(روزنامه جوان – 1396/11/07 – شماره 5296 – صفحه 15)
وزير امور خارجه پيشين امريكا در كميته نيروهاي مسلح مجلس سناي امريكا گفت که از جنبه تاريخي و سياسي، ايران منسجمترين قدرت در منطقه بوده است.
به گزارش خبرگزاري صدا و سيما به نقل از پايگاه اينترنتي كميته نيروهاي مسلح مجلس سناي امريكا، هنري كيسينجر وزير امور خارجه امريكا در دوره نيكسون و جرالرد فورد، با حضور در كميته نيروهاي مسلح مجلس سناي امريكا درباره موضوع چالشهاي جهاني و راهبرد امنيت ملي امريكا گفته معتقد است برجام فقط تبديل شدن ايران به قدرت هستهاي را به تأخير مياندازد. هنري كيسينجر گفت: نگراني من درباره توافقنامه ايران اين است كه اين توافقنامه باعث مشروعيتبخشي به تبديل شدن ايران به عنوان يك قدرت هستهاي ميشود اما فقط اين كار (تبديل شدن به قدرت هسته اي) تا چند سال به تأخير ميافتد.
3 سطح چالش آمريكا
هنري كيسينجر در بخش هايي از صحبتهاي خود درباره چالشهاي پيش روي امريكا در عرصه ملي و بينالمللي، اين چالشها را به سه دسته تقسيم كرد. وي از چالش هستهاي كره شمالي به عنوان چالشي فوري براي امريكا نام برد، از خاورميانه (غرب آسيا) و به خصوص ايران به عنوان چالش ميان مدت براي امريكا نام برد و در چشم انداز بلند مدت، روابط بين قدرتهاي بزرگ را به عنوان چالش پيش روي امريكا نام برد. هنري كيسينجر افزود: اوضاع بينالمللي كه پيش روي امريكا قرار دارد بيسابقه است. آنچه در حال رخ دادن است چيزي بيش از همزماني بحرانهاي مجزا، در سراسر مناطق جغرافيايي جهان است.
هنري كيسينجر گفت جهان كنوني به سمت فرسايش نظام بينالملل پيش ميرود تا اينكه به سمت تحكيم اين نظام پيش برود. هنري كيسينجر در ادامه جلسه با اشاره به تحولات منطقه در سايه نابودي داعش گفت: «اكثر نيروهاي منطقه از جمله ايران شيعه و كشورهاي پيشروي سني توافق دارند كه داعش باید از بين برود اما مشكل جديد خاورميانه، نحوه تقسيم كنترل اراضي بازپسگرفتهشده از داعش است. اگر پايگاههاي قدرت سابق داعش به اشغال سپاه پاسداران يا شبهنظاميان شيعه تحت فرمان آن درآيد، كمربند نفوذ ايران از تهران تا بغداد و دمشق و بيروت كشيده خواهد شد و مدل ايراني جهادگرايي، جايگزين مدل داعش خواهد شد، نتيجه اينها احياي امپراطوري ايران است.»
به گفته وزير خارجه پيشين امریکا «ايران به يك چالش كليدي معاصر در منطقه خاورميانه تبديل شده است. از جنبه تاريخي و سياسي، اين كشور (ايران) منسجمترين قدرت در منطقه بوده و تنها كشوري بوده كه زبان و فرهنگ تاريخي خود را در زمان فتح اسلامي حفظ كرده است. وي میگوید: «ايران از يكسو خود را به عنوان يك كشور مستقل در چارچوب نظام سازمان ملل تعريف ميكند كه مشمول محدوديتها و تعهدات خود در درون اين چارچوب است و از سويي ديگر خود را به عنوان يك قدرت انقلابي نشان ميدهد كه نظم كنوني جهان را مورد هجمه قرار ميدهد.»
وی ميگويد: «تأثيرگذاري اين روزهاي ايران، ناشي از ظهور اين كشور در چشمان رهبران منطقه به عنوان يك كشور در آستانه هستهاي شدن پس از امضاي برجام است. به نظر ميرسد توافق هستهاي، مهر تأييدي بر اين وضعيت ايران بوده است. نفوذ ايران به لطف راهبرد ظريف و تهاجمي رهبرانش، بيشتر و بيشتر شده است. اين كشور از يك سو در قالب نظام سازمان ملل و تحت محدوديتها و تكليفهاي اين سازمان به عنوان يك كشور داراي حق حاكميت شناخته ميشود و از سوي ديگر، با شناساندن خود به عنوان قدرتي انقلابي، به نظم جهاني موجود حملهور شده است. استفاده از اين ظرفيت است كه باعث شده نايبان ايران در يمن، لبنان و عراق، دولتهاي موجود كشورهاي خود را يا تضعيف كنند يا به ارگان زيرمجموعه خود بدل كنند.»
كاري كه بايد آمريكا انجام دهد
وزير خارجه اسبق امريكا ميگويد بايد با ايران همانند شوروي دوران جنگ سرد عمل كرد و يك حوزه نفوذ براي اين كشور به رسميت شناخت تا در صورت بيرون آمدن از آن حوزه، با تهران مقابله كرد. او ميگويد: «ايالاتمتحده و متحدانش بايد دو كار انجام دهند: اول اينكه بايد با توسعهطلبي هژمونيك ايران مقابله كنند و دوم آنكه به جلوگيري از دسترسي ايران به سلاح هستهاي، متعهد بمانند. اولين اقدام، شباهتهايي با نقش امريكا در هدايت و اتمام جنگ سرد دارد.
پس از جنگ جهاني دوم، برخي از كشورها كه هويت تاريخي داشتند، با شوروي آن روزها كه پس از جنگ تقويت شده بود و مملو از ايدئولوژي انقلابيگرايي بود، به مقابله برخاستند. اين كشورها تحت رهبري امريكا، ائتلاف كردند و مرز قابلتحمل براي توسعهطلبي شوروي ترسيم شد، اين اقدام نهايتاً به مهار شوروي و مذاكره براي پايان دادن به جنگ سرد منتهي شد. اجراي برجام، پيشنياز جلوگيري از اشاعه هستهاي است كه اگر تسليحات هستهاي در خاورميانه پخش شود، بايد نظام بازدارندگي موجود را از نو بنيان نهاد. ايالات متحده بايد براي ايران روشن كند كه گذشته از اجراي برجام، هميشه با ظهور اين كشور به عنوان يك كشور داراي تسليحات هستهاي مخالف خواهد بود. برداشته شدن اين گامها، براي برقرار ماندن و تغيير چهره نظم جهاني موجود، الزامي است.»
ش.د9604871