نهمین دوره حراج تهران یا «تهران آکشن» هفته گذشته در هتل پارسیان آزادی در شمال پایتخت برگزار شد. در این حراج تعدادی اثر هنری در معرض حراج گذاشته شد که بیش از 31 میلیارد تومان فروش داشت و گران ترین اثر فروخته شده مربوط به یک نقاشی اثر سهراب سپهری بود که بیش از 5 میلیارد تومان خریداری شد.
برخی کارشناسان حوزه هنر معتقدند قیمت گذاری های این حراج به هیچ عنوان واقعی نیست و اگر همین آثار در حراج های خارجی –حتی در منطقه- ارائه شوند با قیمت هایی بسیار کمتر از این بفروش می رسند. برخی نیز اینگونه رویدادها را محملی برای پولشویی می دانند. عبدالله شهبازی پژوهشگر و مورخ در مطلبی به «حراج ملی» که قرار است 3 هفته دیگر در تهران برگزار شود، پرداخت و در نقد آن نوشت؛ « به راستی «حراج ملی» است بدان معنا که حراج ثروت ملی ایرانیان است که از طریق انواع فساد مالی و اختلاس و تبهکاری سازمانیافته به دست آمده. این پولهای «فاسد» از طریق «حراج ملی» دارای شناسنامه میشود و با طی فرایندی پیچیده بعنوان «پول مشروع» در شبکه جهانی مالی به جریان میافتد. بدینسان، صاحبان «پولهای فاسد» میتوانند ثروت خود را دارای «شناسنامه» کنند، در لندن و پاریس و نیویورک و هر جای دیگر مِلک بخرند، در بورسهای جهان معامله سهام کنند و، مهمتر از همه، ثروت فاسد خود را برای وراثشان در بانکها و کمپانیهای خارج از ایران به میراث گذارند. در جهان امروز «پول بدون شناسنامه» فاقد ارزش است و باید مانند پابلو اسکوبار، قاچاقچی نامدار کلمبیایی در سریال «نارکوس»، آن را در زیر زمین دفن کرد.»
همچنین درباره اصالت تعداد قابل توجهی از آثار ارائه شده در حراج ملی شائبه های جدی وجود دارد و برگزارکنندگان تا کنون از شفاف سازی در این مورد خودداری کرده اند.
شهبازی در نقد خود از طبقه ای به نام «نومانکلاتورا» در شوروی سابق نام می برد که برای از راه های غیرقانونی ثروتی هنگفت بدست آورده بودند و مزایده آثار هنری و عتیقه جات یکی از اصلی ترین راه های حفظ و گردش این ثروت بوده است و این طبقه در سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی نقشی مهم داشت.
بررسی اصل یا تقلبی بودن آثار ارائه شده در این حراج ها را باید به اهل فن آن سپرد و اینکه خریداران این آثار، مبالغی چنین نجومی را از کجا و چه راهی به دست آورده اند، موضوعی دیگر و البته بسیار مهم است که در حیطه دستگاه های نظارتی و قضایی است.
شاید برخی دو مسئله را پیش بکشند. اول اینکه این مزایده ها برای حمایت از هنر و هنرمندان است و دوم این که این جمع ها خصوصی بوده و خریداران اختیار پول خود را دارند و هرگونه صلاح بدانند آن را خرج و سرمایه گذاری می کنند.
درباره مسئله اول باید پرسید در شرایطی که کشور و مردم درگیر جنگ اقتصادی هستند، هنر و هنرمند کجای این جنگ ایستاده اند؟ با مردم و در سنگر دفاع یا با ژست هنر برای هنر در کنج عافیت طلبی؟ گزارش روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز از حراج تهران جالب توجه است. لس آنجلس تایمز در این گزارش می نویسد در حالی که ایران از تحریم آسیب می بیند، اما طبقه ثروتمند با هنر خود را تسلی می دهد! نویسنده در بخشی از گزارش خود با فردی به نام حسن اکبری 35 ساله مصاحبه می کند. اکبری می گوید بیکار است و با خانواده اش زندگی می کند و با دوست دختر خود به دیدن این آثار آمده تا پیش از رفتن به خانه ثروتمندان بتواند آنها را ببیند!
و اما مسئله دوم؛ برخی خریداران مدعی هستند برای حفظ ارزش پول خود اقدام به چنین خریدهایی می کنند. کاهش ارزش پول ملی مشکلی است که حل آن مستلزم سرمایه گذاری و رونق تولید است. اما متاسفانه دلایل اقتصادی و بیش از آن روانی، جامعه را به سمتی سوق داده که فعالیت هایی مانند خرید سکه و ارز برای عموم و آثار هنری برای برخی افراد خاص به معنای سرمایه گذاری است. چرخه ای باطل برای جلوگیری از کاهش ارزش سرمایه که خود باعث ضربه زدن به اقتصاد و سرمایه عمومی می شود.
یکی از آثار بفروش رفته در حراج تهران، عکسی از عباس کیارستمی با عنوان «گاو گریان» بود که 220 میلیون تومان بفروش رفت. نگاه خیره و غمزده گاو گریان به حضار حراج تهران، حرف های بسیاری برای گفتن دارد.