(روزنامه آسمان آبي – 1396/11/10 – شماره 561 – صفحه 9)
* در انتخابات گذشته اصولگرایان تلاش کردند به یک پایگاه مردمی دست یابند، اما بعد از شکست در انتخابات و اتفاقات اخیر بهنظر میرسد قصد عبور از بدنه مردمی خود را دارند. از نظر شما چرا 16 میلیون رأی اصولگرایی، پشت طیف تندروی این جریان در حرکت علیه روحانی قرار نگرفت؟
** جریان اصولگرا با تمام ظرفیتش که تندروها و معتدلها و همینطور رأیهای معیشتی را شامل میشد، در مجموع با توجه به رفتار و شکل تبلیغاتی آقای رئیسی که به میدان آمد، آن 16میلیون را تشکیل داد؛ بنابراین 16میلیون رأیی که از آن سخن میگوییم باید بهصورت مجزا بررسی و تحلیل شود.
* نسبت طیف تندرو اصولگرایان را با پایگاه رأی خود چگونه ارزیابی میکنید؟
** جریان اصولگرا بهطور کلی توجه جدی و باید و شایدی نسبت به پایگاه رأی خود ندارد یا تجربه محدودی در این حیطه دارد. چون معمولا با رانت در جایگاه موفقیت قرار گرفته است. پایگاه رأی برای اصولگرایان همیشه حالت صوری داشته است. در این حالت با ابزار و امکانات خود نمیتوانند پایگاهشان را حفظ کنند، بلکه همیشه با امکاناتی که در حالت عادی باید در خدمت عموم باشد، تلاش کردهاند خود را تقویت کنند. برای همین بدون این امکانات قادر نخواهند بود پایگاه خود را مدیریت و تقویت کنند و درصورتیکه این امکانات از جریان اصولگرایی گرفته شود افت جدی و قابلمشاهدهای خواهند کرد. جریان اصولگرایی تا نتواند خود را به شکل جدی بازسازی کند، امکان اینکه یک دوام دراز مدت را بهصورت طبیعی در تعامل با مردم داشته باشد، نخواهد داشت.
* منظور شما از این بازسازی و بازنگری تشکلیابی است ؟
** بله، اما تشکلیابی که براساس تئوری و سلیقه و دیدگاه مشخص و شفاف سیاسی باشد. امروز ما درون این جریان چنددستگی و شقهشقه بودن بارزی را میبینیم. چنین اتفاقی از این جهت است که مواضع فکری و نظری خود را روشن نکردهاند و با یکدیگر مرزهای اساسی دارند و گاه حتی با هم در تضاد قرار میگیرند، ولی در ظاهر تنها یک اسم را یدک میکشند، درحالیکه تمایزات بسیارجدی با هم دارند. دلیل این امر هم این است که با توجه به نوساناتی که در عرصه سیاسی کشور بهوجود میآید، اگر اتکای جریانی به رأی و پایگاه مردم است، درصورتیکه اخلالی باعث تضعیفش شود، تمام سعیاش را میکند که آن را برطرف کند تا بتواند پایگاه خود را مدیریت کند، اما چون جریان اصولگرایی، تعاملی تصنعی با مردم داشته، نتوانسته نقاط ضعف خود را ببیند یا ضرورت و ارادهای برای رفع نقصانها وجود نداشته است.
اگر میبینید جریان اصلاحطلب سعی میکند تعامل خود با مردم را زنده نگه دارد یا تقویت کند و نقاط ضعف خود را برطرف کند، از این جهت است که فقط و فقط به پایگاه رأی مردمی اتکا دارد و اگر ضعف و نقص و اشکالی در این ارتباط میبیند، برای مرتفع کردن آن تلاش میکند. همین فرایند یک ورزیدگی سیاسی در این تعامل دو طرفه ایجاد خواهد کرد. از این منظر، نقص اساسی جریان اصولگرا از ابتدای انقلاب تا بهحال این بوده که همواره با آویزانی به قدرت، کسب جایگاه کرده نه با تکیه بر توانمندی طبیعی خود؛ بنابراین اگر بازنگری جدیای صورت نگیرد، اشکالات و چالشهای آینده جریان اصولگرا بهمراتب سنگینتر از حالحاضر خواهد بود.
* بعد از شکست اصولگرایان در انتخابات و تحرکاتی که از طرف اصولگرایان تندرو علیه آقای روحانی صورت گرفت و با توجه به اینکه بسیاری از تحلیلگران منشأ اعتراضات اخیر را نیز طیف تندرو و افراطی اصولگرایان میدیدند، از نظر شما این طیف در آستانه عبور از بدنه مردمی خود قرار گرفته است و سعی در تقویت بلوک قدرت دارد؟
** من همیشه معتقدم طیف تندروی جریان اصولگرایی طیف دارای پایگاه شفاف و مشخص نبوده و نیست و اگر آن ابزارهای درون قدرت از آنها گرفته شود عملا چیزی ازشان باقی نخواهد ماند. بهصورت مشخص شما میتوانید بسطنشینی آقای بقایی و اطرافیانشان را بهعنوان یک معیار ارزیابی کنید. طبیعتا آنها انتظار داشتند با این رفتوآمدها اقبالی از طرف مردم ببینند درحالیکه چنین اتفاقی نیفتاد.
* سوال این است که آیا اصولگرایانی مثل آقای رئیسی و اطرفیان او هنوز احمدینژاد و تیم او را اصولگرا میدانند، درحالیکه با برچسبهایی مثل جریان انحرافی مدام خود را از آنان متمایز میکنند؟
** احساس میشود افرادی که با تیم آقای احمدینژاد کار میکردند به آقای رئیسی کاملا نزدیک هستند.
* یعنی گمانهزنی شما این است که بین این دو طیف ارتباطاتی برقرار است؟
** بله، ارتباطاتی بین افراد این دو طیف وجود دارد. نیروهایی که با احمدینژاد کار میکردند و در آن جریان بودند بعضا در کنار آقای رئیسی هم دیده میشدند و حتی به مشهد هجرت کردند. تصور من این است که اتفاقات شکلگرفته به این معنا بود: کسانی که آقای رئیسی را ترغیب کردند به طیف احمدینژاد بستگی داشتند، اما بهطور کلی باید اشاره کنم که من طیف اصولگرایان تندرو را در عرصه سیاسی کشور تمامشده میدانم، چون منظر و نگاه درستی از نظر فکری نداشتند و یک جریان متوهمی که با حالت تصنعی بر سرکار آمد و هشت سال در دوره احمدینژاد عملکرد بسیار ضعیفی داشت هرگز ماندگار نخواهد بود. برای مردم آزموده است که این جریان نمیتواند نارضایتی مردم را نمایندگی کند، درحالیکه این نارضایتیها حاصل عملکرد و مدیریت خود آنهاست؛ بنابراین این تصور که مردم هنوز ممکن است به آنها اقبال نشان دهند توهماتی است که این جریان از ابتدا گرفتارش بود. تصورم بر این است که از قضا این تندروها باید آزاد گذاشته شوند تا خود را در عرصهای آزمون کنند. حتی اخیرا که تقاضای تجمعی شد، من موافق بودم که به اینها اجازه داده شود تا جایگاه خود را بشناسند و کمرنگی اقبال مردم را به خود ببینند.
* شما نسبت بین تیم احمدینژاد را با آقای رئیسی و اطرافیانش چگونه ارزیابی میکنید؟
** آقای رئیسی در انتخابات از یک پایگاه سیاسی حرکت نکرد، بلکه از یک جایگاه اجرایی قضایی که از مسائل کلی سیاسی فاصله دارد ورود کرد. ناگهان عدهای احساس کردند در جریان اصولگرا روی هیچکس نمیتوانند اجماع کنند و آقای رئیسی را بهعنوان محور وحدت مطرح کردند، اما اصولا در سیاست چنین شخصیتهایی تدوام نمییابند. سیاست در کلیت خود نیازمند بسیاری از ابزارها و پیشزمینههایی است که بتواند یک فرد را در عرصه سیاسی تداوم بخشد. بهنظر من همهچیز در اطراف آقای رئیسی بهصورت مقطعی فراهم شد و بعد از انتخابات هم در همان مقطع تمام شد؛ چون شخصیتی که محور قرار داده میشود باید ظرفیتهایی داشته باشد، یعنی منهای پشتوانههایی که باید به آن توجه کرد، باید شخصیت ظرفیتهای ویژهای در خود داشته باشد. ما در گذشته خبر داشتیم و کاملا پیدا بود که آقای رئیسی هرگز نه یک سخنور خوب بود، نه نبض مردم و جامعه را میشناخت، نه از اقتصاد آگاه بود و نه از اصول بینالملل چیزی میدانست؛ برای همین طرح کردن چنین شخصیتهایی تنها رفع تکلیف سیاسی بود لاجرم اینچنین شخصیتی قابل دوام نیست.
* آیا این جریان شکستخورده به تعبیر شما میتواند برای دولت آقای روحانی مشکلساز شود و تقابل رادیکالتری با دولت داشته باشد؟
** این جریان تندرو همیشه سابقه خود را نشان داده است. اینها تحمل و ظرفیت شکست را ندارند و نمیتوانند بپذیرند که انتخابات در یک مقطع و دو یا سه ماه رقابت است و بالا و پایین دارد و وقتی هم که نتیجه اعلام میشود وارد مرحله عملیاتی و اجرایی میشویم و رقابت میرود تا انتخابات بعدی، اما رویه اینها اینگونه بوده که در هر مقطعی که شکست خوردند اعمال خود را با روش تخریب دولت مستقر دنبال میکنند. در زمان اصلاحات اینگونه بود و امروز هم همین روند دنبال میشود. طبیعی است که آقای روحانی نیز در چند سال باقیمانده درگیر رفتارهای این چنینی خواهد بود. آنچه در اتفاقات اخیر رخ داد از همین طیف تندرو آغاز شد. از آنجایی که این طیف درک درستی از وضعیت جامعه خود ندارند، دست به کاری زدند که هم برای خود و هم برای نظام چالش ایجاد کردند. از قدیم طیف تندرو همواره فکر نکرده کارهای خطای بسیاری انجام دادهاند.
* شما عملکرد آینده طیف تندروی اصولگرایان را چگونه پیشبینی میکنید؟ آیا این طیف اقدامات فراقانون خواهند کرد ؟
** من این جریان راخیلی تاثیرگذار نمیبینم؛ البته در وضعیتهای خاص ممکن است موجسواریهایی کنند، اما همین را هم خوب بلد نیستند و معمولا بر موجی سوار میشوند که خودشان را سرنگون میکند. من نقش چندان مهمی برای آنان قائل نیستم.
* حتی در شرایط بحران؟
** بله، حتی در شرایط بحران. چون این طیف، یک تجربه اجرایی هشتساله داشته که مردم دیدهاند و عملکرد و عرضه و نگاهشان به مدیریت کشور هنوز کاملا پیش روی مردم است. اگر اینگونه نبود شاید اندکی تاثیر اجتماعی داشت، ولی مردم هنوز دارند با تبعات مدیریت این طیف دست و پنجه نرم میکنند و برای همین جایگاهی ندارند.
* و اگر بهدنبال رأی مردمی نباشند و بخواهند در آینده از بدنه مردمی کاملا عبور کنند چه اقدامی خواهند کرد؟
** از نظر من رفتاری اینچنین از این طیف تندرو بهطور مستقل ساخته نیست، مگر اینکه از سوی کسانی یا گروههایی از درون قدرت ناگهان حمایت تام و تمام شوند. در غیر اینصورت این طیف بدون آن حمایت خانه خود را هم نمیتواند حفظ کند. برای همین من چندان آنها را خطرناک نمیبینم.
https://asemandaily.ir/post/12925
ش.د9604847