حمايت از کالاي ايراني نيازمند فرهنگ سازي و تقويت اراده ملي و بسيج عمومي است که تک تک افراد جامعه بايد خود پيشگام اين ميدان باشند. اين امر ابتدا از خود، سپس خانواده و دوستان و اطرافيان و فاميل بايد آغاز گردد و سپس در سطوح مختلف اجتماعي تبليغ و ترويج شود. به واقع تا ملت نخواهند حمايت از کالاي ايراني محقق نخواهد شد!
مساله توجّه به سياست درونزايي اقتصاد و تلاش براي توليد ثروت بهوسيله فعّاليت دروني کشور که يکي از مهمترين محورهاي سياست کلان اقتصاد مقاومتي به حساب ميآيد، مقولهاي است که در طول سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز مخاصمه نظام سرمايهداري با جمهوري اسلامي و بالاخص پس از تشديد تحريمها در سالهاي اخير به يکي از مهمترين دغدغههاي نظام اسلامي بدل گرديده است.
در اين عرصه بازيگران متعددي بايد نقشآفرين باشند تا موانع مرتفع گرديده و ايده و آرمان استقلال و خودکفايي اقتصادي به منصه ظهور عملي برسد که بدون شک يکي از مهمترين عوامل موثر نقش آفريني مردم ميباشد. نقش مردم در اين آوردگاه مهم را هم بايد در عرصه توليد مورد توجه قرار داد و هم در عرصه مصرف.
1. بدون ترديد در عرصه اقتصاد نيز بايد از تعبير "آتش به اختيار" بايد سخن گفت! بدان معنا که اين عرصه را بايد کاملا مردمي ديد و به ايشان به مثابه مهمترين سرمايه و عامل توليد ثروت و کالا توجه نمود. امروز ثروتي که در بخش خصوصي سرمايهگذاري شده، عرصههاي مختلف اقتصادي اعم از صنعت و کشاورزي و بازرگاني و ... را تحت تاثير قرار داده است و آنقدر موثر و نقشآفرين است که بخش دولتي نميتواند بدون تعامل و مواجهه با آن چرخ اقتصادي کشور را به حرکت درآورد. حال اين ثروت کلان ملي اگر هدفمند و با محاسبات دقيق اقتصادي و برنامهيزي مشخص و با اولويت بخشي به منافع ملي بر منافع فردي، در خدمت تقويت سياست درونزايي اقتصاد قرار گيرد و حاصل آن توليد کالاي ايراني با کيفيت و مقرون به صرفه باشد، به نحوي که قابليت رقابت با کالاي مشابه خارجي را داشته باشد، گام بزرگ و موثري در مسير خودکفايي ملي برداشته شده است.
2. در ساحتي ديگر مردم به مثابه مصرف کننده کالا، نقشي اساسي در اعتباربخشي به جايگاه کالاي ايراني در بازار کالا دارند. فرآيند توليد و توزيع کالا هر چه باشد، سرانجام اين مصرف کننده است که با انتخاب خويش در خريد کالا، يک برند را اعتبار بخشيده و تقويت ميکند و برند ديگر را از عرصه رقابت کنار ميزند. اين مساله نيز مقولهاي ذهني است که به نگرش و ذائقه افراد بر ميگردد و بايد در عرصه فرهنگ مورد مطالعه قرار گيرد.
در عرصه فرهنگ هرچند نميتوان از نقش اساسي عواملي موثري چون نهادهاي فرهنگي، رسانهها و ... به سادگي گذشت، اما از سوي ديگر نميتوان نقش مهم مردم در عرصه فرهنگ را ناديده گرفت. به واقع بکارگيري تعبير "آتش به اختيار" در عرصه فرهنگ مويدي بر اهميت نقش مردم در عرصه فرهنگ است که سال گذشته بارها مورد تاکيد رهبري معظم انقلاب اسلامي قرار گرفت. حکيم انقلاب اسلامي اگر پيش از اين بر اين باور بودند که نهادها و دستگاههاي فرهنگي نقش کليدي و محوري در عرصه فرهنگ دارند، اين بار با کمي تغيير نظر و نااميدي از اصلاح سهلالوصول و زود بازده ساختارها و کارآمدسازي نهادهاي بوروکراتيک، از گسترش نقش بازيگران مستقل و تشکلهاي مردم نهاد و محوريت ايشان در عرصههاي فرهنگ سخن گفتهاند.
اين گزارهها را ميتوان در ذيل راهبرد "مردمي کردن فرهنگ" ساماندهي نمود. مردمي کردن فرهنگ به معنا کاستن از تصديگري دولت و افزايش مسئوليت و اختيارات تشکلهاي "خودجوشي" است که پايه آن را جمعهاي محدود مردمي تشکيل ميدهند و معظم له در اين سالهاي به شدت بر شکل گيري و گسترش آنان تاکيد داشتهاند.
با اين توضيحات بايد تاکيد نمود که حمايت از کالاي ايراني نيازمند فرهنگ سازي و تقويت اراده ملي و بسيج عمومي است که تک تک افراد جامعه بايد خود پيشگام اين ميدان باشند. اين امر ابتدا از خود، سپس خانواده و دوستان و اطرافيان و فاميل بايد آغاز گردد و سپس در سطوح مختلف اجتماعي تبليغ و ترويج شود. به واقع تا ملت نخواهند حمايت از کالاي ايراني محقق نخواهد شد!