تاریخ انتشار : ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۷  ، 
کد خبر : ۳۱۰۴۴۵

ليبرال‌هاي مسلماني كه به داد يك مسلمان هم نمي‌رسند!

پایگاه بصیرت / سعيد همتي

(روزنامه جوان - 1395/05/18 - شماره 4879 - صفحه 5)

اوايل هفته بود كه خبر خودكشي يكي از اعضاي حزب كارگزاران سازندگي رسانه‌اي شد و جامعه سياسي كشور را در شوك برد چراكه گاه اخباري مبني بر خودكشي برخي افراد در فضاي رسانه‌اي كشور مطرح مي‌شود كه تا چند ساعت افكار عمومي را به خود مشغول ساخته و پس از آن مانند بسياري از موضوعات به فراموشي سپرده مي‌شود، حال آنكه خبر خودكشي يكي از اعضاي حزب كارگزاران از ابعاد مختلف آنقدر مي‌تواند مهم باشد كه به‌واسطه آن مي‌تواند اهداف حاكم بر يك حزب باسابقه را نشان داده و منش مؤسسان يا تصميم‌گيران آن را بدون روتوش به جامعه معرفي كند.

خودكشي معاون مالي و اداري حزب كارگزاران سازندگي آن هم در دفتر اين حزب در وهله اول مي‌تواند هزينه‌هاي فراواني را بر اين حزب وارد ساخته و افكار جامعه را عليه آن منفي‌تر از گذشته كند، آن هم در شرايطي كه دستنوشته‌اي از فرد كشته شده به دست آمده است كه اثبات مي‌كند رفتار و منش اعضاي اصلي اين حزب با آنچه جامعه از يك حزب اسلامي سراغ دارند، فاصله بسياري دارد. اگر چه نمي‌توان صحت و سقم ادعاهاي مندرج در نامه كشته شده را به‌راحتي دريافت اما با نگاهي به سياست‌هاي حاكم بر اين حزب و مواضع و كارنامه اعضاي آن، از يك سو مي‌توان حداقل بخشي از محتواي نامه را تأييد و از سوي ديگر تفكرات حاكم بر اين حزب را فاقد ارزش‌هاي اسلامي دانست. قبل از هر چيز بايد گفت، حزب كارگزاران سازندگي بعد از روي كارآمدن دولت يازدهم تلاش كرد تا از فقدان حضور رسمي احزاب دوقلو و منحله مشاركت و مجاهدين نهايت بهره‌برداري را كرده و خود را به عنوان رهبر احزاب جريان تجديدنظرطلب معرفي كند. به بيان بهتر نزديكي اين حزب با رئيس‌جمهور و وجود اعضاي اصلي اين حزب به عنوان حلقه نخست تيم تصميم‌گيري دولت، به اين حزب كمك كرد تا از سال 92 پوست‌اندازي كرده و با از سرگيري فعاليت‌هاي خود فصل جديدي را در عرصه حيات سياسي خود تجربه كند.

حزب كارگزاران در ادامه جهش خود براي رهبريت تجديدنظرطلبان در آستانه انتخابات دهم مجلس و پنجم خبرگان رهبري تلاش كرد تا با اثرگذاري بر ليست انتخاباتي جريان مدعي اصلاح‌طلبي و حاميان دولت، بيشترين افراد نزديك به خود را در اين دو مجلس نفوذ داده و دايره قدرت خود را از قوه مجريه به مجلس شوراي اسلامي نيز بكشاند؛ هدفي كه هيچ‌گاه محقق نشد و با خودكشي يكي از اعضاي رده دوم در دفتر اصلي اين حزب فصل جديدي از چالش‌ها را پيش روي آنها رقم زده است.

پس از كشف جسد، وصيتنامه‌اي در جيب متوفي كشف شده است كه متن وصيتنامه بسياري از اقدامات اعضاي مشهور اين حزب را زير سؤال مي‌برد، در بخشي از آن مي‌آيد: «زمان تصدي جناب آقاي دكتر كرباسچي، اكثر مديران و پرسنل صاحب خانه شدند ولي من به دليل داشتن يك دستگاه آپارتمان كه با وام زمان بني‌صدر خريداري نموده بودم پس از پرداخت 10 سال اقساط مربوطه به جهت قرار گرفتن در طرح بزرگراه امام علي(ع) بر اساس فشار شهردار منطقه مجبور به توافق شديم كه از همان موقع تاكنون آواره و مستأجر شدم... نهايتاً پس از حدود شش ماه بيكاري كه شديداً در مضيقه مالي بودم... با كمك جناب آقاي مهندس آقاعليخاني از تاريخ 22/7/93به عنوان مدير مالي و اداري حزب مشغول به كار شدم كه خدا را شكر تا به حال زندگي به طور روال عالي مي‌گذشت و شغل خاصي نداشتم تا اينكه اعلام شد به علت مشكل در پرداخت حقوق به بنده نياز ندارند. آيا حزب به اين عظمت مشكل ماهي 2‌ميليون تومان را دارد؟»

بازسازي‌هايي كه نتيجه‌اي نداشت

فعاليت‌هاي حزب كارگزاران با روي كارآمدن دولت يازدهم شكل قابل توجهي به خود گرفت، آنگونه كه «بازسازي درون‌تشكيلاتي»، «برگزاري جلسات مشترك با اعضاي هيئت دولت» و «بازگشت به فعاليت‌هاي پردامنه رسانه‌اي» به صورت ويژه مورد اعضاي ارشد اين حزب قرار گرفت كه طي آن «اضافه شدن محمد قوچاني، سعيد ليلاز، شهربانو اماني و سيده‌فاطمه مقيمي به شوراي مركزي حزب»، «تشكيل جلسات منظم و پيوسته با حضور برخي دولتمردان يازدهم» و «مديريت مستقيم روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها نظير آسمان، صدا‌و مهرنامه» گوياي چنين مسئله‌اي است. در شرايطي كه حزب كارگزاران مانند انتخابات اسفندماه سال گذشته اراده دارد نقش پدرخوانده‌ها را براي ساير احزاب تجديدنظرطلب بازي كند و قدرت كنوني خود در سطح قوه مجريه را توسعه دهد و در هنگامه‌اي كه با خودكشي فرد منسوب به اين حزب، چالش جديدي پيش روي فعاليت‌هاي آن قرار گرفته است، مي‌توان با بررسي برخي آرا و نظرات وابستگان به اين حزب ميزان قرابت اين حزب و اعضاي رسمي و غيررسمي آن با گفتمان انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي ايران را سنجيد و به اين پرسش پاسخ داد كه آيا اين حزب نسبتي با اسلام و انقلاب دارد و مي‌تواند در حاكميت ديني نقشي را ايفا كند يا خير؟

غلامحسين كرباسچي، عضو ارشد «كارگزاران سازندگي» رسماً اعلام مي‌كند كه مشي اين حزب «ليبراليسم سياسي» است. حسين مرعشي سخنگوي سابق اين حزب نيز كارگزاران سازندگي را «حزب ليبرال‌دموكرات مسلمان!» مي‌خواند و در بهار ۱۳۸۸ در جمع دانشجويان دانشگاه شهيد باهنر كرمان بيان مي‌كند: «...‌ما در حزب كارگزاران به افراد و انسان‌ها اصالت مي‌دهيم و مشي ما ليبراليستي است نه سوسياليستي... در جمهوري اسلامي آزادي است و رأي مردم مبناي مشروعيت حكومت اسلامي است و ما نيز ليبرال‌دموكرات مسلمان هستيم و بر اين اساس عمل مي‌كنيم.» محمد قوچاني، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران هم در مقالات بسياري از جمله در يكي از شماره‌هاي ماهنامه «مهرنامه» با اشاره به راهبردي كه اين ماهنامه طي چهار سال گذشته در پيش گرفته بود، تأكيد مي‌كند كه مهرنامه اينك با بررسي نظريات و گفتمان‌هاي متفاوت به «ليبراليسم سياسي» رسيده است.

ليبرال‌دموكرات مسلمان! رويكردي است كه در هيچ بعدي با اسلام سازگار نيست و اجتماع نقيضين است چراكه اساساً قبول مباني ليبرالي با ارزش‌هاي اسلامي قابل جمع نيست، مثلاً در آموزه‌هاي ليبراليسم هيچ فرد و مكتبي غيرقابل نقد نيست، بحثي به نام «معصوم» معنا ندارد و در ليبراليسم مي‌شود خدا، پيامبر و ائمه را به چالش كشيد و اين در حالي است كه اساس اسلام با خطاناپذيري قرآن، پيامبر و ائمه شكل گرفته است و با توصيف ليبراليسم اساس اسلام زير سؤال است و منتج به انكار، نبوت و ولايت مي‌شود.

تفكري كه مورد انتقاد جدي حضرت امام(ره) است

اعضاي حزب كارگزاران در حالي با افتخار خود را ليبرال‌دموكرات مسلمان مي‌خوانند كه نگاه حضرت امام خميني(ره) به چنين رويكردي كاملاً متناقض با اعضاي اين حزب است، به شكلي كه ايشان در نامه عزل منتظري مي‌فرمايند: «از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرال‌ها و از كانال آنها به منافقين مي‌سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام را از دست داده‌ايد. شما در اكثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گيري‌هايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرال‌ها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه مي‌گفتيد ديكته شده منافقين بود كه من فايده‌اي براي جواب به آنها نمي‌ديدم.»

ايشان در جلد21 صحيفه نيز مي‌فرمايند: «آنها در اين 10 سال انقلاب اسلامي ايران ضربات سختي از اسلام خورده‌اند و تصميم گرفته‌اند كه به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدي است نابود كنند. اگر بتوانند با نيروي نظامي، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملي خويش و اگر هيچ كدام از اينها نشد، ايادي خودفروخته از منافقين و ليبرال‌ها و بي‌دين‌ها را كه كشتن روحانيون و افراد بي‌گناه برايشان چون آب خوردن است، در منازل و مراكز ادارات نفوذ مي‌دهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند.»

رابطه خودكشي با تفكرات حاكم بر حزب

اگرچه خودكشي اخير در دفتر حزب كارگزاران لطمه بزرگي به جايگاه سياسي اين حزب وارد كرده و مي‌تواند حقيقت انديشه‌هاي حاكم بر اين حزب را براي افكار عمومي نشان دهد اما نبايد از رابطه مستقيم خودكشي مورد اشاره با تفكرات حاكم بر حزب كارگزاران به‌راحتي چشم‌پوشي كرد و در شرايطي كه يكي از اعضاي غير‌رسمي اين حزب - فائزه هاشمي - در بهار 90 در مصاحبه‌اي بيان مي‌كند: «مملكت در حال حاضر توسط اراذل ‏و اوباش اداره مي‌شود، حاكميت جريان لباس شخصي‌ها را به‌وجود آورده ولي الان اينقدر قدرتمند شده كه ديگر خودشان هم نمي‌توانند با آن برخورد كنند»، اين پرسش مطرح مي‌شود كه اداره حزب متبوع هاشمي توسط چه افرادي صورت مي‌گيرد كه طي آن يك فرد مجبور مي‌شود به خاطر مشكلات پيش پا افتاده مالي اقدام به خودكشي كند؟

http://www.Javann.ir/802719

ش.د9504602

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات