در آخرین دقایق روز یکشنبه دونالد ترامپ که علاقه عجیبی به اعلام سیاست هایش از طریق توئیتر دارد، این پیام را منتشر کرد؛ «به رئیس جمهور ایران روحانی: هرگز و هیچوقت ایالت متحده را تهدید نکنید . ما دیگر آن کشوری نیستیم که سخنان جنون آمیز حاکی از خشونت و مرگ را تاب بیاورد. مراقب باشید.»
این پیام ترامپ در واکنش به سخنرانی روز یکشنبه آقای روحانی در جمع سفرا و نمایندگی های جمهوری اسلامی در خارج از کشور بود که گفت؛ «دشمنان باید خوب بفهمند که جنگ با ایران مادر جنگها و صلح با ایران مادر صلحها است و ما هیچوقت از تهدید نترسیده و در برابر تهدید، تهدید خواهیم کرد... آقای ترامپ! ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه و امنیت مسیر کشتیرانی در طول تاریخ هستیم ، با دم شیر بازی نکن! پشیمان کننده است.»
جنگ لفظی ترامپ و روحانی بازتابی بین المللی یافت و در صدر اخبار جهان قرار گرفت و حتی شاخص های اقتصادی را نیز تحت تاثیر قرار داد. همچنین دیروز مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا یک سخنرانی کاملاً ضدایرانی و آتشین را انجام داد که نام آن را «حمایت از صدای مردم ایران» گذاشته بود. این سخنرانی در کتابخانه ریگان در شهر «سیمی ولی» ایالت کالیفرنیا انجام شد و در حالی که اعلام شده بود در جمع ایرانیان مقیم آمریکا خواهد بود، منابع مختلف خبری اعلام کردند در بهترین حالت تنها 20 درصد حاضران ایرانی بودند که از این جهت بسیار شبیه تجمعات سالانه منافقین در پاریس است. روزنامه گاردین در گزارشی درباره تجمع امسال منافقین در فرانسه نوشته بود؛ «نیمی از آنها (شرکت کنندگان در همایش) اتباع کشورهای لهستان، چک، اسلوواکی، آلمان و سوریه بودند که در پاسخ به یک فراخوان فیسبوکی که وعده سفر به پاریس به همراه غذا و محل اقامت چندروزه را تنها در ازای 25 یورو به آنها داده بود، در این همایش شرکت کرده بودند.صدها پناهجوی سوری ساکن آلمان نیز با این وعده به پاریس آمده بودند که بسیاری از آنها در طول سخنرانیها زیر درختان چرت میزدند!» محتوای سخنرانی پمپئو نیز شباهت بسیاری به تجمع ضدانقلاب داشت و در واقع تکرار دروغ ها و لجن پراکنی های ضدانقلاب بود. این تجمعات و نشست ها اغلب با فحاشی به جمهوری اسلامی و مقامات رسمی ایران و نهادهای انقلابی اغاز می شود و با ریختن اشک تمساح برای مشکلات مردم ایران ادامه می یابد و با رویاپردازی درباره نابودی قریب الوقوع انقلاب اسلامی به پایان می رسد.
تناقض توئیت ترامپ و سخنرانی وزیر خارجه وی که به فاصله کوتاهی از یکدیگر انجام شد، یکی از نشانه های سیاست خارجی مزورانه و البته مفتضحانه کاخ سفید است. ترامپ ایران را به جنگ و کشتار تهدید می کند و وزیر خارجه او از ایستادن کنار مردم ایران و دلسوزی برای مشکلات آنها دم می زند!
پمپئو در بخشی از سخنان خود گفت: «من این پیام را برای مردم ایران دارم : امریکا صدای شما را می شنود. امریکا از شما حمایت می کند. امریکا در کنار شماست.» نکته جالب توجه اینجاست که جورج بوش پسر نیز که ایران را جزو محور شرارت می دانست، در یکی از سخنرانی های خود گفته بود که حامی مردم ایران و در کنار آنهاست!
ادبیات تند و تهاجمی ترامپ و پمپئو به هیچ عنوان عجیب و غیرمنتظره نیست. ترامپ در حالی ژست تهدید می گیرد که نوامبر سال 2011 در توئیتی علیه اوباما نوشته بود؛ او برای پیروزی در انتخابات، علیه ایران جنگ به راه می اندازد.
ترامپ در سخنرانی های انتخاباتی خود نیز بارها و بارها از دخالت های نظامی آمریکا در سراسر جهان و بخصوص خاورمیانه انتقاد کرده و گفته بود آمریکا چند تریلیون دلار هزینه جنگ های بی فایده کرده در حالی که کشور با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند. پس چه شده که ترامپ نظر خود را تغییر داده است؟ بخشی از پاسخ را باید در لابی ها و افراد صاحب نفوذ جست. روسای جمهور آمریکا اعم از جمهوریخواه و دموکرات اسیر لابی های صهیونیستی همچون آیپک هستند و چاره ای جز رقصیدن به ساز آنها ندارند. یکی از میلیاردرهای صاحب نفوذ سیاسی در آمریکا شلدون ادلسون است که بشدت ضدایرانی است و به صراحت گفته است باید ایران را بمباران اتمی کرد. عقلای آمریکایی می دانند که جنگ با ایران دیوانگی است اما نمی توان دل پیرمرد میلیاردر را هم شکست. برای ارضای حس نفرت ناکام این صهیونیست پیر و امثال او، چه کاری بهتر و بی خطرتر از شاخ و شانه کشیدن در کتابخانه و تهدید در توئیتر؟!
تدی روزولت بیست و ششمین رئیس جمهور آمریکا جمله مشهوری دارد؛ یک رهبر خوب کسی است که به نرمی سخن می گوید اما چماقی بزرگ در دست دارد. اما ترامپ عکس این توصیه عمل می کند. شاخه ای نازک در دست دارد و عربده می کشد! البته عربده کشی های ترامپ کاملاً قابل درک است. او توقع دارد جمهوری اسلامی نیز مانند عربستان و امارات و بحرین و امثال این کشورها، نقش گاو شیرده و نوکر گوش بفرمان آمریکا را در منطقه بازی کند نه آنکه در مقابل طرح ها و سیاست های واشنگتن در منطقه بایستد و نه تنها به آنها نه بگوید بلکه آنها را نقش بر آب سازد. این روزها ترامپ بخاطر روابط مبهم وی با پوتین و روسیه و رسوایی دخالت مسکو در انتخابات آمریکا، از سوی بخش قابل توجهی از سیاستمداران و رسانه های کشورش تحت فشار و انتقاد است. نمایش جنجالی سنگاپور و دیدار و توافق با رهبر کره شمالی و ادعای پیروزی ترامپ نیز زودتر از آنچه تصور می شد، رنگ باخت. عصبانیت ترامپ محصول تراکم مجموعه ای از این مسائل بعلاوه ویژگی های شخصیتی منحصر بفرد وی به عنوان فردی پرادعا و تاجرمآب است. نشناختن مردم ایران، سندروم سیاستمداران آمریکایی است اما این مشکل در مورد ترامپ تبدیل به موردی استثنایی شده است. رئیس جمهور آمریکا چنان دچار توهم است که گمان می کند اگر تمام توئیت خود را با حروف بزرگ بنویسد، ایرانی ها بیشتر از او حساب می برند!