امام راحل(قدس سره) وظیفه قشر روحانی را ایفای نقش در امور سیاسی و اجتماعی جامعه و مردم میدانند و در این باره چنین میفرمایند: «پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام (به) امور مسلمین (داشته باشید) اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چی است؟ این اهتمام به امور مسلمین است؟ مسئلهگویی که اهتمام به امور مسلمین نیست. امور مسلمین عبارت از امور سیاسی مسلمین است، امور اجتماعی مسلمین است، گرفتاریهای مسلمین است و کسی که اهتمام به این نکند، به حسب آن روایت: «فَلَیسَ بِمُسلِم» و ما امیدواریم که لااقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که (بگویند) شما مسلم نبودید.» (شیعه در اسلام، جلد 17، ص 40)
نبرد و نزاع بین جبهه حق و باطل از بدو خلقت بشر وجود داشته و هماکنون نیز شیاطین زمانه با تمام قوا و با استفاده از تمام ابزار و روشهای نوین و در عین حال متنوع و متفاوت، تلاش دارند تا با غلبه بر نسل بشر، انسانها را در مسیر انحراف و انحطاط قرار دهند.
در جریان این مصاف نابرابر و ظالمانه، هیچگاه شیطان و پیروانش به این بسنده نکردهاند که فقط اهل فسق و فجور و کسانی که مثلاً وارد مراکز فساد و فحشا میشوند، را جذب و مرید خود نمایند، بلکه همواره در هر موقعیت و در هر مکانی در پی آن بوده و هستند، تا افراد بیشتری را به گمراهی و ضلالت بکشانند، چرا که در واقع رجوع افراد به این اماکن، حاصل کار شیاطین و نتیجه نهایی عمل آنها است.
این نبرد از آن جهت نابرابر و ظالمانه است که اولاً؛ امروز اصحاب جبهه باطل با ابزاری مانند؛ ماهواره و فضای مجازی حتی به حریم خصوصی یعنی خانههای مردم نیز وارد شدهاند و ثانیاً؛ در عمل دیده میشود که زرق و برق زندگی مادی و دنیوی و ابزار و شگردهای کاذب مورد استفاده شیاطین، از جذابیت و زیبایی ظاهری بیشتری برای مخاطبین و مریدان شیطان برخوردار است.
یعنی نه تنها روزبهروز ابزار و روشهای مورد استفاده شیاطین برای ایجاد انحراف در مسیر انسانها تنوع و افزایش یافته، بلکه با پیچیدگی بیشتری همراه شده است و فلسفه و رسالت حضور پیامبران، ائمه(ع) و علمای دین در بین مردم بهعنوان حجت خدا بر روی زمین نیز؛ بر همین امر یعنی نشان دادن مسیر حق و جلوگیری از فریب انسانها استوار بوده است.
حال صرف نظر از اصول و شیوههای تبلیغ که در جای خود حائز اهمیت فراوان است و باید کاملاً ضابطهمند، منطقی و متناسب با نیاز روز جامعه باشد، این سؤال مطرح است که آیا در چنین شرایطی، طلاب و سایر علمای دین، میتوانند برای ارشاد و راهنمایی جامعه صرفاً به حضور در مساجد و محافل مذهبی که مخاطبین آن عمدتاً از هدایتشدگان و تربیتیافتگان مکتب ائمه(ع) هستند، اکتفاء نمایند؟
سؤال دیگر اینکه؛ در دنیای کنونی که افراد جامعه پیوسته با انواع تهدیدهای فکری و ذهنی و انواع ابزار و روشهای مخاطرهآمیز شیطانی و همچنین ناهنجاریهای اخلاقی و رفتاری همنوعان خود مواجه و دائماً و به طُرق مختلف در معرض تبلیغات و سمپاشیهای رسانههای خارجی و انواع وسوسههای شیطانی قرار دارند، چه تعداد از افراد (حتی کسانی که با نام و ارزشهای اسلامی ناآشنا نیستند) حاضر میشوند، بدون هدایت دیگران در مساجد و محافل مذهبی گام گذاشته و از فضائل علمی و اخلاقی علمای اسلام و آثار معنوی این اماکن بهره ببرند.
استاد اندیشمند، شهید مرتضی مطهری درباره سیره تبلیغی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می نویسد: «پیامبر اسلام، در کار تبلیغ اسلام تحّرک داشت؛ به طائف سفر کرد. در ایّام حج در میان قبایل میگشت و تبلیغ میکرد. یک بار علی علیه السلام و بار دیگر مَعاذ بن جَبَل را به یمن برای تبلیغ فرستاد. مُصعَب بن عُمیر را پیش از آمدن خودش برای تبلیغ مردم مدینه به مدینه فرستاد. گروه فراوانی از یارانش را به حبشه فرستاد. در سال ششم هجری، به سران کشورهای جهان نامه نوشت و نبوت و رسالت خویش را به آنها اعلام کرد. در حدود صد نامه از ایشان باقی است که به شخصیت های مختلف نوشته است.» (پایگاه اطلاع رسانی حوزه)
البته شاید این نکته مطرح شود که در بدو پیدایش اسلام، مسجد و منبری وجود نداشته و لذا مبلغین با حضور در جماعات مختلف به کار تبلیغ مبادرت میکردند، اما در ادامه به این موضوع اشاره خواهد شد که اکثر علما بهنوعی این استدلال را رد میکنند، با این توصیف، بار دیگر این سؤال مطرح میشود که اکنون و با توجه به شرایط امروز جامعه، نقش و وظیفه طلاب و روحانیون بزرگوار در این خصوص چیست؟
بهطور کلی با استناد به آیات و روایات اسلامی و بیانات بزرگان و علمای دین، چنین استنباط میشود، که به دور از افراط و تفریط، دو وظیفه و نقش اصلی را میتوان برای طلاب و روحانیون (مبلغین دین) برشمرد. در گام نخست و مهمترین وظیفه یک طلبه و یا عالم دینی، تحصیل علم و تهذیب نفس در حد اعلای آن است.
بدیهی است که؛ علمآموزی و تهذیب نفس برای یک روحانی و طلبه دینی حد و مرزی ندارد و فقط به مسائل مذهبی و اعتقادی یا دانش خاصی محدود نمیگردد.
در واقع ضرورتهای تعامل با مردم در جهان معاصر اقتضاء میکند، که اگر یک عالم دینی به علت وسعت مرز دانش نمیتواند بر تمام علوم اِشرافیت پیدا کند، باید برای ایجاد ارتباط مؤثر با مردم و مخاطبین خود، حداقل در موضوعاتی مانند؛ مدیریت، جامعهشناسی، سیاست، اقتصاد و حتی صنعت وکشاورزی و یا موضوعاتی مانند؛ زبان خارجی، ورزش، هنرهای هفتگانه و دانش مربوط به رایانه و فضای مجازی، از یک اطلاعات نسبی و به روز برخوردار باشد.
رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) در این خصوص ضمن تأکید فراوان بر ضرورت ارتقاء فضائل اخلاقی طلاب، در موارد مختلف اهمیت و ضرورت آگاهی روحانیون از دانش روز و آشنایی ایشان با ابزار نوین تبلیغ را نیز مورد تأکید قرار دادهاند؛ از جمله در یکی از سخنرانیهایشان میفرمایند: «امروز جمهوری اسلامی به کسانی که بتوانند به زبان های زنده دنیا صحبت کنند و معارف الهی و پیشرفتهای فکری و فرهنگ اسلامی را به مردم دنیا برسانند، احتیاج دارد» و در جای دیگر فرمودند: «هنر، بهترین و رساترین وسیله تبلیغ است.»
آیت الله مکارم شیرازی(دامت توفیقاته) نیز در این رابطه میفرمایند: «تمام خواهران و برادران طلبه، امروز باید مجهز به سلاح سخن و قلم باشند تا بتوانند به خوبی سخنرانی کرده و خوب بنویسند.» (مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)
اما همانگونه که اشاره شد، کسب فضائل معنوی و علم و دانش فردی، هنگامی مفید و ارزشمند است، که اثر و انعکاس بیرونی داشته و منجر به افزایش معرفت و بصیرت عمومی شود، بنابراین؛ در گام دوم، نقش یک طلبه متوجه وظیفهای است که در قبال کل جامعه بر عهده دارد.
البته این نقشآفرینی ممکن است برای یک عالم دینی با به حداکثر رساندن تلاشها برای رسیدن به حد اجتهاد و برای یک روحانی دیگر از طریق تألیف و تدریس در محیطهای آموزشی مثل؛ حوزه و دانشگاه، برای طلبهای دیگر با حضور در مساجد به عنوان امام جماعت و برای گروهی با قبول مسئولیت و خدمت در دستگاههای مختلف اداری بروز ظهور پیدا کند، اما قطعاً هیچیک از این موارد نافی وظیفه اصلی آنها یعنی حضور در بین آحاد مردم و هدایت و ارشاد افراد جامعه نیست.
به این ترتیب؛ میزان حضور تبلیغی و ارشادی هر روحانی و عالم دینی در جامعه و میزان رجوع آنها به مردم میتواند متفاوت باشد، اما بهنظر میرسد این نقش در هیچ شرایطی منتفی نیست، آیتالله سبحانی(دامت افاضاته) در این رابطه میفرمایند: «طلاب باید بدانند که درس را برای هدایت دیگران میخوانند و اگر از این مقوله استفاده نکنند درس خواندن فایدهای ندارد.» (مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)
در این رابطه خداوند در آیات مختلف از جمله در آیه 128 سوره توبه میفرماید؛ «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»؛ به یقین، رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!
در این آیه صریحاً، حضور پیامبران در بین مردم مورد اشاره قرار گرفته است و آیات و روایات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر نیز بر این دلالت دارد که مبلغین و مروجین دین باید در متن و بطن جامعه حضور فعال داشته باشند، تا امکان اجرای کامل و فراگیر این فریضه اسلامی فراهم شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز به پیشوای پارسایان حضرت علی(ع) فرمود: «ای علی! اگر خداوند به دستان تو انسانی را هدایت کند، از آن چه خورشید بر آن تابیده برای تو بهتر است».
همچنین در روایت دیگری چنین نقل شده است: «روزی داوود پیامبر علیه السلام، به تنهایی به صحرا رفت. خداوند به او وحی فرستاد: ای داوود! چرا تو را تنها می بینم؟ داوود گفت: «خدایا! اشتیاق من به دیدار تو زیاد شده و خَلق تو میان من و تو فاصله انداخته است. خداوند به او وحی فرستاد: «به سوی مردم بازگرد که اگر بنده گریز پایی را نزدم آوری، نام تو را در لوح به زیبایی ثبت خواهم کرد.»
امام راحل(قدس سره) وظیفه قشر روحانی را ایفای نقش در امور سیاسی و اجتماعی جامعه و مردم میدانند و در این باره چنین میفرمایند: «پیغمبر سفارش کرده است که باید اهتمام (به) امور مسلمین (داشته باشید) اهتمام به امور مسلمین فقط همین است که ما بگوییم نماز چند رکعت است و شک بین کذا چی است؟ این اهتمام به امور مسلمین است؟ مسئلهگویی که اهتمام به امور مسلمین نیست. امور مسلمین عبارت از امور سیاسی مسلمین است، امور اجتماعی مسلمین است، گرفتاریهای مسلمین است و کسی که اهتمام به این نکند، به حسب آن روایت: «فَلَیسَ بِمُسلِم» و ما امیدواریم که لااقل از این دنیا نرویم و مشمول این نشویم که (بگویند) شما مسلم نبودید.» (شیعه در اسلام، جلد 17، ص 40)
ایشان در سخنرانی دیگری میفرمایند: «ما موظفیم برای تشکیل حکومت اسلامی جدیت کنیم، اولین فعالیت ما را در این راه، تبلیغات تشکیل میدهد. بایستی از راه تبلیغات پیش بیاییم. البته مسائل عبادی را باید یاد بدهید، اما مهم مسائل سیاسی اسلام است، مسائل اقتصادی و حقوقی اسلام است اینها محور کار بوده و باید باشد. وظیفهء ما این است که از حالا (قبل از انقلاب اسلامی) برای پایه ریزی یک دولت حقه اسلامی کوشش کنیم» (ر.ک، ولایت فقیه،امام خمینی(قدس سره)، ص 151.)
مقام معظم رهبری نیز، در تاریخ 23/10/1383 در جریان دیدار مسئولان عقیدتی، سیاسی نیروی انتظامی در این رابطه میفرمایند: «ما باید مثل پیامبر سراغ افراد برویم. دربارهی پیغمبر گفته شده است: « طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ»؛ پیغمبر مثل یک پزشک دورهگرد حرکت میکرد. پزشکان در مطب خود می نشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ اما پیغمبران نمینشستند تا مردم به آنها مراجعه کنند؛ آنها به مردم مراجعه میکردند. در کیف دارویشان، هم وسیلهی مرهمگذاری داشتند، هم وسیلهی نشترزنی داشتند، هم وسیلهی داغ کردن زخم داشتند؛ آن جایی که احتیاج به داغ کردن داشت.»
ایشان در موردی دیگر، یادآوری میکنند: «اگرچه درس خواندن و آشنایی به معارف و خودسازی و پرداختن به درون و باطن، خود یکی از فرایض مهم بلکه مهمترین فرایض است، اما این فریضه مهم نبایستی ما را از جریاناتی که در کشور میگذرد و وظایفی که در مقابل این جریانات داریم و نیز از حضور در صحنههای اجتماعی و کمک به پیشرفت انقلاب و شناخت توطئههای دشمنان انقلاب و پیگیری شیوههایی که این توطئهها را خنثی میکند و لبیک گفتن به نیازهای عمومی جامعه و رفتن در جبهههای خطر و احیاناً جانبازی کردن و جان دادن غافل کند.» (حوزه و روحانیت، ج 1، ص208)
حضرت آیت الله خامنه ای در تاریخ 26/2/95 در دیدار جمعی از مدیران، مدرسان و طلاب حوزه های علمیه تهران، پس از تبیین هدایت دینی و هدایت سیاسی، به سومین وظیفه مهم روحانیت یعنی «حضور هدایتگر و نیز میدانی در عرصه خدمات اجتماعی» پرداختند.
ایشان افزودند: «حضور طلاب در خدمات رسانی به مردم، مدرسه سازی، بیمارستان سازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصه ها، نیروهای مردمی را نیز به صحنه می آورد و منشأ خدمات خواهد شد.»
مقام معظم رهبری در سخنانی دیگری میفرمایند: «تبلیغ، یعنى رساندن. ابزار رساندن، به حسب شرایط متفاوت است. یک وقت هست که شما مىخواهید چیزى را به اتاق بغلى برسانید؛ مىشود آن را در مشت گرفت و به آنجا برد؛ اما گاهى یک فرسخ فاصله هست؛ گاهى تا آن طرف دنیا باید بروید؛ گاهى حجابها و دیوارها هست؛ گاهى از کوهها و گردنهها باید عبور کنید؛ گاهى آنچه را که بردید، طرف طوعاً و رغبتاً مىپذیرد؛ گاهى باید با لطایف الحیل آن را به او بدهید؛ گاهى دیگرى آنجا ایستاده و نمىگذارد آن چیزى که شما بُردهاید، به او برسد؛ بنابراین، تبلیغ انواع و اقسامى دارد. در هر شرایطى، نحوهى رساندن به گونهیى است. آن چیست که تشخیص مىدهد ابزار و نحوهى رساندن کدام است؟ آن، ابتکار و ذوق و سلیقه و فهم و سرعت انتقال شماست.»( اداره ارتباطات دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه،۱۳۹۰،ص۴۴۲).
ایشان حتی گفتن را رفع تکلیف نمیدانند و خطاب به روحانیون میفرمایند: «تکلیف ما [ائمه جمعه] این نیست که بگوییم: «ما گفتیم؛ هر کس میخواهد، عمل بکند». این مربوط به این دوره نیست که حکومت به دست مسلمین است؛ دوره یی که بار اداره ی جامعه بر دوش ماست؛ بخصوص دوره یی که دشمن این همه تلاش میکند، تا مفاهیم اسلامی را از ذهنها بزداید. تکلیف ما فقط این نیست که حالا مطلبی را گفتیم؛ شد، شد؛ نشد، نشد؛ ما فقط بایستی حرفمان را بزنیم؛ این گونه نیست. ما بایستی حرف خود را به دلها برسانیم؛ «و ما علی الرّسول الّاالبلاغ». این که چیزی را در هوا پرتاب کنیم، کسی گرفت، گرفت؛ نگرفت، نگرفت؛ به جایی رسید، رسید؛ نرسید، نرسید؛ این قبول نیست. من این را به عنوان یک مشکل مشاهده می کنم.» (بیانات در دیدار ائمهی جمعهی سراسر کشور 25/6/1370)
رهبر انقلاب، مسجد را یکی از مراکز مهم برای فعالیتهای اجتماعی معرفی میکنند، اما در عین حال با تأکید بر ضرورت بسط فعالیتهای مسجد به بیرون از آن فرمودند: «روحانی محترم اگر بخواهد مسجدی پویا داشته باشد لازمهاش بسط دادن فعالیتهای مسجد به بیرون از آن و در بین جوانان است.» مقام معظم رهبری در ادامه میفرمایند: «یکى از چیزهائى که به نظر من به شما کمک مىکند، این چیزى است که در مورد نبى مکرم، امیر المؤمنین فرمود: « طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَه» (شریف رضی،۱۴۱۴،ص,۱۵۶).
و مجدداً متذکر میشوند: «نباید پشت میز و توى اتاق حبس شد. شکل ادارى پیدا کردنِ ما مجموعهى روحانى و مجموعهى آخوند، به نفع ما نیست. هر مسئولیتى هم در هرجا داریم، این حالت طلبگى خودمان، حالت آخوندى خودمان، حالت روحانى خودمان را - که اُنس با مردم، رفتن میان مردم، گفتن به زبان مردم، شنیدن درددل مردم است- باید از دست ندهیم».( پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی سید علی خامنهای،۱۳۸۹).
مقتدای مسلمین جهان معتقدند: «روحانی خوب آن کسی هست که همیشه مردمی هست. وقتی روحانی میبینه یک جوانی غمگین نشسته چه اشکالی داره برود پیشش بنشیند و باهاش حرف بزند و درد و دلش را بشنود و کمکش کند شاید آن جوان خجالت میکشه که با یک روحانی حرف بزند ،اینجاست که یک روحانی باید نقشش را ایفا کند و سعی کند که جوان با اون راحت باشد.» (سایت افسران جوان جنگ نرم)
شهید بهشتی نیز این موضوع را در سخنرانیهای مختلف مورد توجه قرار دادهاند، از جمله؛ در سخنرانی مراسم سالگرد شهادت استاد مطهری میفرمایند: «روحانیت، نقش بیان اسلام اصیل را برای جامعه بر عهده داشت. اگر مردم میخواستند بفهمند دینشان، اسلامشان، قرآنشان، كتابشان، سنتشان، عقاید اسلامی و احكام اسلامی و اخلاق اسلامی چه گفته است، به روحانی مراجعه میكردند. روحانیان كم حركتتر، آنهایی بودند كه در ایفای این وظیفه مینشستند، تا مردم به آنها مراجعه كنند. روحانیان پر حركتتر و مسئولیت شناستر، آنهایی بودند كه نزد مردم میرفتند تا رسالت خداوند را تبلیغ كنند.»
ایشان تأکید میکنند که؛ «روحانیون هر قدر در مناطقشان به مردم بیشتر خدمت كنند، خدمت روحانیتشان را، بهتر انجام دادهاند، خوب یادم میآید عدهای از طلاب پر تلاش عزیز ما به روستاها میرفتند. و همان كاری را میكردند كه امروز جهاد سازندگی میكند. پیشگام و پیشتاز جهاد سازندگی، طلاب متعهد و متحرك و با ایمان و خداپرست و خلق دوست و مردم دوست حوزهها بودند.
مسئله، مسئله افتخار كردن نیست. در جامعه كسی قصد تقسیم افتخارات ندارد. مسئله، مسئله به یاد آوردن و بیاد آمدن است. روحانیون در نقش خدمت به مردم، بهتر میتوانند پیام اسلام را تبلیغ كنند. حمام میساختند، راه میساختند، به بینوایان كمك میكردند، درمانگاه میساختند، غسالخانه میساختند، مدرسه میساختند، حتی در آن اواخر شاید درحدود هفت، هشت، ده سال قبل رفته بودند سراغ اینكه با خودیاری مردم، برق و روشنائی برای مردم درست كنند و امثال اینها. یك خدمت دیگر روحانیت كه در این خدمت بسیار هم حساس عمل میكند و باید هم حساس عمل بكند، روشنگری برای مردم بود، در جهت شناساندن انحرافات فكری كه به نام اسلام تحویل مردم داده میشود. روحانیون در بیدار كردن مردم نسبت به افكار انحرافی، نقش بسیارمؤثری داشتهاند.
در فرهنگ و آموزش و پرورش و دانشگاه و تدریس و مدارس؛ البته، جای شماست خودتان را برای تدریس ممتاز مؤثر در یكی از شاخههای مورد نیاز در مدارس و دانشگاهها آماده كنید و به آنجا بیائید انقلاب فرهنگی كه وظیفه امروز ماست و انقلاب اقتصادی كه هنوز موفق نشدهایم و آن هم وظیفه امسال ماست.»
اهمیت تأثیر حضور در بین مردم در حدی است که مرحوم شهيد مطهرى فرموده بود: «اگر مقامات به من اجازه بدهند من به سينماها مىروم و سخنرانى مىكنم براى جوانانى كه به مسجد و پاى منبر نمىآيند، ولى تشنه فهميدن هستند.»
آیتالله مصباح نیز همین شیوه را تأیید نموده و در صفحه 40 کتاب خود تحت عنوان «مباحثي درباره حوزه» مینویسد: «براى اينكه جامعه در مسير خود جهت صحيحى داشته باشد و دچار انحراف نشود، ضرورت دارد كه همواره كارشناسان دينى و مذهبى در جامعه وجود داشته باشند تا بتوانند مسير جامعه را تصحيح كنند و معارف صحيح را در دسترس اجتماع قرار دهند و مردم را از نعمتهاى عظيم معنوى كه خداى تعالى به وسيله انبيا در دسترس بشر قرار داده است بهرهمند كنند. در اين بين، روحانيت است كه بايد نظام ارزشى اسلام را به شكل صحيح به جهانيان عرضه كند؛ بايد نظام اقتصادى، حكومتى و سياسى و بينالمللى اسلام و ساير بخشهاى معارف اسلامى را كه تمام شؤون زندگى بشر را فرا مىگيرد تبيين نمايد.»
ایشان در صفحه 52 همین کتاب اینگونه آوردهاند: «ارزش وجودى روحانيت در اين نيست كه بتواند در يك جمعى در روستا مسأله بگويد يا در مسجدى براى چند پيرمرد و پيرزن روضه بخواند، مسأله بقاى اسلام در دنيا مطرح است كه بار آن امروز بر دوش روحانيت است. يكى از مسائل قابل بحث و اظهار نظر مسأله جايگاه روحانيت در بين مردم است. در جامعه شناسى اثبات شده است كه در هر جامعه اى تقسيم كار بيشتر صورت گيرد، پيشرفت كار بهتر خواهد بود.» ( همان منبع - ص 52)
آیت الله صافی گلپایگانی نیز معتقدند؛ «یک روحانی باید همیشه با مردم بوده و ملجأ و پناهگاه آنان در مشکلات دینی، اجتماعی و فکری مردم باشد و همیشه و در همه حال، خودش به یاد حضرت بقیة الله الاعظم ارواح العالمین له الفدا بوده و مردم را نیز به آن امام عزیز و مهربان دعوت نماید.» (مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)
البته قطعاً آنچه در مراوده با مردم بیش از هر چیز دیگری تأثیرگذار خواهد بود، رفتار عملی و عامل بودن به آن چیزهایی است که مردم از انجام آنها نهی و یا به انجام آنها ترغیب و تشویق میشوند.