(روزنامه شرق - 1396/06/02 - شماره 2945 - صفحه 12)
دونالد ترامپ به دلیل فامیلبازیهایش مورد انتقاد قرار گرفته است. او داماد خود، «جرد کوشنر» را به سمت مشاور ارشد رئیسجمهوری منصوب کرد. ترامپ در اقدامی دیگر، دختر خود و همسر کوشنر، «ایوانکا ترامپ» را به سمت مشاور خود برگزید و به او دفتری در کاخ سفید داده است. هرچند ایوانکا ترامپ دستمزدی از کاخ سفید دریافت نمیکند؛ اما به خاطر سمتش، دارای بالاترین دسترسیهای امنیتی است. اگرچه پسران ترامپ، «اریک» و «دونالد جونیور»، برای پدر کار دفتری در کاخ سفید انجام نمیدهند؛ اما گفته میشود آن دو از جایگاه ریاستجمهوری پدر برای پرپولکردن هرچه بیشتر جیب خود و «سازمان ترامپ» سوءاستفاده میکنند. همچنین گفته میشود اریک و دونالد جونیور، خلاف اظهارات خود دونالد ترامپ مبنی بر اینکه بین او و پسرانش صحبتی از سیاست و بیزینس نخواهد شد، گزارشها و اطلاعات مالی و تجاری شرکت را با پدر در میان میگذارند.
فامیلبازی در کاخ سفید امر جدیدی نبوده و ترامپ نیز اولین نفری نیست که بستگان و آشنایان خود را بر سر کار میآورد. اگرچه احتمالا دست گل ترامپ بزرگترین فامیلبازی است که در چند دهه اخیر در ذهن مردم آمریکا ثبت شده است؛ اما در سالهای اخیر، «بیل کلینتون» و «جورج دبلیو بوش» نیز از این اتهام مبرا نبودهاند؛ کلینتون به خاطر واگذاری مسئولیت اصلاح طرح سلامت به همسرش هیلاری و نپذیرفتن اینکه این کار باعث میشود بانوی اول آمریکا کارمند دولت باشد و بوش به دلیل سوءاستفاده از گذشته و جایگاه ریاستجمهوری پدرش با انتقاد مواجه هستند.
درواقع، پیش از قانون ١٩٦٧ که در واکنش به اقدام رئیسجمهور «جان اف کندی» در منصوبکردن برادرش به سمت دادستان کل ایالات متحده، تصویب شد، فامیلبازی و منصوبکردن افراد خانواده به سمتهای کلیدی، بسیار رایج و گسترده بود. تنها دلیلی که فامیلبازیهای ترامپ را نمیتوان نقض قانون ١٩٦٧ دانست، تصویبشدن قانونی در سال ١٩٧٨ است که سمتهای مشاوره را از این قانون مستثنا میکند. به فامیلبازی رؤسای جمهوری آمریکا اکثرا انتقاد شده، از محبوبیت آنها کاسته و آنها را به دردسر انداخته است؛ اما موارد خاصی نیز در تاریخ آمریکا وجود دارد که درخشیدن افرادی که با فامیلبازی به سمتهایی منصوب شدند، باعث محبوبیت آنها و در پی آن، محبوبیت رئیسجمهوری شده است. در زیر به برخی نمونههای فامیلبازی رؤسای جمهوری در تاریخ آمریکا اشاره میشود.
تاریخ فامیلبازی در کاخ سفید
یکی از مواردی که فامیلبازی رئیسجمهوری با انتقادات اندکی همراه بوده و حتی با نگاهی به گذشته، موجب محبوبیت رئیسجمهور نیز شده است، مورد «رابرت اف کندی» است. او که از سوی برادر خود، رئیسجمهور جان کندی، به سمت دادستان کل آمریکا منصوب شد، دادستانی محبوب بود که بهعنوان قهرمان حقوق مدنی شناخته میشود. این رابرت بود که جان را درباره جنبش حقوق مدنی تشویق کرد؛ جنبش حقوق مدنی با هدف کسب برابری میان سیاهپوستان و سفیدپوستان در ایالات متحده آغاز شد و در نهایت در سال ۱۹۶۸ با تصویب قانون مدنی به سرانجام رسید.
همچنین رابرت در مجابکردن جان کندی در مبارزه با جرائم سازمانیافته نیز نقش بسزایی داشت. از آنجا که رابرت کندی خاطره خوبی از خود بهعنوان رهبری پیشرو در ذهن مردم آمریکا باقی گذاشته و امروز از او بسیار به نیکی یاد میشود، بهراحتی میتوان تجربه کم او را در امور قضائی و همچنین نداشتن رزومه کافی برای تصدی پست دادستانی و اینکه تنها عامل انتخاب او به این سمت، فامیلبازی برادرش بوده است، به فراموشی سپرد. گرچه روزنامهنگاران آن روزها، به انتخاب او انتقاد میکردند و در نهایت رابرت نیز مانند برادرش جان، کشته شد.
یکی از فامیلبازترین رؤسای جمهوری در تاریخ سیاسی آمریکا، بیشک «جان آدمز» است. او دومین رئیسجمهور آمریکا بود. او با انتخاب پسرش «کوینسی»، بهعنوان دیپلمات آمریکا در پروس، مقدمات ریاستجمهوری او را مهیا کرد. این انتخاب با مقاومتها و انتقاداتی همراه بود؛ اما در نهایت «جان کوینسی آدامز»، ششمین رئیسجمهور آمریکا شد. در ادامه این فامیلبازیها، جان آدمز سعی کرد «ویلیام استیونز»، داماد خود را هرطور شده به شغلی دولتی بگمارد. ویلیام به دلالی زمین شهرت داشت. پس از اینکه آدمز موفق به این کار نشد، بالاخره توانست او را مأمور دولتی گمرک کند. در اقداماتی دیگر، آدمز سمتهایی مانند ریاست اداره پست را به دیگر نزدیکان خود داد.
فامیلبازی در روزهای ابتدایی جمهوری آمریکا خیلی رایج بود. «زاخاری تیلور»، «جیمز مونرو»، «جان تایلر» و «جیمز بیوکنن» همه افرادی از اعضای خانواده خود را در مشاغلی دولتی و عموما پستهای اجرائی نصب کردند. زاخاری تیلور، برادر و دامادش را به سمت مشاوره غیررسمی رئیسجمهور انتخاب کرد. «اندرو جکسون»، هفتمین رئیسجمهوری آمریکا، نهتنها اعضای خانواده خود را به خدمت میگرفت، بلکه سیاستی را اتخاذ کرد که به او اجازه میداد کسانی را که دوست دارد، از دولت کنار بگذارد و افرادی از طرفداران و اعضای خانواده خود را جایگزین آنها کند؛ سیستمی که با عنوان «سیستم حمایتی» شناخته میشود. رسواییهای زیادی پیرامون دولت «یولیسز اس گرنت»، هجدهمین رئیسجمهوری، وجود دارد.
چه گرنت را فردی موجه و چه او را رئیسجمهوری ضعیف و فاسد بدانیم که به خاطر نقش مؤثرش در جریان جنگ داخلی به ریاستجمهوری، نمیتوان منکر این حقیقت شد که او یکی از رؤسایجمهوری آمریکاست که بیشترین فامیلبازی را در طول تاریخ آمریکا انجام داده است. گرنت، پسرعموی خود، «سیلاس هادسن» را بهعنوان نماینده آمریکا به گواتمالا فرستاد. یکی از برادران ناتنی خود را به سمت مسئول کنسولگری آمریکا در شهر لایپسیگ در کشور آلمان منصوب کرد. به دیگر برادر ناتنی خود شغلی در گمرک شهر نئواورلئان داد. به یکی دیگر از نزدیکان خود شغلی در ساختمان کاخ سفید داد. گفته میشود درمجموع، ٤٠ نفر از بستگان و نزدیکان او از فامیلبازی گرنت سود بردند که باعث شد شبکهای از رسواییها ریاستجمهوری او را دربر گیرد.
وقتی «وودرو ویلسون»، بیستوهشتمین رئیسجمهوری آمریکا، «ویلیام گیبز مکادو» را به سمت وزارت خزانهداری منصوب کرد، هنوز ویلیام جزئی از خانواده او نبود، اما بعد از آنکه ویلیام با دختر رئیسجمهوری ازدواج کرد او همچنان در سمتش باقی ماند. با شروع جنگ جهانی اول، ویلسون، مکادو را به سمت هیئترئیسه بخش مالی جنگ برگزید.
«فرانکلین دی.روزولت»، سیودومین و «دوات دی.آیزنهاور»، سیوچهارمین رئیسجمهوری آمریکا، هر دو پسران خود را به سمتهای اجرائی منصوب کردند. روزولت پسرش «جیمز» را به سمت دستیاری ویژه رئیسجمهور نصب کرد و آیزنهاور نیز پسرش «جان» را بهعنوان دستیار رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید برگزید. رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید را شاید بهطور سنتی بتوان معادل دستیار مخفی رئیسجمهوری دانست. روزولت بعدا حیطه مسئولیتهای جیمز را افزایش داد. جیمز بعدها مسئول هماهنگکننده ١٨ بخش مختلف کاخ سفید بود؛ مسئولیتی که او را بخشی جداناشدنی از اجرائیات روزمره اتاق بیضی کاخ سفید میساخت. اگرچه سمت جان در دولت پدرش از دستیاری فراتر نرفت، شغل اول او سنگبنایی شد تا بتواند در دولتهای بعدی «ریچارد نیکسون»، سیوهفتمین و «جرالد فورد»، سیوهشتمین رؤسایجمهوری آمریکا، نیز کار کند.
جورج بوش پسر که خود با فامیلبازی پدرش توانست به اتاق بیضی کاخ سفید راه پیدا کند، خود نمونهای از فامیلبازی و پارتیبازی است. بوش نهتنها افرادی از بستگان خود را به سمتهایی گماشت، بلکه در منصوبکردن بستگان، آشنایان و طرفدارانش به سمتهای دولتی نیز ید طولایی داشت. فهرستی طولانی از این افراد وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود. فرزند ۲۸ساله سناتور «استورم ثرموند» به سمت دادستان کل ایالت کارولینای جنوبی منصوب شد. همسر سناتور «میچ مککانل»، «الین چائو»، وزیر کار دولت جورج بوش بود. دختر «دیک چنی»، معاون وقت رئیسجمهوری، به سمت دستیار معاون وزیر خارجه منصوب شد و شوهرش به سمت رئیس شورای دفتر مدیریت و بودجه گمارده شد و این فهرست همینطور ادامه دارد.
بانوی اول آمریکا
شاید در هیچ جای دنیا مثل آمریکا همسران رؤسایجمهوری مورد توجه مردم و رسانهها نباشند. معمولا همسران رؤسایجمهوری در آمریکا خاطرات خود را از کاخ سفید به رشته تحریر در میآورند؛ کتابی که خواندن آن برای خیلی از افراد جالب توجه است. به خانواده رئیسجمهوری در آمریکا «خانواده اول» و به همسرانشان «بانوی اول» گفته میشود. اگرچه نقش بانوی اول آمریکا هیچگاه بهطور رسمی تعریف نشده، اما همسر رئیسجمهوری در مسائل سیاسی و اجتماعی کشور نقش مهمی ایفا میکند. این عنوان در سالهای ابتدایی ایالات متحده مرسوم نبود و معمولا همسر رئیسجمهوری با همین عنوان یا خانم رئیسجمهوری خطاب میشد، تا اینکه در سال ۱۸۳۸ و برای اولینبار نویسنده مقالهای، «مارتا واشنگتن» همسر «جورج واشنگتن» را بانوی اول خطاب کرد. نکته جالب توجه این است که در طول تاریخ آمریکا دستکم در ۱۳ مورد کسی به جز همسر رئیسجمهوری عنوان بانوی اول را داشته است و این موارد مربوط به زمانی بوده که رئیسجمهوری متأهل نبود، از همسرش جدا شده بوده یا توانایی اداره امور داخلی کاخ سفید را نداشته است.
منطقا قانون ضدفامیلبازی شامل بانوی اول آمریکا نیز میشود. آنها مجاز هستند در کمپینهای انتخاباتی کنار همسرانشان باشند، مدیریت امور داخلی کاخ سفید بهعنوان محل اقامت خانواده اول را برعهده بگیرند، در مراسم تشریفاتی ریاستجمهوری شرکت کنند و به امور اجتماعی و فرهنگی بهطور مستقل از دولت بپردازند. بانوی اول دفتری در قسمت شرقی کاخ سفید دارد. اما بانوی اول باید احتمالا از داشتن سمتهای دولتی منع شود. مقایسه کوتاهی بین همسران بیل کلینتون، رئیسجمهوری چهلودوم و «باراک اوباما»، رئیسجمهوری چهلوچهارم آمریکا، تفاوت نقش این دو زن در کاخ سفید را بهخوبی روشن میکند.
بیل کلینتون در زمان ریاستجمهوری خود همسرش هیلاری را به سمت ریاست کارگروه ویژه اصلاح طرح سلامت که سمتی دولتی محسوب میشد، گماشت؛ موضوعی که باعث شد بیل به نقض قانون ضدفامیلبازی متهم شود. بعد از آنکه چندین متخصص حقوقی سمت هیلاری را ناقض قانون دانستند، در نهایت دادگاه فدرال رأی صادر کرد که قانون مذکور شامل کارکنان کاخ سفید نمیشود. حضور دختر و داماد ترامپ بهعنوان مشاور رئیسجمهور در کاخ سفید نیز به استناد همین رأی دادگاه فدرال است. هیلاری اولین بانوی اول آمریکا بود که بهجز دفتر معمول که در شرق کاخ سفید به همه همسران رؤسایجمهوری داده میشود، دفتر کاری نیز در قسمت غربی کاخ سفید داشت.
از هیلاری کلینتون و «الانور روزولت»، همسر فرانکلین روزولت در تاریخ آمریکا بهعنوان کسانی یاد میشود که بهطور علنی بیشترین قدرت را از طرف همسران رئیسجمهوریشان کسب کردهاند.
شاید باراک اوباما را بتوان از معدود رؤسای جمهوری آمریکا دانست که از فامیلبازی به دور بوده است. همسر او، «میشل اوباما» بدون تلاش برای اشغالکردن سمتهای دولتی، هدفی اجتماعی برای خود برگزید؛ هدفی که میشل برای خود انتخاب کرد تلاش برای معکوسکردن فرایند چاقشدن کودکان در قرن بیستویکم بود. او در یکی از اظهارنظرهایش در این مورد گفت: «میخواهم میراثی از خود به جای بگذارم که بعد از رفتنم بگویند این تغییر بر اثر زمانی که فلانی صرف این کار کرد به وجود آمد و امید دارم که آن تغییر در حوزه چاقی کودکان باشد». تلاشهای میشل محدود به این حوزه خاص نمیشد. او تلاشهای مثمرثمری نیز در زمینه کمک به زنان کارگر، خدمات ملی، آموزش هنر و تغذیه سالم انجام داد. میشل اوباما به خاطر تلاشهای گستردهاش در حوزه تغذیه سالم شناخته میشود. او به باغ سبزیجات کاخ سفید علاقه زیادی نشان میداد و زمان قابل توجهی را صرف آن میکرد.
ارتباط داماد و پسر ترامپ با روسیه
دونالد ترامپ این روزها با موضوعات و مسائل مختلفی دستوپنجه نرم میکند. از این مسائل میتوان به مشاجرات لفظی تهدیدآمیز اخیر با کرهشمالی، حضور نظامی در خاورمیانه، توافق هستهای ایران با گروه ۱+۵، طرح تحریم روسیه، ایران و کرهشمالی، موضوع روسیه و بحران اوکراین، موضوع دیوارکشی در مرز مکزیک، خروج از پیمان آبوهوایی پاریس و دیگر پیمانهای بینالمللی، رابطه با ناتو، طرح سلامت و بیمه تندرستی و بحران در کاخ سفید به خاطر تعداد زیاد عزل و نصبها در چند وقت اخیر اشاره کرد.
یکی از مهمترین مسائلی که ترامپ بعد از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری با آن روبهروست، اتهام رابطه با روسیه است. ماجرای ارتباط ستاد انتخاباتی ترامپ با روسیه و دخالت روسیه در انتخابات ٢٠١٦ آمریکا، از همان نخستین هفتههای آغازین حضور ترامپ در اتاق بیضی کاخ سفید آغاز میشود و مورد توجه رسانهها قرار میگیرد. کنگره بررسی هر نوع احتمال تأثیرگذاری روسیه بر دولت جدید را در دستور کار قرار میدهد. برخی از تحلیلگران معتقد هستند موضوع ارتباط کاخ سفید با روسیه باعث شده که ترامپ بیشتر قابل کنترل باشد و رسانهها و دیگر نهادهای حکومتی آمریکا بتوانند او را مهار کنند.
از موارد قابل توجه در این مورد، شراکت تجاری و فعالیت اقتصادی شخص ترامپ با سرمایهگذاری روس به نام «آگالاروف» است که گفته میشود رابط ترامپ و رئیسجمهور روسیه، «ولادیمیر پوتین» بوده است. اظهارات ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتیاش نیز مورد بحث است. او گفته بود اگر به کاخ سفید برسد، روابط واشنگتن با مسکو و شخص رئیسجمهور روسیه عالی خواهد شد. او حتی در یکی از مناظرات انتخاباتی با ستایش اقدامات ایران و روسیه در مبارزه با داعش گفت، «باید با این دو کشور برای مبارزه با تروریستها در سوریه همکاری کرد». از آن مهمتر ارتباط نزدیکان و اطرافیان ترامپ با روسیه است که به دردسرهای او افزوده است. ارتباط داماد ترامپ، جرد کوشنر و پسرش، دونالد ترامپجونیور با روسیه نیز به این ماجرا دامن زده و کاخ سفید را تحت فشار بیشتری قرار داده است. رسانهها و کنگره، پسر ترامپ را بهعنوان عضوی از ستاد انتخاباتی پدرش به خاطر ملاقات با فردی که گفته شده است از وکلای دولت روسیه بوده، در مرکز توجه قرار دادهاند.
گفته میشود هدف او از این ملاقات کسب اطلاعاتی علیه رقیب انتخاباتی پدرش بوده است که ظاهرا این توسط دولت روسیه جمعآوری شده بود. جرد کوشنر نیز به دلیل ملاقات با سفیر روسیه و همچنین یکی از مقامات یک بانک متعلق به روسیه به نام «سرگئی گورکف» در جریان مبارزات انتخاباتی برای پاسخگویی به کنگره احضار شده بود. وکیل کوشنر گفته بود او همواره آماده همکاری داوطلبانه با تحقیقات کنگره بوده و این آمادگی را دارد که تمامی اطلاعات خود را در اختیار آنها قرار دهد. استعفای «مایکل فلین»، مشاور سابق امنیت ملی آمریکا، برکنارشدن «راینس پریبس»، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید، اخراج «جیمز کومی»، رئیس سابق افبیآی فقط بخشی از بحرانهایی بود که ترامپ به خاطر اتهام ارتباط با روسیه با آن مواجه شد. روسیه بارها این اتهامات را رد کرده است و تحقیقات هنوز ادامه دارد.
آینده ترامپ
برخی از تحلیلگران بر این باورند که بحرانهای کاخ سفید به قدری است که ترامپ قادر به مدیریت آنها نبوده و او نمیتواند چهار سال خود را به پایان برساند و جای خود را به معاون اول خود یعنی «مایک پنس» خواهد داد. عدهای معتقدند او استیضاح خواهد شد و برخی بر این باورند او در نهایت مجبور به استعفا میشود. براساس نظرسنجی انجامشده در ماه می سال جاری، ٤٨ درصد مردم آمریکا موافق استیضاح ترامپ هستند. ٤١ درصد مخالف و ١١ درصد جوابی ندادند. روزنامه «نیویورکتایمز» چندیپیش در گزارشی مناقشهبرانگیز این ادعا را مطرح کرد که پنس و گروهی از اخراجیهای کاخ سفید میخواهند دولتی در سایه تشکیل دهند و برای انتخابات سال ٢٠٢٠ و ریاستجمهوری پنس خود را آماده کنند. هرچند سخنگوی پنس این ادعا را رد کرده موضوع قابل توجه این است که تحلیلها، نظرسنجیها و شایعات خبر از ضعف رئیسجمهور آمریکا برای ادامه کار میدهند.
http://www.sharghdaily.ir/News/139339
ش.د9602622