خواسته ای که امریکا با قلدری نتوانست ایران را متقاعد به آن کند، این بار مشابه رویه های قبلی از سوی اروپایی ها، متقاعد کردن ایران با بازی مذاکره و جلسات فرسایشی بی حاصل، خسته کننده و طولانی مدت است که افتادن در چنین دامی می تواند خسارتهای بزرگ و جبران ناپذیری بر اصول عزت اجتماعی و استقلال ایران وارد کند.
یکی از فراگیرترین مباحث سیاسی در ایران همچنان موضوع برجام نافرجام و خروج آمریکا از آن می باشد. در این یادداشت کوتاه به چند نکته کلیدی در حول و حوش این موضوع پرداخته می شود. امروزه هر کشوری با چالش های به حق و نا حقی مواجه می باشد؛ به عنوان مثال، چالش اصلی رژیم کودک کش صهیونیستی، چگونگی مشروعیت آفرینی و افزایش آن از یک طرف و نحوه برون رفت از تهدیدهای منطقه ای و فشار افکار عمومی می باشد و چالش کشوری مثل آمریکا نیز روند کاهش قدرت روز به روز آن و افت هژمونی آمریکا در حوزه های سیاسی و اقتصادی در کنار ظهور قدرت هایی مثل ایران در حوزه قلمروی او می باشد. کشور ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و آنچه از زمان شکل گیری ایران اسلامی تا کنون چالش منطقه ای و یا بین المللی مطرح بوده است، شیوه برقراری ارتباط با جوامع و ملل مختلف در کنار حفظ عزت و استقلال در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و ... بوده است و این امری غیر قابل انکار است که ایران از زمان انقلاب اسلامی تا کنون درگیر جبهه استکباری در این حوزه بوده است. خروج آمریکا از برجام گرچه برای برخی غیر منتظره به حساب آمد، ولی از دید تحلیل گران این اقدام قابل پیش بینی بود. اگر به مواضع کشور های دوست و دشمن طی چند سال اخیر ریز شویم یک سری واقعیات غیر قابل انکار قابل احصاء است: یکی اینکه خروج کشور امریکا به دلیل امید باطل دولتمردان آمریکایی از وضعیت ایران دارند. برآورد امریکایی ها این است که ایران در حال حاضر درگیر مشکلات اقتصادی در داخل است و ظهور و بروز آشوب های خیابانی طی سال گذشته اثر همین نابسامانی های اقتصادی است که در صورت تداوم آن با تحریم های اقتصادی بیشتر، دولت ایران را به گوشه رینگ خواهد برد تا از مواضع انقلابی خود عدول کند. همین نوع نگرش باعث حرکت هجومی و البته عجولانه آن ها شده است . از جمله امیدهای آمریکا، بروز یک سری نا آرامی های اجتماعی در نقاط مختلف ایران طی سالهای اخیر می باشد که از طریق عوامل خود در ایران سازمان دهی و هدایت می شود. امید دیگر دشمن، برخی مسئولین هستند که یا برنامه ای برای رفع مشکلات ندارند و یا نمی خواهند که اقدامی در این راستا انجام دهند . و این مهم یک سیگنالی به آمریکا می دهد مبنی بر اینکه ایران قادر نیست با چالش های داخلی کنار بیاید و در وضعیت بحرانی می باشد. پس دلیلی وجود ندارد که آمریکا یک چالش اصلی بر چالش های ایران اضافه نکند و این می شود که امریکا با عجله از برجام خارج می شود و به دنبال وضع تحریم های جدید است .البته آمریکا طی سال های بعد از انقلاب تا کنون و بعد از این نیز همواره همه راه های مختلف فرهنگی، سیاسی و تهدیدهای نظامی را برای رسیدن به هدفش که همان تغییر نظام انقلابی حاکم و گرفتن روحیه انقلابی از آن است، انجام داده و می دهد که یکی از آن ها طرح بحث پرونده هسته ای ایران و مذاکرات طولانی و خسته کننده طی بیش از یک دهه گذشته بود که منجر به برجام شد. به دلیل همین رفتارهای روبه صفتانه است که رهبری نظام مکرر تأکید می کنند که آمریکا غیر قابل اعتماد است. پس تا به امروز هدف آمریکایی هاف از هر دری که آمده باشند، یکی است و آن تغییر رفتار نظام حاکم و استحاله آن می باشد. نکته قابل توجه دیگر موضع کشورهای اروپایی در این زمینه می باشد. گر چه به ظاهر این کشورها موافق حفظ برجام هستند، ولی این رضایت آن رضایتی نیست که بتوان روی آن حساب کرد. کشورهای اروپایی همان اهداف آمریکا را دنبال می کنند البته با یک زبان و سبک متفاوت. بدلیل گره خوردن منافع حیاتی این کشورها بخصوص در حوزه های سیاسی و اقتصادی با آمریکا، تا به امروز از استقلال کافی برای موضع گیری در خصوص مسائل بین المللی نداشته اند.گر چه ممکن است در برخی مسائل به ظاهر موضع گیری هایی متفاوت با آمریکا و به صورت مقطعی داشته باشند. اما امروز در موضوع برجام، کشورهای اروپایی از راهی دیگر می خواهند که هدف امریکا را برآورده سازند. این کشور ها می خواهند که در ظاهر با زبان دوستانه و دلسوزانه و خیر خواهانه ایران را در مورد مسائل موشکی سر میز مذاکره بیاورند و خواسته خود را محقق سازند. خواسته ای که امریکا با قلدری نتوانست ایران را متقاعد به آن کند، این بار مشابه رویه های قبلی از سوی اروپایی ها، متقاعد کردن ایران با بازی مذاکره و جلسات فرسایشی بی حاصل، خسته کننده و طولانی مدت است که افتادن در چنین دامی می تواند خسارتهای بزرگ و جبران ناپذیری بر اصول عزت اجتماعی و استقلال ایران وارد کند. همان طور که رهبر عزیز ما بارها فرموده اند چاره اکثر مشکلات ایران در داخل کشور وجود دارد و چنانچه مسئولین انقلابی و سخت کوش و پاک دست و خیرخواه کشور و مردم بر سر کار باشند، مردم نیز با دیدن حسن نیت کامل آن ها دلگرم شده و یک سری اقدامات هیجانی و بی ثبات کننده در زمینه های مختلف، از جمله موضوعات اقتصادی رفع خواهد گردید و دیگر شاهد آن نخواهیم بود که سیل نقدینگی کشور در بازه های زمانی کوتاه جهت های مختلفی بگیرد و باعث بی ثباتی اقتصادی گردد. با وجود این ثبات است که دشمن نیز اهداف شوم خود ناامید شده و ناگزیر به پذیرفتن حقوق به حقه ایران در مسائل مختلف خواهد شد.