رئیس جمهور محترم پاسخی قانع کننده نسبت به عملکرد و برنامه های خود برای افکار عمومی ندارد و لذا ترجیح می دهد که با فرافکنی و بحران سازی های کاذب از این مقطع عبور کند. اگر این فرض درست باشد و آن را با نگاه دین مبین اسلام به پذیرش مسئولیت ها قیاس کنیم بر اشتباه بودن این مسیر واقف می شویم؛ چرا که دین اسلام مسئولیت در حکومت دینی را فرصتی برای خدمت به خلق می داند نه فریب افکارعمومی.
لازمه مدیریت در هر سطحی اولویت بندی مسائل است چه این اولویت ها مکتوب بشوند و چه به صورت غیر مکتوب دنبال شود. نمونه این موضوع در شکل نسبتا کلان را می توان در اظهارات آقای نوبخت در تخصیص اعتبارات مشاهده کرد؛ وی بارها اعلام کرده است که در هر ماه اولویت اول پرداخت یارانه ها، پرداخت حقوق کارکنان و در اولویت های بعدی اعتبارات جاری و عمرانی دستگاه ها و سازمان ها قرار دارند. در مشاغل تخصصی و غیر سیاسی هرگز اختلافی در اولویت بندی نیست و اگر اختلافی هم وجود دارد ریشه در تخصص دارد به گونه ای که نظر افرادی که تخصص بیشتری دارند ترجیح داده می شود اما در مسائل سیاسی بیان اولویت ها بخشی از بازی سیاست است و نه راهکار حل مشکلات.
حدود یک سال قبل و در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، رهبر معظم انقلاب بحث اقتصاد و معیشت را به عنوان اولویت اول کشور مطرح کردند. نامزدهای ریاست جمهوری نیز خواسته و یا ناخواسته در مواجهه با افکار عمومی و مطالبات مردم مجبور شدند یکی از محورهای مهم مباحث خود در مناظره ها و تبلیغات را مباحث اقتصادی قرار دهند. وعده های اقتصادی و معیشتی بسیاری از سوی نامزدها به مردم داده شد که قاعدتا به جز فرد پیروز هیچ یک از کاندیداها امکان و فرصت تحقق وعده هایشان را پیدا نکردند. در این میان آقای روحانی وضعیتی متفاوت دارد. مردم در بین همه نامزدهای شرکت کننده در انتخابات به آقای روحانی اعتماد کردند و انتظار دارند که رئیس جمهور محترم نیز با اولویت بندی و برنامه ریزی بر اساس اولویت ها، در این راستا حرکت مؤثری انجام دهد. نکته ای که در اینجا مطرح می شود این است که این اولویت ها کدامند و روحانی در کجا قرار دارد؟
برخی از اولویت های کشور در بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم آذربایجان را می توان در شش محور مشاهده کرد: مدیریت، اقتصاد، خدمات، سیاست دفاعی، سیاست داخلی و سیاست خارجی. در مدیریت، اولویت مدیریت جهادی بر دیوان سالاری فرسوده مطرح شد، در حوزه اقتصاد افزایش آمار اشتغال و تولید داخلی و نسپردن اقتصاد کشور به بیگانگان بیان گردید، در حوزه خدمات ترجیح مستضعفین بر مرفهین و ترجیح مناطق مظلوم و دور افتاده بر مناطق برخوردار از امکانات، در سیاست دفاعی نوسازی ابزارهای مورد نیاز و حفظ برتری های نظامی بویژه موشک، در سیاست داخلی توجه به متن مردم و بازیچه دست جریانات و احزاب نشدن و سرانجام در سیاست خارجی ترجیح همسایگان بر کشورهای دور و همچنین ترجیح کشورهای دارای وجه مشترک با ما بر دیگران به عنوان بخشی از اولویت های کشور مطرح گردید.
به نظر می رسد بخشی از این اولویت ها معطوف به مشکلات کشور باشد و برخی معطوف به عملکرد گذشته مسئولین ولی به هر حال اولویت های امروز دولت می باشند و قاعدتا محور برنامه ریزی، سخنرانی و حرکت دولت نیز باید در همین راستا پایه ریزی گردد. ولیکن متأسفانه شاهدیم که رئیس جمهور محترم در این مقطع زمانی ترجیح خاص دارد که اولویت ها را جابجا کند و یا به عبارتی دیگر با حاشیه سازی های کاذب، از اولویت ها عبور کند. طرح موضوع رفراندوم و یا اسلامی کردن علوم از این دست موضوعات است. آیا مشکل امروز کشور، موضوع رفراندوم است؟ یعنی ما همه قوانین را درحل مشکلات کشور به کار بسته ایم ولی به علت نقص برخی قوانین در حل نهایی مشکلات نا موفق بوده ایم؟! یا اینکه که مشکل اصلی ما رعایت نشدن قانون، عدم نظارت بر اجرای صحیح قانون و دیوان سالاری فرسوده است؟ آیا اولویت امروز ما اسلامی نمودن علوم است ویا حل مشکلات معیشتی و بیکاری؟ آیا موضوع اسلامی نمودن علوم وظیفه مستقیم دولت است و یا بخشی از فضای علمی کشور باید در این حوزه اقدام نماید؟
بررسی دقیق این موضوع که چرا دولت به جای پاسخگویی نسبت به وظایف و الویت های واقعی خود به سمت فرافکنی روی آورده است نیاز به اطلاعات دقیق تر و تحلیلی جامع تر دارد ولیکن در نگاه اول اینگونه برداشت می شود که رئیس جمهور محترم پاسخی قانع کننده نسبت به عملکرد و برنامه های خود برای افکار عمومی ندارد و لذا ترجیح می دهد که با فرافکنی و بحران سازی های کاذب از این مقطع عبور کند. اگر این فرض درست باشد و آن را با نگاه دین مبین اسلام به پذیرش مسئولیت ها قیاس کنیم بر اشتباه بودن این مسیر واقف می شویم؛ چرا که دین اسلام مسئولیت در حکومت دینی را فرصتی برای خدمت به خلق می داند نه فریب افکارعمومی.