تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۶  ، 
کد خبر : ۳۰۹۳۴۴
روایتی از سخنرانی دکتر کچویان در نشست جامعه‌شناسی حجاب و بدحجابی

دولت باید در مسأله حجاب مداخله کند

پایگاه بصیرت / سيدعلي سيدان

(روزنامه صبح نو – 1396/05/24 – شماره 296 – صفحه 12)

روز دوم همایش «جامعه‌شناسی حجاب و بدحجابی در ایران» دیروز در پژوهشکده باقرالعلوم با سخنرانی دکتر حسین کچویان همراه بود. گزارش زیر روایتی از نکات مطرح شده توسط او در این سخنرانی است.

کچویان بحث خودش را در سه محور تنظیم کرده است. محور اول اهمیت و جایگاه اجتماعی و تمدنی مقوله حجاب و بی‌حجابی است. او دلیل انتخاب این محور را کاهلی‌ها و سستی‌هایی می‌داند که در پرداختن به این موضوع انجام گرفته است. او معتقد است «مسأله حجاب» باید کماکان از مسائل محوری نظام اسلامی باقی بماند. محور دوم بحث کچویان تبیین مسأله یا پروبلماتیک بحث حجاب است. او می‌گوید بسیار مهم است که ما از چه منظری به مسأله حجاب نگاه کنیم که این مسأله تبدیل به مسأله شود. او تأکید می‌کند که در این محور، چارچوب نظری ما بسیار مهم است. محور سومی که کچویان درباره آن در این جلسه صحبت می‌کند نحوه مواجهه ما با این معضل و راهکارهای آن است. او در این محور قصد دارد راه حل‌های حکومتی و مدنی را در باب مسأله بدحجابی بررسی کند. کچویان با این مقدمه بحث خودش را شروع می‌کند.

اهمیت و جایگاه مسأله حجاب اولین محوری است که کچویان نظر تفصیلی خودش را درباره آن مطرح می‌کند. او می‌گوید: «در باب مقوله حجاب هر موقع حرکت و اقدام شکل می‌گیرد، اعتراضات و گلایه‌ها و خراب‌کردن‌ها این است که می‌گویند آیا مسأله کشور به قول مشهدی‌ها یک لاخ و دو لاخ موی خانم‌هاست؟ آنها با این استدلال اهمیت مسأله را انکار می‌کنند.» کچویان مسأله حجاب را زیر و رو کننده عنوان می‌کند و شکل‌های مختلف تمدنی را وابسته به آن می‌داند. کچویان مسأله حجاب را جاودانه می‌داند و شرط تشکیل جامعه اسلامی بالنده و رو به رشد را حل و فصل مسأله حجاب می‌داند و می‌گوید: «گذر از مسأله حجاب گذر ماهوی از نظام دینی است.»

کچویان بیان می‌کند که برای پی بردن به اهمیت مسأله حجاب، حتی نیازی به تاملات نظری نداریم و کافی است به تحولات پس از شکل‌گیری جریان و نهضت اسلامی در دنیا بیاندازیم. او توضیح می‌دهد که جبهه معارض جریان اسلامی در کشورهای لاییک و سکولار تمرکزشان را بر مقابله با حجاب استوار کرده‌اند و به تعبیری اهمیت این مسأله را درک می‌کنند و نابود کردن ریشه‌ای جریان اسلامی را در از بین بردن حجاب می‌بینند. کچویان تلاش بعضی حکومت‌ها برای راه‌اندازی استخرهای مختلط، اجبار به برداشتن حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها، نپذیرفتن عکس رسمی چهره با پوشش و به کار نگرفتن زنان محجبه در مشاغل را در همین چارچوب تحلیل می‌کند. او همچنین تأکید می‌کند که مسأله حجاب صرفاً نمادین نیست، بلکه جنبه‌های بسیار حقیقی و حیاتی و اساسی دارد.

کچویان معتقد است حجاب با مهم‌ترین نیروی حیات فردی و اجتماعی سروکار دارد. او از این باب موضوع غریزه جنسی را مطرح می‌کند و به نظریات فروید در این زمینه اشاره می‌کند. فروید کسی است این بحث را در سطح فردی و در سطح تمدنی مطرح کرده است. البته کچویان تأکید می‌کند که تفسیرهای خاص فروید از این موضوع را مدنظر ندارد بلکه نقطه اصلی اندیشه او که تشخیص این نیروی عظیم در انسان است، مورد تأکید کچویان برای یادآوری اهمیت بحث است.

کچویان حیات فردی و اجتماعی انسان را ناشی از دو نیرو یا دو عنصر می‌داند؛ یکی عناصر حیاتی (غرایز و سلیقه‌ها) و دیگری عناصر معنایی و عقلانی (فرهنگ). او غریزه جنسی را میل به حیات و زندگی قلمداد می‌کند و مقوله شهوت در اخلاقیات را ناظر به همین موضوع می‌شمارد و هدف اصلی ادیان را کنترل و جهت دادن به آن عنوان می‌کند. ترس از مرگ و میل به زندگی دو دلیل پیدایی ادیان در جامعه‌شناسی عنوان شده است که غریزه جنسی هم ناظر به همین است. کچویان اشکال مختلف تمدنی را ناشی از اشکال گوناگون مهار و رشد التذاذ و ارضای این غریزه می‌داند و معتقد است دین به دنبال شکوفایی این غریزه و بیشترین ارضای غریزه است اما راه‌های نادرست موجب تخلیه شدن تمام قوا در مدتی کوتاه و عدم لذت بادوام و عمیق می‌شود.

او برای تأکید بر اهمیت موضوع، تجربه غرب را مثال می‌زند و می‌گوید که تمدن غرب به مثابه آزمایشگاهی است که هر امری را می‌توان در آن مشاهده کرد و از طریق برهان خلف آن را با جهان اسلام مقایسه کرد. کچویان غرب را نتیجه برداشتن تمام قاعده‌های سنتی و دینی در عرصه مسائل جنسی می‌داند. او وجه ممیز مدرنیته غرب را رفتارها و باورهای جنسی قلمداد می‌کند و معتقد است پست‌مدرنیته در واقع همان مدرنیته به‌صورت خالص است. به این معنا که مدرنیته هنوز درگیر سنت است اما در پست‌مدرنیته، مدرن خالص است. به همین دلیل انقلاب جنسی در دوران اوج پست‌مدرن اتفاق افتاده است. همجنسگرایی و ازدواج با حیوانات مثال‌هایی است که کچویان برای انقلاب جنسی این دوران به آن اشاره می‌کند و آن را ناشی از بیگانگی جنسی و عدم لذت جنسی در غرب می‌داند. او همجنسگرایی را ناشی از مشکلات فیزیولوژیک و پزشکی نمی‌داند و معتقد است این مقوله ارادی است و به قصد فقدان لذت است.

محور دوم سخنرانی کچویان به پروبلماتیک حجاب اختصاص دارد. مسأله حجاب چیست؟ کچویان در پاسخ به این سؤال مفهوم‌سازی نظری از بی‌حجابی را مهم می‌شمارد. او معتقد است ما اساساً فرآیند تبدیل کدهای رفتاری مربوط به حجاب به شکل فرهنگی و اجتماعی را طی نکردیم. کچویان به انقلاب اسلامی اشاره می‌کند و می‌گوید: «ظرف سه چهار سال بعد از انقلاب ما حجاب را در جامعه به عنوان یک هنجار اجتماعی پذیرفتیم اما آیا بر اساس یک دستگاه منسجم رفتاری جا افتاده است یا بر اساس رفتار توده‌ای و بدون عمق پذیرفته شده است؟» او با این مبنا می‌گوید: بعد از انقلاب به طور کلی فرآیند شکل‌گیری جامعه متناسب با موج انقلاب معنا و مفهومی عقیم گذاشته شد. جریان‌های مخالف‌خوان بروز و ظهور کردند و در درون حاکمیت جریان‌های سکولار و غیرسکولار بر سر اصل موضوع شکل‌گیری جامعه دینی درگیر شدند! در این شرایط چطور توقع دارید که جامعه متلاشی نشود؟ این جامعه باید پریشان شود و پریشان هم شد. یعنی قبل از معنادهی به زندگی بر اساس معانی انقلاب نیروها با هم درگیر شدند.

کچویان در تحلیل انقلاب‌های اجتماعی می‌گوید: «انقلاب‌ها در ابتدا یک نیروی اخلاقی عجیب ایجاد می‌کنند که رجوع به دیانت محصول آن نیروی اخلاقی است. اما در انقلاب ما این موج تخریب شد و مسأله بی‌حجابی در این قالب باید فهم شود.» کچویان ناسازگاری رفتارهای مردم با دین را ناشی از خصومت با دین نمی‌داند و آن را ناشی از عدم اطلاع و درک از نظام اجتماعی و رفتاری اسلام قلمداد می‌کند.

محور سوم سخنان کچویان درباره نحوه مواجهه و حل و فصل حجاب و بی‌حجابی است. او با طرح این سؤال که نیروی اصلی متکفل حل این معضل چه کسی است می‌گوید: امر به معروف و نهی از منکر دو پیش شرط اجتماعی دارد. یکی اینکه رفتار معروف باید جاافتاده باشد و دیگر اینکه ساختار مدرن مانع نباشد. امر به معروف در ساختاری جواب می‌دهد که روابط رو در رو اصل و محور است. اما امروز این مسأله کمرنگ شده است. همسایگی دیگر به معنای گذشته وجود ندارد و دولت جایگزین خدمات همسایگی شده است. در چنین ساختاری امر به معروف به دعوا منجر می‌شود.

او با این فرض نتیجه می‌گیرد که محور اساسی اقدام در این عرصه باید دولت و حکومت باشد. کچویان تأکید می‌کند که قدرت کارآمد است اما آنچه ناکارآمد است قدرت فشل است و دولت در جمهوری اسلامی فشل بوده است. فرهنگ‌سازی درست است اما این به معنای نفی مداخله دولت نیست.

http://sobhe-no.ir/newspaper/296/12

ش.د9602221

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات