شبکه تلوزیونی ایران کالا چند هفتهای هست شروع به کار کرده، هدف این شبکه تبلیغ کالاهای ایرانی است اما کارشناسان رسانه بر این باورند که این موضوع با فلسفه وجودی تلوزیون که بر مبنای قصهگویی و سرگرمی ایجاد شده است در تضاد است، نکته دیگر اینکه مشکل امروز تولید در کشور ما هزینه تولید است و نه هزینه فروش که در این چند سال هیچ توجهی به این موضوع نشده است.
بیشک هر اقدامی در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی، ستودنی و قابل تقدیر است، اما آیا واقعاً اقداماتی مانند؛ ایجاد شبکه تلویزیونی «ایران کالا» میتواند گِره کور رکود در بخش تولید داخلی را باز و به تحقق اقتصاد مقاومتی کمک نماید؟
اساسا از نظر رسانه ملی چند نفر از افراد جامعه حاضرند، فقط برای دیدن یکسری آگهی مستمر وقت بگذارند؟
سؤال دیگر اینکه آیا فقط با تبلیغ کالا میشود، چرخه تولید را به گردش درآورد؟ آیا تبلیغ رایگان کالاهای غیرضروری (هرچند تولید داخل) در این شبکه، منجر به ترویج مصرفگرایی در جامعه نخواهد شد؟ آیا کارشناسی لازم در این رابطه صورت گرفته و تمام آثار و پیامدهای این کار از جمله؛ صرفه اقتصادی در قیاس با سایر روشها، ترویج مصرفگرایی و سایر عوارض جانبی در بلندمدت و کوتاهمدت مورد بررسی قرار گرفته است؟
بهنظر میرسد این اقدام هرچند در رونق دادوستد و تجارت بیتأثیر نخواهد بود، اما اولاً روشی معمول و حرفهای نیست و ثانیاً اولویت اول و بهترین گزینه برای شتاب بخشیدن به چرخه کسب و کار محسوب نمیشود. چرا که مجموعهای از عوامل مختلف و البته مرتبط با یکدیگر، زمینه بروز نابسامانی و رکود در بخش تولید را فراهم نموده که تبلیغ با این شکل، احتمالاً یکی از کمترین آنها بهشمار میرود.
با این حساب شاید تصور شود که رفع تحریمها، مهمترین چالش بخش اقتصاد کشور و بزرگترین مانع تحقق اقتصاد مقاومتی است، اما بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران این حوزه بر این باورند که تأثیر تحریمها بر اقتصاد کشور هیچگاه بیش از 20 تا 30 درصد نبوده و نیست، بلکه این آثار روانی و سوءاستفاده افراد فرصتطلب از شرایط تحمیلی ناشی از تحریم است که منجر به نوعی «خودتحریمی» در کشور شده است.
اساساً همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها متذکر شدهاند، هدف اقتصاد مقاومتی، مقاومسازی پایههای اقتصادی کشور در برابر انواع تهدیدات و آسیبهای داخلی و خارجی و برون رفت از وضعیت موجود است، بنابراین؛ این مقوله نمیتواند، مانع اصلی در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی تلقی شود.
حال این پرسش مطرح میشود که عوامل اصلی رکود در بخش تولید کدامند؟
در پاسخ به این سؤال، در گام نخست باید به سهم و نقش تولیدکنندگان در این رابطه پرداخته شود، عوامل و عناصری مانند؛ پایین بودن نرخ بهرهوری، هزینههای سربار غیرضروری و توجیهناپذیر، عدم خلاقیت و نوآوری در تولید و ارائه محصولات جدید و بهروز، عدم اعتماد و استفاده از توان نخبگان و مهمتر از همه، کمتوجهی برخی از تولید کنندگان به موضوع «کیفیت» که بیشترین نقش را در پیدایش این نابسامانیها برعهده دارند.
همچنین ترجیح منافع کوتاهمدت بر منافع بلندمدت و اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی، ناپایدار و غیرحرفهای، مانند؛ سوءاستفاده برخی از تولیدکنندگان از شرایط خاص و بحرانهای موردی برای گران کردن قیمت یا کاهش کمیت و کیفیت محصولات خود و یا واگذاری قطعات قابل تولید در داخل، به شرکتهای خارجی (به بهانه پایین بودن هزینه تولید در خارج)، بخش دیگری از نکات مغفول در این بخش هستند.
اگرچه بعضی از این معضلات معلولِ نادیده انگاشتنِ مزیتهای برتریساز تجاری در کشور و عمدتاً ناشی از ضعف بلوغ اقتصادی و تجاری برخی از تولیدکنندگان است، اما فراگیر نبوده و فقط به گروه محدودی از آنها محدود میشود، با اینحال به علت ارتباط حلقههای تولید با یکدیگر، معمولاً به از دست دادن تدریجی اعتبار و قدرت رقابت و حضور بخش قابل توجهی از تولیدکنندگان در بازار و رکود چرخه تولید در همه بخشهای تولید منتهی میشود.
در بخش دولتی نیز باید به عواملی مانند؛ وجود برخی از اشکلات در قانون کار و نادیده انگاشتن برخی از حقوق سرمایهگذار در مواردی مانند؛ چگونگی حفظ حق مالکیت معنوی و تجاری ابداعات و اختراعات بنگاهها، مالیاتهای سنگین و بعضاً ناعادلانه و سایر هزینههای تحمیلی مستقیم و غیرمستقیم به تولیدکنندگان از جمله؛ عوارض شهرداری و ارزش افزوده یا کم و محدود بودن میزان تسهیلات بانکی و متقابلاً بالا بودن نرخ بهره تسهیلات اعطایی و بنگاهداری و واسطهگری بانکها بهجای حمایت از تولیدکنندگان و همچنین، کمتوجهی به اصول آمایش سرزمینی برای صدور مجوز فعالیتها اشاره کرد.
آخرین نقش و به عبارت دیگر، گام سوم در ارتباط با خریدار و مصرفکنندهای است که باید با ترجیح خرید کالای ایرانی، شرایط را برای کمک به ادامه حیات بخش تولید در داخل کشور فراهم نماید، البته در این زمینه تولید کننده نیز نباید فقط به فروش در بازار داخلی اکتفا نماید، بلکه باید با همکاری متقابل دولت، بازارهای خارجی را نیز هدف قرار دهد، که طبیعتاً رسانه ملی میتواند در این زمینه نقش اساسی داشته باشد.
با اینحال، این نقطه آغازین و نقش اصلی رسانه ملی در بخش تولید نیست، بلکه به تعبیر حضرت امام(ره)، صدا و سیما بهعنوان «بزرگترین دانشگاه عمومی کشور» باید نقش و رسالت آموزشی و اطلاعرسانی خود را نیز به درستی ایفا نموده و سایر ابعاد کار (مانند موارد فوق) را نیز مورد توجه قرار دهد.
با این توضیحات، قطعاً بهترین و مناسبترین اقدام رسانه ملی در چند سال اخیر که رهبر معظم انقلاب همواره موضوع را با کلیدواژه «اقتصاد مقاومتی» در شعارهای سال و سخنرانیهای مختلف مورد تأکید قرار دادهاند، میتوانست و هماکنون نیز میتواند، ایجاد شبکههای تلویزیونی کاربردیتر و مؤثرتری مانند؛ شبکه تلویزیونی کشاورزی (شبکه سبز یا شبکه روستا) و همچنین شبکه صنعت یا شبکه کارآفرینی باشد.
وقتی رسانه ملی میتواند، به صورت رایگان تبلیغ کالای ایرانی را بر عهده بگیرد، حتماً میتواند به جای تمرکز بر تبلیغ کالاهای ایرانی در یک شبکه تلویزیونی تبلیغاتی، تبلیغ این کالاها را متناسب با مخاطبین خود و به شکل گسترده، در همه شبکهها و بهخصوص در دو شبکه تخصصی مورد اشاره انجام دهد و از این طریق به شکل عملی در جهت تحقق «اقتصاد مقاومتی» گام بردارد.
بدیهی است که این شبکهها میتوانند، با ارائه اخبار، نمایش ماشینآلات و ابزار جدید، معرفی وترویج فناوریها و روشهای نوین و اطلاعرسانی در مورد آخرین یافتهها و دستاوردهای مرتبط با هر موضوع، یا مصاحبه با کارآفرینان و تولیدکنندگان نمونه در هر بخش و اطلاعرسانی در مورد نحوه عمل و علل موفقیت آنها، معرفی افراد و مؤسسات مرتبط با هر موضوع و پخش فیلم و سریال آموزشی و ترویجی و حتی تفریحی و سرگرمی مرتبط و سایر اقدامات مشابه، نقش ویژهای را در این زمینه بر عهده بگیرند.