(روزنامه جوان - 1394/11/10 - شماره 4737 - صفحه 6)
به موازات رشد اقتصادي چين، رهبران اين كشور نيز مجبورند سياستهاي خود را در بعدي جهاني تعريف كنند. پكن كه در سوداي تحقق رؤياي چيني است نميتواند از منابع غني انرژي و جذابيتهاي ژئوپلتيكي خاورميانه چشمپوشي كند. سفر اخير رئيسجمهور چين به ايران، عربستان و مصر تلاش ديگري از رهبران اين كشور براي دسترسي به بازارهاي اقتصادي خاورميانه و به چالش كشيدن هژموني امريكا در اين منطقه از جهان است.
تا چند دهه پيش كمتر كسي تصور ميكرد چين بتواند در مدت كوتاهي به بزرگترين غول اقتصادي و نظامي دنيا تبديل شود و معادلات منطقه و جهان را تغيير دهد. هرچه اقتصاد چين توسعه پيدا ميكند، بلندپروازيهاي اين كشور نيز براي دسترسي و كنترل بازارهاي جهاني بيش از پيش ملموستر ميشود. هرچه قدرت كشورها افزايش پيدا كند تقاضاي نقش بيشتري در عرصههاي منطقهاي و جهاني خواهند داشت. چين نيز امروزه مطابق با قدرت روز افزون خواهان كسب سهمي از نقشها در مديريت امور جهاني است. بخشي از اين نقشها ميتواند در خاورميانه در شكل كنترل بر بحرانها و همچنين در شكل كنترل بر منابع انرژي جهان نمود پيدا كند.
بر اساس آمار سازمانهاي جهاني چين در سال 2020، به اولين قطب اقتصادي جهان تبديل خواهد شد و قدرت بزرگ نيز در نهايت به دنبال پيشبرد منافع ملي است. اگر قرار است چين به يك ابرقدرت تبديل گردد برد منافع ملي اين كشور نيز بايد از بعد منطقهاي به جهاني ارتقا يابد. لذا حضور در نقاط كليدي و مؤثر جهان بخشي از تاكتيكها و استراتژيهايي است كه چين براي ميل به آن هدف بايد اعمال كند. سفر اخير رئيسجمهور چين در رأس هيئت بلندپايه به كشورهاي ايران، عربستان و مصر بخشي از استراتژي بلندمدت چينيهاست.
تأمين نيازهاي انرژي
بهرغم تلاشهاي چين براي يافتن منابع جايگزين انرژي در نقاط مختلف جهان نظير آسياي مركزي، وابستگي اين كشور به نفت خاورميانه در طول زمان به طور مداوم افزايش يافته است. در واقع، خاورميانه بزرگترين صادركننده نفت خام به چين محسوب ميشود و بيشترين نفت چين را عربستان و ايران تأمين ميكنند و به همين خاطر، چينيها به دنبال ثبات خاورميانه هستند تا جريان انرژي به كشورشان را تضمين كنند. بنا به دادههاي موجود، سهم نفت وارداتي چين از خاورميانه در سال 2011، 51 درصد بوده است. بنا به گزارش آژانس بينالمللي انرژي، انتظار ميرود كه واردات نفت خام چين از خاورميانه تا سال 2020 به 70 درصد برسد. علاوه بر اين، خاورميانه بهترين بازار براي كالاهاي چيني بوده است. چين به عنوان دومين قدرت برتر اقتصادي جهان، با چشمانداز تبديل شدن به نخستين قدرت جهان طي سالهاي آينده، به شدت تلاش دارد كه حضور پررنگ خود را در بازارهاي پر سود خاورميانه، پررنگتر و تثبيت كند. در اين چارچوب وجود امنيت و ثبات، شرط لازم براي پيشبرد اهداف اقتصادي چين در خاورميانه پرتنش و منازعه است.
چين همواره ترجيح داده در اين منطقه سياست محتاطانهاي را در پيش بگيرد. به ويژه آنكه تجربه حضور كشورهاي غربي در سالهاي اخير در خاورميانه، بيشتر بر پايه مداخلات نظامي و پيگيري سياستهاي امپرياليستي در منطقه بوده و اين وضعيت نوعي از نگرشهاي ضد غربي را در منطقه ايجاد كرده است اما سياست چين كه آن را متمايز از ساير قدرتها ميكند اين است كه پكن به دنبال اهداف سياسي و امنيتي نبوده و بيشتر بعد اقتصادي را مدنظر دارد و اين مسئله وجهه خوبي از چينيها ساخته است. روزنامه چاينا ديلي، هفته گذشته در گزارشي نوشت: «رئيسجمهور چين در سفر به خاورميانه اعلام كرد كه كمك هايي در قالب وام و اختصاص اعتبارات مالي به كشورهاي خاورميانه براي اجراي ايده مورد نظر عرضه خواهد شد.»
چاينا ديلي به نقل از رئيسجمهور چين آورده است:«ما در اين انديشهايم و بر اين باوريم كه خاورميانه بايد به يك منطقه پيشرفته صنعتي تبديل شود.» با اين حال چين به خاورميانه كنوني نگاه امنيتي نيز دارد. چين مايل است كه تروريسم در منطقه از بين برود تا از ترويج افراطگرايي در خاك چين به خصوص در منطقه خودمختار سينكيانگ جلوگيري كند و از اين رو سعي دارد با كمك كشورهاي خاورميانه پديده تروريسم را ريشهكن كرده و امنيت صادرات خود به منطقه را تضمين كند.
اهميت ايران براي چين
لغو تحريمهاي غرب عليه ايران راه را براي ورود گسترده چينيها به بازارهاي ايران فراهم كرده است. به گفته منابع آگاه در سفر رئيسجمهور چين به ايران، يك سند راهبردي جامع بين ايران و چين امضا شد كه اولين و بزرگترين سند جامع ايران با كشور خارجي است و بر اساس گفته مقامات قرار است ميزان مبادلات اقتصادي ايران و چين تا 10 سال آينده به بيش از 600 ميليارد دلار برسد كه افق روشني را در تعاملات دو كشور نشان ميدهد. چين اولين شريك تجاري ايران است كه سالانه 50 ميليارد دلار مبادلات اقتصادي دارد و با برداشته شدن تحريمها شركتهاي چيني قصد دارند با ورود به بازار ايران و سرمايهگذاري در پروژههاي راهبردي، گوي سبقت را از رقباي غربي و روسي خود بربايند.
احياي جاده ابريشم
نگاه چين به ايران و در كل كشورهاي خاورميانه در يك چارچوب كليتر نيز قابل بررسي است. طرح «يك كمربند و يك جاده» كه توسط شي جينگ پينگ در سپتامبر 2013 و در جريان سفر به كشورهاي آسياي مركزي مطرح شد برنامهاي استراتژيك در سياست خارجي چين محسوب ميشود. چينيها به دنبال احياي جاده ابريشم هستند. ايران كه در گذشته در شاهراه مسير جاده ابريشم قرار داشته و در سهولت صادرات چين به اروپا نقش مؤثري ايفا ميكرد بار ديگر براي پكن اهميت خاصي پيدا كرده است. رئيسجمهور چين كه توانسته تا حدي رهبران كشورهاي آسياي مركزي را براي ايجاد جاده ابريشم جديد با خود همسو كند، ايران را گزينه بعدي خود انتخاب كرده تا شايد در آيندهاي نزديك بتواند به اين رؤياي چينيها تحقق بخشد.
اهميت عربستان
عربستان بزرگترين تأمينكننده نفت چين محسوب ميشود و در محاسبات منطقهاي چين، به دليل نفوذ زياد بر كشورهاي عرب حوزه خليجفارس از اهميت ويژهاي برخوردار است و حوزه انرژي يكي از مهمترين مباحث مورد علاقه دو طرف در اين سفر بود. در سفر شي جين پينگ به رياض، ۱۴ يادداشت تفاهم ميان دو طرف در زمينه همكاريهاي اقتصادي و تكنولوژيك امضا شد. همچنين رياض يادداشت تفاهمي را براي ايجاد تأسيسات هستهاي در عربستان با چين امضا كرد. اخيراً منابع رسمي عربستان اعلام كردهاند كه قصد واگذاري بخشي از سهام شركت آرامكو، بزرگترين شركت نفتي دنيا را دارند كه به گفته ناظران، چين احتمالاً از اين فضاي رقابتي بيشترين بهره را خواهد برد.
ميانجيگري بين تهران - رياض
چين براي رسيدن به اهداف خود از خاورميانه باثبات استقبال ميكند و به همين خاطر همواره سعي كرده در روابطش با ايران و عربستان، به عنوان دو قدرت تأثيرگذار در منطقه ضمن حفظ بيطرفي، نوعي تعادل نيز برقرار سازد. از اينرو، تنش بين ايران و عربستان ميتواند اين شانس را براي پكن ايجاد كند كه با ايفاي نقشي مناسب از تنش بين دو كشور كاسته و ديپلماسي نوين چين در منطقه را به نمايش بگذارد. چين درصدد است كه از طريق اتخاذ استراتژي بيطرفانه و تعامل با تمام كشورهاي مهم در خاورميانه، يك شخصيت ميانجي و طرف ثالث براي خود تعريف كند و از اين طريق به عنوان يك دولت مورد احترام براي تمامي كشورها در خاورميانه شناخته شود.
به چالش كشيدن هژموني آمريكا
با نگاهي به سياستهاي دو دهه اخير چين ميتوان دريافت كه يك پاي حضور فعالانه اين كشور در ساير مناطق رقابت با امريكا بوده است. چين به عنوان رقيب اقتصادي واشنگتن سعي دارد با حضور اقتصادي و حتي نظامي در خاورميانه هژموني امريكا را به چالش بكشد. مداخله واشنگتن در حيات خلوت چين كه به تشديد تنشها در درياي چين جنوبي دامن زده، رهبران پكن را به اين نتيجه رسانده است كه پاسخي درخور به تنشآفريني امريكاييها بدهند. هرچه امريكا از بار تعهدات خود در خاورميانه ميكاهد تا رقيب خود در شرق دور را كنترل كند، پكن تلاش ميكند در خاورميانه موازنهاي در برابر غرب ايجاد كند.
هرچند برخي ناظران معتقدند كه چين تا سال 2030 وارد فاز امنيتي و رقابت با امريكا نخواهد شد ولي اقدامات دو سال اخير چين در درياي چين جنوبي و تلاش براي تأسيس پايگاه در كشور جيبوتي در شاخ آفريقا حاكي از اين است كه رهبران چين ديگر به سياستهاي انزوا در مرزهاي ملي خود پايبند بوده و به موازات رشد اقتصادي، سياست امنيتي و نظامي خود در جهان را به پيش ميبرند. در كل ميتوان گفت كه سفر رئيسجمهور چين به كشورهاي خاورميانه برگرفته از سياست فراگير از جانب پكن است. چين سعي دارد به عنوان بازيگري اقتصادي و سياسي در جهان حضور داشته باشد تا در كنار بازارهاي اقتصادي، جايگاه سياسي نيز كسب كند. دوري ملتهاي جهان از غرب و نارضايتي از عملكرد مداخلهجويانه آنها، مؤلفههايي هستند كه ميتوانند چين را به اهداف خود نزديك سازند.
http://www.javanonline.ir/fa/news/768474
ش.د9406019