(روزنامه كيهان ـ 1396/04/31 ـ شماره 21676 ـ صفحه 2)
آقای ظریف، وزیر خارجه محترم کشورمان نیز احتمالا با شنیدن همین خبر غیر رسمی، طی گفتوگویی که با «نشنال اینترست» داشت، ساعاتی قبل از اعلام رسمی خبر، آمریکاییها را به خروج از برجام در صورت اعمال تحریمهای تازه تهدید کرده بود. ظریف گفته بود: «اگر نقض عمدهای حادث شود که در برجام به آن ناکارایی قابلتوجه اطلاق میشود، آنگاه ایران گزینههای دیگر در دسترس دارد از جمله بیرون آمدن از توافق (هستهای).» ماجرا از این قرار بود که دولت ترامپ، «همزمان» با اعلام دور تازه تحریمها، برای دومین بار پایبندی ایران به برجام را تایید کرد! به عبارت دیگر، همزمان با تایید پایبندی ایران به برجام، تحریمهای تازهای علیه کشورمان در حوزه موشکی و تروریسم اعمال کردند! این پایان ماجرا نبود. چند ساعت بعد، خبر معنیدار دیگری از راه رسید؛ آمریکا در گزارش سالانه وضعیت تروریسم در جهان، بار دیگر ایران را اصلیترین دولت حامی تروریسم در جهان معرفی کرد! در این باره اما گفتنیهایی هست:
1- همانطور که کیهان پیشبینی کرده و بارها اعلام کرده بود، ترامپ برجام را پاره نکرد. ترامپ اگرچه «دیوانه» است اما، آنقدر هم دیوانه نیست که چنین توافقی را یکطرفه لغو و خود را از مزایای بیشمار آن محروم کند. ترامپ «شاید» به قول نشریه «بلومبرگ»، برجام را «زجر کش کند تا ایران را به خروج یکطرفه از آن وادار نماید» اما هرگز آن را پاره نخواهد کرد. اصولا باید پرسید، وقتی کشوری همواره شاهد انفعالِ (شاید از روی ناچاری!) طرف مقابلش در برابر نقض پی در پی برجام بوده و مشاهده کرده که هم میتوان تحریم کرد و هم، حریف را با جمله«هنوز به برجام پایبند بوده» راضی نگه داشت! چرا باید چنین توافقی را پاره کند!؟ در این بین روزنامههای زنجیرهای و سایتهای حامی دولت، طوری «تایید پایبندی ایران به برجام از سوی ترامپ را پوشش دادند» که گویا این تایید، امتیازی از سوی واشنگتن به تهران است. آمریکاییها پایبندی ما به برجام را تایید و تحریمهای تازهای را هم اعمال کردند، اما سؤال مهم اینجاست که، این تایید چه فایدهای دارد وقتی پشت آن تحریمهای تازهای هست؟! و اینکه در این بین، چه کسی مسئول رسیدگی به تعهدات آمریکاست؟ واقعا عدم پایبندی این کشور به برجام را چه کسی باید پیگیری کند؟!
2- صفحات نخست رسانههای مدعی اصلاحات و حامی دولت در فردای پس از تحریمهای جدید آمریکا هم، قابل تامل و تاسف بود. دریغ از یک تیتر کوچک درباره تحریمهای تازه آمریکا و نقض برجام. تحریمهای تازه آمریکا تقریبا در تمام این رسانهنماها، سانسور شده بود، گویی به نفع حریف قلم زده باشند! فضای غالب بر این رسانهها، سفر ظریف به نیویورک و دیدار ایشان با شخصیتهای مطرح! سیاسی و رسانهای و «لحن متفاوت ظریف» در گفتوگوهایش بود. نوعی تلاش، برای القای اینکه، برجام نقض نشده و فقط ترامپ (نه نظام حاکم بر آمریکا) کمی سرکشی میکند. برخی نیز دیدارهای ظریف با به اصطلاح «بزرگان دنیا» را نتیجه مذاکره و حاصل توافق برجام جا زدند! روز چهارشنبه زنجیرهایها با سانسور تحریمهای جدید آمریکا و القای زنده بودن برجام، باز هم آمریکا را بزک کردند.
3- ممکن است عدهای بگویند، تحریمهای روز سهشنبه آمریکا ربطی به مسئله هستهای ندارد و مربوط به مسئله «موشکی» و «تروریسم» است. بنابراین آمریکا برجام را نقض نکرده است، که در پاسخ باید گفت؛ اولا رئیسجمهور محترم نیز در واکنش به تحریمهای ناتمام پسابرجامی آمریکا، اذعان کرده که تصویب نهایی این تحریمها، نقض روح و متن برجام است و آقای ظریف نیز ساعاتی قبل از اعلام رسمی خبر تحریمها، علیه آن موضع درست را گرفتند و تهدید به خروج از توافق کردند؟ ثانیا، طبق شرط دوم از شروط 9گانه رهبری برای تایید برجام، که به آن اشاره خواهیم کرد، با این تحریمها، برجام قطعا نقض شده است چرا که، قرار بود هیچ یک از تحریمها با بهانههای دیگر بازنگردند.
4- اصولا فلسفه وجودی تحریمهای ظالمانه غرب، گرفتن مولفههای قدرت کشورمان است. «تحریم»، درست مثل «داعش» و گروههای تروریستی و تکفیری، ابزار کار دشمن برای تضعیف کشور و ناامن کردن آن، نظیر لیبی، سوریه، عراق یا افغانستان است. تصور دشمن این است که، با این ابزار، توان هستهای ایران را گرفته، چرا توان موشکی و سایر مولفههای قدرت ایران را نگیرد؟! یعنی با یک ابزار به نام تحریم، میخواهند، تک تک مولفههای قدرت را بگیرند. به همین سادگی! برای رسیدن به این هدف، برجامهای دیگری را در دستور کار دارد. شاید، تلاش برای لغو مجازات اعدام قاچاقچیان مواد مخدر، تلاش برای تضعیف سپاه و محاصره اقتصادی این نهاد، مثل سند 2030 که هوا شد، همان برجامهای بعدی هستند که عدهای به شدت دنبال آن هستند؛ الله اعلم اما، مواضع اخیر رئیسجمهور و وزیر خارجه محترم کشورمان درباره این تحریمها، اگر تعارفات نبوده باشد، جای بسی امیدواری است. همین که دولت محترم به این نقطه رسیده که در برابر دشمن بدعهدی مثل آمریکا باید از موضع اقتدار وارد شد و نشان داد، ما هم گزینههای روی میز خودمان را داریم، میتوان گفت، دولت به تدبیر لازم (نه کافی) برای رویارویی با دشمن رسیده است. امیدواریم درصورت تصویب نهایی این تحریمها، گفته نشود، این مواضع صرفا جهت اثرگذاری بر محاسبات حریف گرفته شد و سیاست دولت همچنان بر ادامه اجرای برجام ولو با آمدن تحریمهای بعدی است! و در توجیه این سیاست هم به تاییدهای برجامی مخلوط با تحریمهای غیر هستهای استناد شود!
5- وقتی با تحریمهای پسابرجامی آمریکا مواجه میشویم و همه به این نتیجه رسیدند که، برجام چیزی جز خسارت محض نبود، میگویند، برجام تصمیم «نظام» بود تا بدین ترتیب، از زیر بار مسئولیت تحمیل چنین خسارتی شانه خالی کنند. تلاشی که احتمالا در آینده برای شانه خالی کردن از مسئولیت امضای قرارداد پر ابهام و طولانیمدت توتال هم خواهند کرد! در حالی که اگر به شروط 9گانه مجلس، ملاحظات ده گانه شورای عالی امنیت ملی و شروط 9 گانه رهبری برای تایید برجام توجه میشد، قطعا برجام شاهد چنین فرجامی نبود و دولت نیز مجبور نمیشد با انداختن تقصیرها به گردن این و آن، از خود سلب مسئولیت کند. فقط به عنوان یک نمونه، در شرط دوم از شروط 9 گانه رهبری آمده: «در سراسر دوره هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساخته تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبه مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند.» بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم برجام فقط دستپخت دولت یازدهم است، لذا باید به برجامیان گفت، جوانمردی کنید و این واقعیت تلخ را که برجام حاصلی نداشته است بپذیرید و کاری که کردهاید را پای نظام ننویسید و حالا که به خسارت محض بودن برجام پی بردهاید، از ادامه راه پرهیز کنید چرا که جلوی ضرر را از هر نقطهای که بگیرید، سودمند خواهد بود.
http://kayhan.ir/fa/news/109288
ش.د9604443