(روزنامه اعتماد ـ 1396/07/05 ـ شماره 3916 ـ صفحه 6)
** موضوع ائتلاف به تنهايي نميتواند معنا و مفهومي داشته باشد كه بتوانيم پيشتر در مورد ائتلاف يا عدم ائتلاف با معتدلين نظر بدهيم بلكه شرايط و اقتضائات سياسي است كه سبب ميشود ما تصميم بگيريم حول موضوعي همگرايي با جريانات سياسي داشته باشيم. بر اين اساس از الان نميتوان گفت كه در انتخابات ٩٨ ميخواهيم اين ائتلاف را ادامه دهيم يا خير. نخستين مساله اين است كه اصلاحطلبان ارزيابياي از موقعيت خود در منظومه سياسي كشور داشته باشند و جايگاه خودشان و فعاليتهايشان در چند انتخابات گذشته را بررسي كنند. آنها بايد ببينند كه موقعيتشان به لحاظ ارتقاي جايگاه سياسي در چه مرتبهاي قرار دارد و داراي چه وجههاي در بين مردم هستند. در اين صورت ميتوانند بفهمند كه آيا به تنهايي ميشود گردنه خطير سياسي بعدي را طي كنند يا نياز است كه همراهاني با خود در اين مسير داشته باشند. از نظر من اصلاحطلبان بدنه اصلي ائتلافهاي گذشته بودند. اينكه برخي از دوستان ميگويند كه ديگر ائتلاف نميكنيم چندان درست نيست. سياست عرصهاي صفر و صدي و قطعي نيست بلكه عرصه تعامل و گفتوگو است و به اين طريق ميتوانيم به رشد و توسعه يافتگي برسيم. بايد مراقبت كنيم تا ببينيم در آينده چه نقشي را ميخواهيم ايفا كنيم. مهمتر از ائتلاف اين است كه بدانيم چه دستاوردي ميخواهيم و چه اهدافي را دنبال ميكنيم و نايل شدن به اين اهداف آيا نيازمند ائتلاف است يا نيست. اگر به اين سوال پاسخ دهيم بهتر ميتوانيم تصميم بگيريم. اگر قرار است كه در عرصه قدرت حضور داشته و تاثيرگذار باشيم، طبيعتا بايد نقش آفريني خود را در چارچوبي انجام دهيم و در اين چارچوب بپذيريم كه ضرورت دارد كه با جريانهاي ديگر همگرايي داشته باشيم. اينكه آيا با چه گروه، جريان يا اشخاصي بايد ائتلاف كنيم، مسالهاي است كه بايد در بزنگاه مشخص در مورد آن تصميم بگيريم و شرايط سياسي كشور را ببينيم. نميتوان صرفا بر اساس پيش داوريها و پيش بينيها قضاوت كرد. من فكر ميكنم شايد در انتخابات مجلس شوراي اسلامي آتي خيلي ضرورت نداشته باشد كه با برخي از جريانات وارد مذاكره و ائتلاف شويم. اصلاحطلبان ميتوانند به كرسيهايي كه نياز دارند دست پيدا كنند ولي وقتي وارد مجلس شدند، ميتوانند وارد ائتلاف شوند تا به اهداف مشتركشان راحتتر دست پيدا كنند. در مورد انتخابات رياستجمهوري ١٤٠٠ مسائل متفاوت است و بايد صبر كنيم تا ببينيم كه چه شيوه و روشي كارآمدتر است و با آن ميتوان از شرايط دشوار عبور كرد.
* تهديداتي كه در گذشته چنين ائتلافي را بين اصلاحطلبان و اعتدالگرايان رقم زد، هنوز پابرجا است؟
** در انتخابات سال ٩٢ بخشي از اصلاحطلبان از آقاي عارف حمايت ميكردند و بخشي از اصلاحطلبان از آقاي روحاني. ما به اين جمعبندي رسيديم كه اگرهر دو كانديدا وارد انتخابات شوند، احتمال عدم پيروزي وجود دارد. در مورد انتخابات خبرگان نيز چنين بود. خيلي از كانديداهاي اصلاحطلبان ردصلاحيت شدند و با تدبير مرحوم آيتالله هاشمي بنا شد تا با بخشي از اصولگرايان وارد ائتلاف شويم و ليستي را كه با ليست اصولگرايان همپوشاني بيشتري داشت، ارجح دانستيم. پس ائتلافها شكلهاي متفاوتي دارند. در برخي استانها و شهرستانها اصولگرايان به ما رجوع كردند و زير چتر اصلاحطلبان آمدند و بر اين اساس معناي ائتلاف پيدا نكرد بلكه پوششي بود كه ما براي آنها ايجاد كرديم و سه تن از اصولگرايان معتدل در ليست تهران قرار گرفتند و بعد از انتخابات هم به راه خود رفتند و خيلي شايد همراهي با ليست اميد نداشتند. ائتلافها بايد چارچوبي داشته باشد تا منافع ما را تامين كند. پس منافع استراتژيك را بايد در اين ائتلافها در نظر گرفت. مبناي ائتلاف سياسي بر اساس تاكتيكها و استراتژيهايي است كه به كار گرفته ميشود و البته نه بر اساس ايدئولوژيها و ديدگاههاي آرماني. بر اين اساس بايد به سمت ائتلافي برويم كه بيشترين منافع را براي جريان اصلاحات و كشور داشته باشد.
* حرف و حديثهايي در مورد آقاي لاريجاني اين روزها به گوش ميرسد. به خصوص اينكه عكسي كه از علي لاريجاني در كنار سيدمحمد خاتمي منتشر شد گمانه كانديداتوري لاريجاني را تقويت ميكرد. آيا اساسا نيازي هست كه اصلاحطلبان در سال ١٤٠٠ به گزينهاي غير اصلاحطلب فكر كنند؟
** در حال حاضر به طور قطعي نميتوان در مورد هيچ چيز اظهارنظر كرد. اينكه از الان بگوييم كه گزينه آقايان جهانگيري، لاريجاني يا عارف كانديداي اصلاحطلبان هستند حرف ناصوابي است. ما بايد شرايط آن زمان را در نظر بگيريم و ميزان اقبال عمومي به شخصيتها را در نظر داشته باشيم. همپوشانياي كه با آراي فكري ما دارند و ميزان رايآوريشان بايد لحاظ شود. اين را هم بگويم هيچگاه در جامعه بيشكل سياسي جمهوري اسلامي نميتوان از الان نظرسنجي كرد و تشخيص داد كه از امروز بايد چه كرد.
* آيا علي لاريجاني مذاكرهاي با اصلاحطلبان كرده است؟ در پشت پرده مذاكرات بين دو جريان چه اتفاقي افتاده است؟
** من خبر ندارم كه مذاكره شده است يا نه. بيشتر تحليلهاي جانبي و حاشيهاي است كه برخي افراد و رسانهها ايجاد ميكنند و البته برخي مكنونات قلبي خود را در قالب لابيهايي مطرح ميكنند. اينطور نيست كه خالي از واقعيت باشد. طبيعي است كه عدهاي علاقهمند هستند از هماكنون براي آقاي لاريجاني كار كنند. افرادي هم هستند كه مايل هستند براي ديگر شخصيتها كار كنند.
* آيا معرفي يك نيروي اصلاحطلب الزاما به معني پايان ائتلاف با اصولگرايان معتدل خواهد بود يا ميتوان در قالب ائتلاف نيز يك نيروي اصلاحطلب در سال ١٤٠٠ معرفي كرد و ديگر جريانات را پشت سر اين فرد آورد؟
** بله؛ ممكن است امروز كانديدايي را معرفي كنيم اما در عمل تصميم ديگري بگيريم. تصميمات سياسي سيال هستند و ميتوان در يك بازه زماني تغييرات مورد نظر را اعمال كرد. اين به معناي اين است كه قطعيت وجود ندارد.
* اين حرف آقاي عارف مبني بر اينكه اصلاحطلبان در سال ٩٨ با جرياني ائتلاف نميكنند از جايگاه رياست شوراي عالي بود؟ آيا جرياني در دل شوراي عالي سياستگذاري است كه خواهان پايان ائتلاف با معتدلين است؟
** من اطلاعي ندارم؛ بعيد است كه چنين بحثي در شوراي عالي سياستگذاري مطرح شده باشد. به نظر من طرح اين موضوع الان به لحاظ منطق زيادي پشتوانهاي نداشت.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=87529
ش.د9602670