(روزنامه آفتاب يزد ـ 1396/11/15 ـ شماره 5107 ـ صفحه 11)
** دوره جدید جریان اصلاحات از سال 76 به دنبال تشخیص و تامین نیازهایی بود که تا پیش ازاین در دوره 20 ساله انقلاب کمتر به آن توجه میشد. در آن زمان به این نتیجه رسیدند که باید یک بازنگری در برخی موارد صورت بگیرد و این بازنگری اصلاحات را پیش کشید و شاهد آن بودیم که با روی کار آمدن اصلاحات، اتفاقات مثبتی در زمینههای مختلف اجتماعی ، فرهنگی ، زنان ، جوانان و... روی داد .
* ولی مردم در سال 82 و انتخابات شوراها نیز از اصلاح طلبان دلسرد شده بودند ، چرا آن موضوع درس عبرتی برای اصلاح طلبان نشد .
** بله! تفرق در بین جریان اصلاح طلبی ، خانه نشینی مردم در شورای دوم در سال 82 را به همراه داشت و جریان اصولگرایی را به تصاحب کرسی شورای شهر ، و سپس ریاست جمهوری رساند . اصلاحات البته در انتخابات بعدی خود را پیدا کرد که دیدیم چه اتفاقاتی افتاد، اما اصلاح طلبان با حضور 10 سال حاکمیت اصولگرایان ، در سال 92 ، بار دیگر پای صندوقهای رای آمدند و در سال 94 و 96 هم دیدیم که پیروز انتخابات بودند. این نشان داد که آنها هنوز هم ظرفیت جذب مردم را دارند .
* پس چرا بعد از انتخابات 96 انتظارات مردم برآورده نشد و ابتدا جریان «من پشیمانم» شکل گرفت و سپس تجمعات دی ماه را داشتیم؟
** نظرات مختلف است اما بنده معتقدم که اصل آن را باید در انتخابات و تعبیری که من دارم جستجو کنیم . در انتخابات چهار گسل خودش را نشان داد . اقوام، جوانان، زنان و اقتصاد. این چهار گسل میدان دار فضای انتخاباتی در کشور بودند . اما بعد از انتخابات واکنش و اقدام مناسبی نسبت به این چهار رکن صورت نگرفت. جریان اصولگرایی هم با کمال تاسف دراین شرایط شروع به هجمه علیه دولت کرد. از سویی جریان اصلاحات نیز که تصور می کرد مردم از محدودیتها و مشکلات اطلاع دارند ساکت نشست و گلایههایش را در خفا مطرح کرد و آن را علنی نمی ساخت تا اینکه خواستههای مردمی در دی ماه شکل گرفت؛ جریانی که اینبار شعارهایش دامن اصلاح طلبان را هم گرفت .
* و خیلیها می گفتند ایکاش جـــریان اصلاحات در این بــاره سکوت می کرد... (!)
** در آن زمان ، جریان اصلاح طلب دو مسیر را در پیش داشت که می توانست یکی را انتخاب کند . ابتدا آنکه همچنان مسئولانه و با تدبیر به صحنه بیاید و به دنبال اهداف اولیه و اصلاحات در درون نظام باشد و دوم به خاطر جو شکل گرفته در حاشیه بنشیند و سکوت کند، اما اصلاحات مسیر اول را برگزید و جوانمردانه به صحنه آمد و مسئولانه از امنیت و تمامیت ارضی کشور دفاع کرد.
به همین دلیل، جریان ضد حاکمیت با بیانیهها و اظهارات اصلاح طلبان در تجمعات دی ماه به مخالفت برخاستند و علیه ما هجمه کردند چون برخلاف تمایل آنها که خواستار تغییرات بنیادین درکل سیستم بودند ، اصلاحات در برابر آن ایستاد. برای همین هم دیدیم که بیشتر از آنکه به اصولگرایان حمله شود به اصلاح طلبان حمله شد . اما اصلاح طلبان از دیدگاه من کار درستی کردند. ما وظیفه خودمان میدانیم که در عین حال که اعتراضات را تایید و به آنها احترام می گذاریم در برابر جریان ضد حاکمیت بایستیم .
معتقدیم که باید حقوق شهروندی معترضین را به رسمیت شناخت و معتقد به تغییرات و اصلاحات اساسی در ساختار هستیم اما راه این نبود که عده ای در دی ماه به سمت آن حرکت کردند.
تاکید میکنم ما بر خلاف اصولگرایان که معتقدند فقط باید دولت را مورد حمله قرار دهند معتقدیم که باید همه قوا را مورد نقد قرارداد. همه نهادها ، همه سازمانها و ارگانها و دستگاهها در آنچه که امروز روی داده مسئولند و بیتردید باید اصلاح شوند .
* آقای میرلوحی فارغ از اتفاقات دی ماه ، باید پذیرفت که بخشی از مردم نسبت به جریان اصلاح طلب ناامیدند. چهقدر به این موضوع اعتقاد دارید که درشرایط فعلی دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا تغییر کرده (!) و این موضوع اصولگرایان و اصلاح طلبان را بیش از همیشه به هم نزدیک کرده است ؟
** اولا آنهایی که امید مردم را تبدیل به یاس کرده اند باید پاسخگو باشند. اگر در سال 92 امید نبود همان موقع هم اتفاقات دی ماه می افتاد . ولی حتی درانتخابات 96 هم شاهد بودیم که مردم با امید آمدند و رای دادند . جریانی که خواستار سرنگونی است طبیعی است که به کشور یاس را تزریق کند. اما سوال ما از اصولگرایانی است که در درون نظام متاسفانه پمپاژ ناامیدی میکنند، آن هم به این خیال که می توانند با تخریب دولت برای خود یار جمع کنند.
* قبول ندارید که شرایط به گونهای شده که اصلاح طلبان و اصولگرایان بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک شدهاند ؟
** من این تلقی را ندارم. اتفاقا بارها به اصولگرایان هم گفته ام که این تلاش را نکنید چون بخشی از مردم قبل از این از اصولگرایان عبورکرده بودند و در حال حاضر هم اگر از اصلاح طلبی عبور کنند قرار نیست به اصولگرایی روی بیاورند . این اصولگرایان هستند که باید قدمهایی به سمت اصلاح طلبی بردارند و اصلاح طلبان هم قدمهایی به سمت مردم و نه اصولگرایی . اصلاح طلبان باید جایگاهشان همچنان دربین مردم حفظ شود نه اینکه با اصولگرایی ادغام شوند . ما بارها گفتهایم که اگر مردم از روحانی و اصلاح طلبان عبور کنند به سمت اصولگرایی قرار نیست گرایش پیدا کنند اما از قرار معلوم اصولگرایان نمیخواهند این حقیقت را بپذیرند .
اما بازهم معتقدم که مردم در تجمعات دی ماه، اصلاحات را انتخاب کردهاند و نه براندازی را .
* فکر میکنید در حال حاضر مردم چه میخواهند ؟
** مردم خواهان اصلاحات جدی هستند ، آنها می خواهند تا اصلاح و تغییر همه قوا را در بر بگیرد و این اصلاح نیز باید به سمت مردم باشد نه اینکه بعضی، دیدگاههای شاذ خود را بخواهند در حوزههای مختلف از جمله اقتصاد، تحمیل کنند . پیشنهاد من این است که همه دستگاهها به مردم جواب بدهند که می خواهند چه بکنند و چه قدر در مسیر اصلاحات گام بردارند . وقتی همه می گویند اعتراضات را به رسمیت میشناسند باید همه قوا ، اعلام کنند که نخستین قدمی که میخواهند درپاسخ به اعتراضات مردم بردارند کدام است؟ آیا بازهم می خواهند به همان سمت گذشته حرکت کنند یا به دنبال رعایت بیشتر حقوق شهروندان هستند؟
به هرحال جامعه ایران با اصل قانون اساسی نظام مشکلی ندارد هرچند همان طور که در دهه اول این قانون تغییراتی کرد بعد از سه دهه نیز می تواند تغییراتی کند و به سمت اصلاحات به سود مردم حرکت کند . تبدیل شعار به عمل، در بحث حقوق شهروندی از خواستههای مردم است . خواستههای مردم این نیست که کسی کنسرتها را لغو کند و به دستگاهها برای اقدامات خاص دستور دهد. باید مسئولین هشدار مردم را به خوبی دریافت کنند .
باید بررسی کنیم که چرا دیگر به بخشهای مختلف اعتمادی که پیشتر بود، اکنون بعضا کمتر شده است. باید متناسب با درخواستهای مردم اقدامات و قولهایی به مردم داده و عملی شود.
* آقای میرلوحی، موضوع گفتوگوی ملی خیلی پیشتر ازاین از سوی اصلاح طلبان مطرح شده بود که اصولگرایان آن زمان علیه آن صحبت کردند، ولی اکنون به نظر میآید که آنها نیز به این مطلب رسیده اند ، از همین رو در سخنرانیها یا مصاحبههای اخیر چهرههای اصولگرا میخوانیم یا میشنویم که از گفتوگوی ملی استقبال کردهاند. به نظرتان اصولگرایان تا چه میزان در گفتوگوی ملی جدی هستند ؟
** به نظرم اصولگرایان دراین موضوع جدی نیستند و اقدام عملی هم نکرده اند . اما باید لا اقل بین دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا این گفتوگوی ملی صورت بگیرد و سپس بین سایر بخشها توسعه پیدا کند .
* با این اوصاف ، اصلاح طلبان در سال 98 نباید نگران این باشند که اصولگرایان پیروز میدان انتخابات مجلس خواهند بود ؟
** ما همیشه نگران بودیم اما نگران این نیستیم که مردم با دلزدگی از اصلاح طلبان به اصولگرایان روی بیاورند. بارها به خود اصولگرایان گفتهایم مردمی که با لطفشان در انتخابات پیاپی به اصلاح طلبان رای دادند. الان در شرایطی هستند که میگویند عقد اخوتی با اصلاح طلبان نبسته اند پس اینکه توقع داشته باشیم ، این مردم به اصولگرایان گرایش پیدا میکنند یک اتفاق نشدنی است . گرایش مردمی که به اصلاح طلبان رای داده اند به سمت اصولگرایان یک شوخی است .
* نیازی به گرایش مردم به اصولگرایان نیست . کافی است آنها پای صندوق رای نیایند تا پیروز انتخابات، اصولگرایان باشند . چه قدر فکر میکنید خاطره سال 82 شورای شهر برای انتخابات 98 تکرارشود .
** ما دغدغه این را داریم که دیگر رای مردمی نداشته باشیم . اگر این اتفاق بیفتد مثل سال 82 باید همه مان مصیبت زده شویم . اما بگذارید بگویم نیامدن مردم در سال 82 پای صندوقها ، با نیامدن آنها در سال 98 خیلی فرق میکند و آنها در 98 اگر نیایند، به معنای تکرار 82 نخواهد بود. اصل آوردن مردم به پای صندوقهای رای همیشه هنر اصلاح طلبان بوده است و متاسفانه اصولگرایان باید بدانند که قدردان این ظرفیت اصلاح طلبی نبودهاند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=97933
ش.د9604746