حکام منطقه به ویژه حکام کشورهای حاشیه خلیج فارس نتوانستهاند در مقابل این تقاضای روز افزون به انرژی، سیاست منطقهای واحدی اتخاذ نمایند و متأسفانه هر روز میل به دوشیدن آنها از سوی قدرت های متقاضی انرژی بیشتر می شود
ژئوپلیتیک از زمان وضع آن در یک قرن گذشته از نظر مفهومی و فلسفی وضعیت شناوری داشته است. همین سردرگمی مفهومی منجر به شکلگیری دیدگاههای متفاوتی نسبت به چیستی و ماهیت آن شده است به گونهای که هنوز هم بر سر ماهیت آن اتفاق نظر وجود ندارد و دیدگاهها و تعریفهای متفاوتی درباره آن ابراز گردیده است.
یکی از تعریفها و طیفهای موضوعی ژئوپلیتیک؛ دانش عدم انطباق دو الگوی فضایی عرضه و تقاضای منابع حیاتی است. منابع حیاتی نظیر آب، غذا، انرژی، فلزات، تولیدات صنعتی، علم و فناوری و غیره که هر یک دارای الگوی پخش و پراکندگی خاص خود در سطح کره زمین هستند.
ویژگی اصلی همه این الگوها توزیع و پخش نامتعادل آنها در سطح سیاره زمین با توجه به جمعیت متفاوت کره زمین از نظر سطح توسعه یافتگی و الگو و سبک زندگی است.
در نتیجه این الگوی نامتعادل، تقاضا برای منابع را ایجاد میکند و این چنین است که الگوی نیاز با الگوی فضایی تقاضا تطبیق نمیکند. مثلاً الگوی نیاز به انرژی به ویژه انرژیهای فسیلی در آمریکا و اروپا زیاد است در حالی که منابع انرژی عمدتاً در خاورمیانه قرار دارند بنابراین نیازمندان در تکاپو برای دستیابی به منبع مورد نظر و کنترل مسیرهای انتقال آن هستند و در مقابل عرضه کنندگان در تکاپو برای بهره برداری حداکثری از منابع در اختیار، در نتیجه این وضعیت به الگویی از روابط و رفتار کشورها نسبت به همدیگر در سطح جهانی تبدیل شده است که عمدتاً عبارتند از:
الف- الگوی مسالمت آمیز رابطه تعاملی
ب- الگوی رقابت آمیز که با کاربرد حیله و ابزارها و روشهای قدرت مدار پیدا و پنهان، فریب آمیز و تهدید کننده و به طور کلی به دور از صداقت و انصاف انجام میپذیرد.
ج- الگوی خصومت آمیز که با استفاده از روشهای قهر آمیز و متکی به زور و قدرت نظامی امکان پذیر میگردد.
بنابراین آنچه امروز در صحنه سیاست خاورمیانه شاهد آن هستیم ترکیبی از الگوی رقابت آمیز و خصمانه در پوشش تجارت فریب کارانه و اقدامات نظامی از سوی آمریکا و متحدانش برای دستیابی و کنترل هر چه بیشتر منابع انرژی و تصاحب ثروت کشورهای منطقه است. از سوی دیگر حکام منطقه به ویژه حکام کشورهای حاشیه خلیج فارس نتوانستهاند در مقابل این تقاضای روز افزون به انرژی، سیاست منطقهای واحدی اتخاذ نمایند و متأسفانه هر روز میل به دوشیدن آنها از سوی قدرت های متقاضی انرژی بیشتر می شود و این چنین است که یکی از علتهای اصلی بحران موجود در جنوب غرب آسیا از این عامل یعنی عدم تعادل الگوی عرضه و تقاضا ناشی میشود.