي اجباري ژنرالها، اين فرصت نصيبشان شده بود تا ثابت كنند ميتوان نام و آوازه نداشت اما به اصول اصلاحطلبي پايبند ماند و از فيلتر شوراي نگهبان عبور و به مردم خدمت كرد. در اين ميان نبايد نقش بزرگان جريان اصلاحات به ويژه رييس دولت اصلاحات را به عنوان پدري دلسوز براي جريان اصلاحات ناديده گرفت. او آبروي خود را براي اين ليست در ميان گذاشت و از مردم درخواست كرد تا به اين ليست اعتماد كنند.
سنگيني كفه ترازو به نفع جوانان
امروز نزديك به يك سال و نيم از آغاز به كار مجلس دهم ميگذرد و كفه ترازو به نفع اقدامات جوانان و زنان گمنام ليست اميد سنگيني ميكند؛ اسامياي كه امروز ديگر گمنام نيستند و اگر كسي پيگير اخبار و وقايع خانه ملت باشد، از اقدامات تاثيرگذار اين افراد آگاه است. هرچند برخي از افراد ليست اميد از نام اصلاحطلبي سوءاستفاده كرده و پس از آنكه به صندليهاي سبز بهارستان رسيدند مسير خود را از اين جريان جدا كردند، اما هستند افرادي كه از تيغ ردصلاحيت در سال ٩٨ نميهراسند و به صورت جدي پيگير مطالبات و مشكلات مردم هستند؛ جواناني كه نشان دادند اگر به آنها فرصت داده شود و ژنرالها فضا در اختيارشان قرار دهند به مراتب كارايي و دستاورد بيشتري براي جريان اصلاحات به ارمغان خواهند آورد.
عملكرد قابل قبول اصلاحطلبان در مجلس شوراي اسلامي منجر به پيروزي مجدد ليست اميد در انتخابات شوراي شهر تهران شد. تفاوت اين انتخابات با سال ٩٤ در آن بود كه اينبار خبري از ردصلاحيت نبود و شوراي عالي سياستگذاري با سازوكاري خاص تصميم به انتخاب ليستي ٢١ نفره براي شوراي شهر تهران گرفت. سازوكاري كه تا مدتها مورد انتقاد فعالين سياسي و دلسوزان جريان قرار داشت.
نكتهاي كه در ليست شوراي شهر توجه و تعجب را به همراه داشت، در نظر گرفتن سهميه سي درصدي براي جوانان و زنان بود. موضوعي كه نشان ميداد ظاهرا ژنرالها هنوز قصد ندارند فضا را در اختيار جوانان قرار دهند. بخش مديريت تخصصي و كلان ما امروزه با چالشهاي جدي روبهرو است و رفع اين چالشها نيازمند نگاه نو و مبتني بر دادههاي امروزي و اتخاذ تصميمات جسورانه است و اين همان چيزي است كه احزاب بايد تلاش كنند آن را به اركان مديريت كشور تزريق كنند. حال سوال اين است كه پس از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد كه فضا براي فعاليت احزاب فراهم شد، احزاب چه مقدار از اين فضا براي كادرسازي و تزريق نيروهاي خود به حاكميت استفاده كردهاند؟
اهميت كادرسازي و رفتار تشكيلاتي افراد منتخب
كادرسازي و تربيت نيروهايي كه توانايي خدمت به مردم در سطوح مختلف مديريتي كشور را داشته باشند مهمترين رسالت اين روزهاي احزاب اصلاحطلب است. نيروهايي كه دلبستگي به جريان اصلاحات داشته باشند و پس از گذار از دوران انتخابات عهد و قرار خود را با جريان اصلاحات فراموش نكرده و به سمت جريان رقيب نروند. تاكيد بر رفتار تشكيلاتي از ديگر موضوعاتي است كه احزاب وظيفه دارند به نيروهاي خود آموزش دهند تا جريان اصلاحات ديگر شاهد اتفاقاتي كه در مجلس دهم رخ داد، نباشد و عدهاي با استفاده از اعتبار اصلاحطلبان پس از آنكه به كرسي قدرت رسيدند فراموش كردند كه بايد به اخلاق تشكيلاتي اين جريان پايبند بمانند. تجربه سال ٩٤ ثابت كرد جريان اصلاحات با فقدان اراده براي ميدان دادن به نيروي تازهنفس روبهرو است و در صورتي كه اتفاق ردصلاحيتهاي سال ٩٤ تكرار شود مشخص نيست تصميم اين جريان سياسي كه در دهه ٩٠ تمامي انتخاباتها را با پيروزي پشتسر گذاشته چه خواهد بود.
اصلاحطلبان صداي نسل جوان را بشنوند
احزاب اصلاحطلب همواره شعارهاي خود را بر مبناي استفاده حداكثري از پتانسيل جوانان مطرح كردهاند در حالي كه در عمل شاهد هستيم سهم اين قشر در بهترين حالت سي درصد بيشتر نيست. اكنون فصل پوستاندازي فرارسيده است. نيروهاي جوان اصلاحطلب در مجلس و شوراي شهر توانستند تاحدودي انتظارات را برآورده كنند، بنابراين خوب است كه احزاب نيز از اين تجربه استفاده كرده و فرصت را در اختيار جوانان قرار دهند. در فصل پوستاندازي مناسب است احزاب، افراد داراي پتانسيل خود را شناسايي كرده و با آموزشهاي لازم آنها را براي رسيدن به كرسيهاي مختلف آماده كنند. اگر احزاب اصلاحطلب صداي نسل جوان كه حامي اصلي آنها در بزنگاههاي مختلف بودهاند را ناشنيده بگيرند، ممكن است به قهر اين قشر منجر شود و اين مهم ضربه جبرانناپذيري به بدنه جريان اصلاحات وارد خواهد كرد.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=95669
ش.د9604512