اهدافی از این قبیل که: ایران بپذیرد قدرت هسته ای نیست؛ ایران قدرت اول منطقه نیست؛ ایران نقشی در تغییر نقشه خاورمیانه ندارد؛ ایران دست از حمایت حزب الله و گروه مقاومت در منطقه بردارد؛ برد موشک های ایران محدود و تحت مدیریت غرب باشد و ... از جمله اهدافی است که کشورهای غربی طرف مذاکره با ایران در موضوع پرونده هسته ای، از همان ابتدای شروع مذاکرات که در نهایت به برجام ختم شد، بدنبال دستیابی به آن ها بوده اند.
غربی ها با امضای برجام در صدد رسیدن به این رویاها بودند و الان پس از خروج ترامپ از برجام نیز با توجه به اشتراکات منافع اروپایی ها و آمریکا در این اهداف، در پی دستیابی به این اهداف هستند.
بنابر این با خروج ترامپ از برجام راهبردهای غرب برای رسیدن به این اهداف به قرار ذیل می باشد:
1. آمریکا و رژیم صهیونیستی نقش پلیس بد، و اروپا نقش پلیس خوب را بازی می کند و اروپا با پذیرش نقش جدید در صدد گرفتن امتیازهای بیشتر از ایران است.
2. حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه نیز در داخل آمریکا نقش پلیس خوب و بد را بازی می کنند؛ از سویی تحریم شخصیت ها و شرکت های ایرانی را هر دو حزب با اکثریت آراء تصویب می کنند و از سوی دیگر قانونی وضع می شود که دولت آمریکا اجازه حمله به ایران را بدون اجازه کنگره ندارد. از سویی دیگر از طرف حزب دموکرات آمریکا پالس های سیاسی به ظاهر خیرخواهانه به ایران فرستاده می شود که نمونه آن دیدارهای چند باره وزیر امور خارجه کشورمان با جان کری، وزیر امور خارجه سابق و عضو حزب دموکرات امریکا می باشد که در این دیدارها جان کری ابراز امیداوری کرده است که در آینده محتمل امریکا به توافق برجام بازگردد. این رفتار، ایران را در وضعیت مبهم قرار داده و اقتصاد و سیاست ایران را شرطی و مشروط به آمدن دموکرات ها و رفتار آنها خواهد که خروجی آن فرصت سوزی برای ایران و عقب ماندن هر چه بیشتر اقتصاد ایران است و این از جمله سیاست های کثیف و هماهنگ هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات است.
3. بر اساس منافع مشترک اروپایی ها و آمریکا و تراز مبادلات تجاری میان آنها، اروپایی ها در صدد امتیاز گرفتن از ایران هستند. ابتدا حل شدن مشکلات کوچک، بعد مذاکرات موشکی و بعد کاهش نفوذ ایران در منطقه از اهداف اروپایی ها به نمایندگی از آمریکا در دور جدید مذاکرات با طرف ایرانی محسوب می شود.
4. راهبرد آمریکا و غرب همچون سیاست قبل از برجام، ایجاد دوگانگی معیشت و موشک و معیشت و حضور در منطقه است. همانگونه که از این دوگانگی در انتخابات 1392 استفاده کردند و سعی در شرطی کردن افکار مردم ایران برای گرایش به سمت جریان قائل به مذاکره با آمریکا و غرب بودند، در حال حاضر نیز با طرح مذاکره اروپا با ایران به دنبال شرطی کردن اقتصاد و مردم ایران هستند. هدف این دو طیف، برانگیختن اعتراضات نخبگان و مردم ، تضعیف روحیه انقلابی مسئولان و ایجاد ذهنیت در مردم نسبت به مسئولین و سران نظام جمهوری اسلامی می باشد.
وظیفه دولتمردان در پسابرجام:
1. آمریکا دنبال دو صدایی در داخل ایران و تشدید دوگانگی مذاکره با غرب و تن دادن به آن خواسته ها از سوی ایران است. غرب در این مسیر از دلباختگان و خسته شدگان انقلابی استفاده می کند. وظیفه جریانات سیاسی با تجربه اندوزی از گذشته، تک صدایی در مقابل خواسته غرب و ایجاد راهبرد واحد و منسجم است.
2. دولت در خصوص موضوعات اقتصادی که غرب بیشترین امید را به آن بسته است، بیشترین وظیفه را دارد. مدیریت بازار ارز و طلا، حرکت به سمت تثبیت قیمت کالاهای داخلی و بازگرداندن آرامش به بازار و تأمین کالاهای اساسی جزء وظایف اساسی دولت در مقطع فعلی است. امید نبستن به کشورهای غربی و اهتمام به اقتصاد مقاومتی بهترین راهبرد در مدیریت تنش های اقتصادی تنها علاج گرفتاری های اقتصادی پیش رو می باشد و این توصیه و تأکید یک دهه مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف خصوصی و عمومی ایشان با دولتمردان و ملت ایران بوده است که همچنان به درستی مورد بهره برداری و استفاده قرار نگرفته است.